سیاسی
دور دوم گفت و گو هاي قطر مرحلة دشوار و تعيين کننده
مردم افغانستان فقط صلح مي خواهند و صلح در اولويت آنان قرار دارد
مهرالدین مشید
چند پارچهگي و عدم وحدت نظر در حوزة جمهوريت به ويژه اين که هر جناحي حضور جناح هاي رقيب را به نحوي ساقط شدن خود تلقي مي کنند، خطر بالقوه يي است که داعية جمهوريت را تهديد مي کند. به گونة مثال، تيم سياسي رييسجمهور غني، برپايي حکومت موقت و حتا بحث در مورد آن در جريان مذاکرات را بزرگترين تهديد براي منافع سياسي خود به رسميت شناخته و از تمام توان سياسي ممکن خود براي مقابله با آن استفاده ميکند. در حالي که تعدادي در نهان و شماري ديگر به گونة آشکارا معتقدند که برپايي حکومت مؤقت را به صلاح افغانستان دانسته يا دستکم گزينهيي از سر ناچاري براي به موفقيترساندن روند صلح و قطع جنگ تلقي مي کنند. دراين ميان برخي منابع از شکل گيري حکومت جديد زير نام « دولت اسلامي» تا چهار ماه ديگر خبر مي دهند که نه جمهوريت است و نه امارت؛ بلکه به نحوي متشکل از هردو ساختار است و شايد تلفيقي باشد از تيپ ولايت فقيه و امارت طالبان. اين نسخه که برخوردار از حمايت سازمان ملل خواهد بود، داراي چهار رکن چون؛ آزادي زندا نيان طالب، خروج تدريجي نيرو هاي امريکا يي تا مي 2021، آغاز مذاکرات بين الافغاني و ساختار نظام سياسي آينده افغانستان است .اما در ين ميان اين سخن خليل زاد که هردو طرف مذاکره کننده با مصالحه واقعي و توافق روي يک راه حل سياسي در آينده نزديک بايد در راستاي منافع مردم افغانستان عمل کنند قابل تاني است. اين بيانگر آن است که امريکا هنوز حرف آخر خود را در رابطه صلح افغانستان نگفته است.
اين در حالي است که حوزة جمهوريت فرصت هايي را از دست داده است که نبايد مي داد، تيم هاي انتخاباتي پيشتاز بر بنياد سه فوريت مهم و عمده روي تشکيل «حکومت همهشمول» به توافق رسيدند و بحران انتخاباتي پايان يافت. اين فوريت ها در گام نخست شامل شکلگيري يک حکومت همهشمول و فراگير بود که ميتوانست به خلق انسجام سياسي در کشور براي مقابلة يکدست و يکپارچه با طالبان و به جريان افتادن روند صلح مي انجاميد. دومين فوريت، نياز رييسجمهور غني براي تقسيم قدرت با جناحهاي سياسي و تشکيلدادن يک حکومت فراگير و همهشمول بود. براي آقاي غني با توجه به شرايط سياسي که قريب به يک سال پيش بر افغانستان حاکم بود، هيچ شانسي براي تشکيل يک حکومت يکدست و بدون حضور جناحهاي ديگر وجود نداشت. سومين فوريت، نياز تيمهاي انتخاباتي پيشتاز و جناحهاي سياسي برجستة افغانستان به حضور در حکومت و به تبع آن، حضور در روند صلح بود. جدا از اين فوريت ها بايد يادآور شد که تمامي جناحهاي سياسي و تيمهاي انتخاباتي ميدانستند که به تنهايي نميتوانند حکومت مقتدر و مشروع تشکيل دهند و بدون مشارکت سياسي با ديگر جناحها، توان مواجهه با طالبان در روند صلح را ندارند.
