سیاسی
سد مقاومت شکست؟

گروه طالبان پس از درگيري شديد با نيروهاي دولتي، شهر کندز در شمال افغانستان را تصرف کردند.
اما ميرويس استانکزي، سخنگوي وزارت داخله گفته که عمليات پاکسازي در شهر کندز آغاز شده و بسيارى مناطق اين شهر از “وجود تروريستان” پاکسازى شده و پيشروي نيروهاي امنيتي جريان دارد.
پيش از اين يک مقام محلي به رسانهها گفته بود که به جز ميدان هوايي همه بخشهاي شهر به دست طالبان افتاده است. پرچم گروه طالبان در مرکز شهر برافراشته شده است.
ويديوهايي که در شبکههاي اجتماعي نشر شده صحنههاي آشفتهاي از فرار مردم در شهر را نشان ميدهد و همچنين ديده ميشود که ساختمانها و دکان ها در آتش ميسوزند.
از روز جمعه پنج شهر و مرکز ولايتها از جمله شهر زرنج همجوار با ايران و شهر کندز در شمال هممرز با با تاجيکستان به دست طالبان افتاده است.
پس از سقوط ولايت نيمروز در غرب افغانستان چهار شهر مهم و استراتيژيک در شمال کشور نيز به دست طالبان افتاد.
اين رويداد نگرانيها درباره چشمانداز امنيتي افغانستان به ويژه مناطق شمالي کشور را چندين برابر بيشتر کرده است.
نگراني جدي اين است که سد مقاومت عليه طالبان شکسته شده باشد و اين گروه به تهاجم مهارناپذير و پيشروي هاي گسترده خود در مسير پيروزي نظامي ادامه دهد.
اين خطر به ويژه پس از سقوط ولايت جوزجان که پايگاه قدرت قومي و سياسي مارشال دوستم محسوب ميشود تشديد شده است.
تصاوير منتشرشده از روند رويدادهاي امنيتي در جوزجان نشان ميدهد که طالبان قصر افسانهاي آقاي دوستم را نيز اشغال کرده و با يونيفرم مارشالي او به نحو تحقيرآميزي عکس يادگاري گرفته اند.
اگرچه به دنبال سقوط شبرغان گفته ميشود که هواپيماهاي امريکايي بي – 52 نيز وارد عمل شده و مواضع طالبان را بمباران کرده اند؛ اما اين اقدام نه قدرت نظامي طالبان را تضعيف کرده و نه مانع پيشروي هاي بيشتر آن گروه در شمال کشور شده است؛ زيرا در پي سقوط جوزجان، ولايتهاي مهم سرپل و کندز و در پي آن تخار نيز به دست آن گروه افتادند.
در اين ميان به نظر ميرسد که تاکتيک تکراري دولت براي اعزام دهها نيروي ويژه ارتش براي سرکوب طالبان هم کارآمدي مورد انتظار خود را از دست داده است.
به باور آگاهان امور نظامي از يک سو تعداد نفرات نيروهاي ويژه ارتش به اندازه اي نيست که بتوانند در تمام جهات به مقابله با طالبان بروند و از جانب ديگر حتا اگر آنها بتوانند به طور موقتي مناطق اشغال شده را از افراد طالبان پس بگيرند و يا مانع پيشروي هاي بيشتر آن گروه شوند قدرت کافي براي حفظ مناطق آزاد شده و يا مقابله با موج حملات بعدي طالبان وجود ندارد.
نکته ديگر تسلط طالبان بر شهرهاي استراتيژيک و سرنوشت ساز است. به عنوان نمونه سقوط ولايت راهبردي کندز که چندين ولايت شمال افغانستان را به کابل پايتخت وصل ميکند و از جانب ديگر، شاهراه اصلي قاچاق مواد مخدر از افغانستان به آسياي ميانه و از آنجا به اروپا به حساب ميآيد به همان ميزان که ضربه اي کوبنده بر قدرت مقاومت و بازدارندهگي دولت افغانستان و متحدان آن محسوب ميشود، توان طالبان براي به چالش کشيدن امنيت ساير ولايتهاي شمال کشور را هم چندين برابر افزايش ميدهد.
بديهي است که استراتيژيستهاي پشت پرده طالبان نيز اهميت حياتي کندز را درک کرده اند. به همين دليل آن گروه در سال هاي 2015 و 2016 ميلادي دوبار شهر کندز را به اشغال خود درآورد. اين به معناي آن است که طالبان کارکرد استراتيژيک اين شهر براي ناامن کردن شهرهاي همجوار آن را به خوبي دريافته اند.
کندز از نظر نمادين نيز براي طالبان اهميت فراواني دارد، زيرا پس از سقوط رژيم امارت در سال 2001 ميلادي اين شهر آخرين نقطه اي بود که از سوي طالبان رها شد.
بر اين اساس نگرانيها درباره شکسته شدن سد مقاومت عليه طالبان در شمال، چندين برابر تقويت مي شود.
در اين ميان، اگرچه سخنگويان و تريبونهاي دولتي پيوسته تلاش ميکنند تا خود را مسلط بر اوضاع نشان دهند، اما با وجود ضرورت اين مهم در عرصه جنگ تبليغاتي و تقويت قدرت رواني نيروهاي امنيتي و متحدان محلي آنها براي مقابله با طالبان، اين به تنهايي کافي نيست و نميتواند معادلات يکجانبه جاري را به زيان طالبان و به نفع دولت دگرگون کند. به همين دليل بايد تاکيد کرد که دولت به هر قيمتي نبايد اجازه دهد که سد مقاومت عليه طالبان شکسته شود. اين امر بايد از رقابتهاي منفي و سوگيري هاي مسموم قومي و قبيلهاي فراتر برود و به يک رسالت ملي تبديل شود.
به عنوان مثال اشغال قصر پرشکوه دوستم و تحقير رتبه مارشالي او از سوي جنگجويان طالبان نبايد مايه خوشحالي اشرف غني و ديگر رقباي آقاي دوستم در درون دستگاه قدرت باشد، زيرا اين امر اگر از يکسو به حيثيت و جايگاه و قدرت آقاي دوستم ضربه وارد ميکند دهها برابر آن، هستي و حيات و بقاي دولت به رهبري اشرف غني را در معرض تهديد و فروپاشي قرار ميدهد. پس سد آسيب ديده مقاومت عليه طالبان در شمال به سرعت بايد احيا شود و اين بدون هم افزايي ظرفيتها و توانمنديهاي همه مراجع و جريانهاي سياسي و قومي امکانپذير
نيست.
عبدالمتين فرهمند/ جمهور