گفته هاي بالا بيانگر اين است با وجود آن که هنوز گفت و گو ها به مراحل حساس نرسيده است و پراکندهگي سياسي و اختلاف در جبهة جمهوريت چنان آفتابي و خطرناک بسان قوغ ها در زير خاکستر است که درجة انفجار آن هر روز بيشتر از روز ديگر مي شود. با پيشرفت دور دوم مذاکرات و رسيدن مذاکرات به مسايل اصلي و محوري، اين اختلاف نظرها و تضاد منافع، با شدت و صراحت بيشتري بررغم توصيه هاي چهره هاي سياسي و شرکاي سياسي افغانستان و فشار هاي داخلي وخارجي، در حال سبز شدن است. در همين حال توقعات مردم و نهادها و نياز حياتي افغانستان در حال پايان يافتن است و کم ترين اميدواري براي کاهش تشتت ميان قشر هاي سياسي افغانستان و رسيدن به دست کمي از نمايش وحدت سياسي ميان جناح ها و گروه ها در حال تبديل شدن به سراب است. هيأت دولت افغانستان در وضعيتي به دور دوم مذاکرات بينالافغاني رفت که جناحهاي سياسي دخيل در روند هرکدام رويکرد، چشمانداز و مواضع متفاوت را در رابطه به چگونگي قطع جنگ و برقراري صلح در کشور دارد. نهتنها اين مواضع متفاوت است که تعدادي از جناحها، رويکردها و پاليسيهاي يکديگر را در تضاد مسلم با منافع خود ميدانند. اين وضعيت، معناي سقوط هيأتي چندپارچه را؛ به کام افرادي مي دهد که در قاموس آنان جز خشونت، غرور و شيطنت و در ضمن برخورداراز يک پارچهگي و سرسختي و جنگاوري چيز ديگري وجود ندارد.
هيأت مذاکره کنندة دولت در حالي وارد دوحه شد که خبري از محتواي رهنمودي نشد که قرار بود، چنين محتواي رهنمودي در يک نشست عمومي با حضور آقايان غني و عبدالله نهايي شود و در اختبار هيأت مذاکره کننده قرار داده شود. پيش تر از از اين عطاالرحمان سليم گفته بود که پس از چاشت روز دوشنبه يک نشست ميان کميته رهبري شوراي عالي مصالحه ملي و هيأت مذاکرهکننده برگزار ميشود و در آن، يونس قانوني، رييس کميته کاري، در مورد اين رهنمود توضيحات ارايه خواهد کرد. او گفت که احتمال دارد در اين جريان تغييراتي در اين رهنمود اعمال شود. به اين ترتيب رهنمود مذاکرات از سوي محمداشرف غني، رييس جمهوري کشور و عبدالله عبدالله، رييس شوراي عالي مصالحه ملي، تأييد ميشود و از سوي آقاي عبدالله به هيأت مذاکرهکننده سپرده خواهد شد. عطاالرحمان سليم گفت که اين رهنمود در واقع «تاکتيک» هيأت در ميز مذاکرات است و راه را براي اعضاي هيأت مذاکره کننده مشخص ميکند؛ اما او گفت که محتواي اين رهنمود پنهان خواهد ماند و تنها هيأت مذاکرهکننده دولت در جريان آن قرار خواهد گرفت. وي افزود که نمايندهگاني از دو طرف در نشستهاي کميته رهبري شوراي عالي مصالحه ملي حضور يافته و همچنان در تهيه رهنمود مذاکرات نيز نقش خواهند داشت؛ اما داکترعبدالله در نشست شام دوشنبه بدون آن که از تهية رهنمودي يادآور شود، گفت، در نشست هاي کميتة رهبري شوراي عالي مصالحه تاكيد شد كه «پس از شروع دور دوم مذاکرات کميته رهبري و تيمهاي تخنيکي جلسات منظم خواهند داشت تا در صورت نياز براي هيأت مذاکره کننده مشورههاي سازنده و حمايتي ارايه کنند.» اين سخن داکتر عبدالله دلالت به آماده نشدن محتواي رهنمودي دارد که نمايانگر اختلاف ارگ و سپيدار است. دليل اين اختلاف هم واضح است؛ زيرا سپيداربراي رسيدن به صلح آمادة پذيرش حکومت موقت است و اما ارگ با آن مخالف است. چنانکه معاون دوم رييس جمهور پذيرش حکومت موقت را ساده لوحانه خوانده و آن را به معناي فروپاشي نظام و قواي سه گانة کشوردانست.
موج اين اختلاف در ميان هيأت مذاکره کننده نيز موجود است. چنانکه پيشتر ازاين حفيظ منصور، عضو هيأت مذاکرهکننده، با رد حکومت رياستي و متمرکز گفته بود که هنوز اجماع ملي پيرامون صلح شکل نگرفته است و ارگ رياست جمهوري با شوراي عالي مصالحه ملي اختلاف نظر دارد. وي در گفتوگو با آرمان ملي حکومت موقت را يگانه گزينه براي حفظ نظام خواند. هرچند شوراي عالي مصالحه در واکنش بر نبود اجماع ملي براي صلح گفت، اکنون ميان ارگ رياست جمهوري و شوراي عالي مصالحه ملي در مورد روند صلح اختلاف نظري وجود ندارد و تصاميم در هماهنگي دو طرف گرفته ميشود؛ اما پيش از آن يک عضو هيأت مذاکرهکننده گفته بود که هنوز اجماع ملي براي صلح شکل نگرفته و نياز است که دستورهاي ارگ و سپيدار براي هيأت مذاکرة کننده دولت به هم نزديک شود.
در کل گفته مي توان که افق هاي ناروشني در فراراه صلح وجود دارد، در حالي که طالبان هرگونه بحث بر سر حکومت موقت را رد کرده اند و اما همزمان با آغاز دور دوم مذاکرات صلح در دوحه برخي از اعضاي شوراي عالي مصالحه ملي هم گفته اند که زلمي خليلزاد فرستاده ويژه امريکا براي صلح افغانستان با پيام شکلگيري حکومت موقت به کابل آمده بود. نزديکان حامد کرزي، رييس جمهور پيشين نيز ميگويند که در ماههاي پيشرو نظم تازه سياسي با ايجاد حکومت موقت، شکل خواهد گرفت. گل رحمان قاضي، رييس شوراي صلح و نجات افغانستان، در اين باره گفت: «بودن و رفتن يک شخص اين قدر قيمت ندارد به تناسب قرباني که هر روز ملت ميدهد، ديگر تشکيلات بدون شک پا برجا مي ماند.» حزب اسلامي به رهبري گلبدين حکميتار ميگويد که در مذاکرات دوحه نخست روي آتش بس توافق شود و پس از آن، طرفها روي يک روند اداري توافق کنند. همچنان وي روز جمعه گفت، به خواست آقاي غني، امريکا و پاکستان او را يک و نيم سال به حيث رييس حکومت موقت پذيرفته و اما طالبان رد کرده اند. جمعيت اسلامي افغانستان به رهبري صلاح الدين رباني هم پيشنهاد شکل گيري حکومت موقت را داده است. در همين حال، بخش ديگر جمعيت اسلامي ، عطا محمد نور، رييس اجرايي جمعيت اسلامي حکومت موقت وانتقالي را يکي از گزينه ها دانسته است. شماري اين خواست گروه ها را نوعي باجگيري سياسي ازحکومت و کنار رفتن هيأت حاکمه از قدرت خوانده اند، زيرا اين گروه هاي يک دست نيستند و پيشينة جنگ هاي داخلي ميان آنان اکنون هم براي مردم نگران کننده است. از سويي هم دو دستهگي هيأت در رابطه به طرفداري از حکومت موقت ، زمينه روابط جديد براي افغانستان با کشورهاي منطقه را فراهم ميکند اما؛ تمام اين روابط، باهم يک جنگ تمامعيار ديگر را در منطقه و بهخصوص افغانستان رقم خواهد زد. در اين ميان اين نگراني ها وجود دارد که در صورت بحث بر سر آتش بس ، طالبان بحث حکومت موقت را پيش خواهند کشيد. از ماجرا چنين ميتوان فهميد که طالبان در برابر هر پيشنهاد از سوي حکومت، پيشنهاد چالش آفرين از قبل تعيينشدهيي دارند که بيش از همهچيز، سبب بهعقب افتادن توافق ميشود. باور ها بر اين است که حکومت بايد با روند صلح تعامل کند و در غير اين صورت کار بدست خارجي ها خواهد افتاد و کاري شود که خداي نخواسته پايان آن به جاي ثبات بي ثباتي را در کشور دامن بزند.
از آنچه گفته آمد، دراز راه صلح افغانستان طولاني ترو دشوارتر از آن است که نوشيدن يک قطره آب صلح از قطر را به اميد چاشني خوشبختي هاي آيندة مردم افغانستان، به دور از امکان مي نماياند. اين در حالي است که مردم افغانستان تشنة صلح اند و تنها صلح را حلال مشکلات خود مي دانند؛ اما شگفت آور اين که براي رسيدن به صلح بيشتراز طالبان نگران کابل اند. اين سخن آقاي غني به سي ان ان: «يگانه هدف من اين است که قدرت را بر اساس ارادهي مردم، به جانشين منتخب بسپارم.» هر گونه اميدواري براي به نتيجه رسيدن مذاکرات صلح را به يأس بدل مي کند.
جنگ چهل ساله چنان مردم افغانستان را خسته کرده که جز به صلح به چيز ديگري نينديشند. بنا براين آنقدر صلح براي شان اولويت دارد که حتا فرصت انديشيدن به نام هاي بدون مسمايي چون جمهوري و امارت را ندارند. از اين رو نه عاشق جمهوريت اند و نه خواهان امارت و به چيزي که اکنون مي انديشند و آن تنها صلح است و بزرگ ترين دغدغة آنان که چگونه و چه وقت شتر صلح در مقابل دروازه هاي آنان زانو مي زند. آنچه شماري ها طوطي وار در غياب مردم افغانستان روي چگونگي نظام سخن مي گويند و شماري داد از جمهوريت مي زنند و از بام تا شام گلو هاي خويش را براي امارت خواهي پاره مي کنند، مردم افغانستان از اين آقايان مي پرسند که اين جمهوريت شما آقايان طي بيست سال براي آنان جز فساد و غارت و تاراج دارايي هاي عامه و بيت المال و انتقال ميليون ها دالر به کشور هاي بيرون چيز ديگري به ارمغان آورده است. آيا همين حاميان و مناديان جمهوريت نبودند و نيستند که بيش از 90 مورد قانون اساسي را که نماد جمهوريت است، نقض کرده اند. شگفت آور براي مردم افغانستان اين است آناني داد از جمهوريت مي زنند که بزرگ ترين جفا را زير نام جمهوريت در حق آنان روا داشته اند. آناني که ميليون ها افغاني را از مردم دزديده و به بانک هاي کشور هاي خارجي انتقال داده اند و دسترخوان هاي مردم افغانستان را خالي کرده اند. در اين شکي نيست که جمهوريت يگانه نظام انساني و ايده آل براي بشريت امروز است و اما اين که از آن بيشتر استفاده ابزاري شده و از اين رو براي مردم افغانستان هر دو نامهاي بدون مسما اند و به همان اندازه که از جمهوريت استفاده ابزاري شده و بدتر و زشت تر از آن از امارت هم استفاده ابزاري شده و زير چتر امارت چه جناياتي تا کنون نبوده که بر مردم مظلوم افغانستان روا داشته شده است. به همان اندازه که جمهوريت در حق مردم افغانستان بي مهري و بي مروتي کرده و بيشتر از آن امارت در حق مردم افغانستان جفا کرده است و حال مردم افغانستان نياز به زمان دارند تا فرصت يابند و جمهوريت را با ارزش هاي واقعي آن به آزمون بگيرند و تا مزاياي واقعي نه ابزاري جمهوريت را لمس کنند و بدانند که دفاع از جمهوريت چقدر منطقي است و اما حالا در تاريکي و در سايه و روشن امارت و جمهوريت قرار دارند و تا رسيدن به روشنايي جمهوريت و امارت نياز به زمان دارند تا برتري يکي بر ديگري را لمس کنند و دست به انتخاب بزنند. از اين رو مردم افغانستان بيش از هر چيز به صلح نياز دارند تا به خون ريزي و وحشت و دهشت نقطه پايان گذاشته شود و بعد از آن فرصت انتخاب براي چگونگي نظام براي مردم فرا رسد. بنا براين مهم تر اين است که هر فيصله براي رسيدن به تفاهم در آخرين تحليل حق انتخاب نظام را براي مردم افغانستان بدهد.