
معضل افغانستان جديتر و خشنتر شده است، ديگر براي حل اين معضل توصيه هاي خير خواهانه کارآمد نيست، نياز است سازمان ملل با اعتباري که دارد وارد بحث معنادار در اين قضيه شود. شوراي امنيت سازمان ملل خواستار کاهش فوري خشونتهاي ناشي از حملهي طالبان در افغانستان شده است، اين شورا سهشنبه، دوازدهم اسد، با نشر اعلاميهاي از افزايش خشونتهاي طالبان، تلفات غيرنظاميان و نقض جدي حقوق بشر در ساحاتي که زير تأثير درگيريها قرار دارد، به شدت ابراز نگراني کرده است و خواستار توقف جنگ در افغانستان شده است. اعضاي شوراي امنيت سازمان ملل متحد حمله هاي عمدي عليه غيرنظاميان، کارمندان سازمان ملل متحد و ساختمانهاي سازمان ملل متحد را مصداق جنايت جنگي دانسته است و گفته است که عاملان اين جنايات در افغانستان بايد محاکمه شوند و توصيه کرده است که پايان دادن جنگ در افغانستان و رسيدن به صلح پايدار در اين کشور تنها از طريق يک روند صلح جامع و فراگير به رهبري افغان ها با هدف آتشبس دايمي و همه جانبه و نيز حل و فصل سياسي فراگير، عادلانه و واقعبينانه، ممکن است و سازمان ملل از احياي امارت اسلامي طالبان حمايت نميکنند. شوراي امنيت سازمان ملل با صلاحيتترين مرجع تصميمگيري در اين سازمان است، ورود هزاران عسکر خارجي پس از حمله هاي يازدهم سپتمبر 2001 ميلادي به اساس فيصلة همين شورا صورت گرفت، تنها حوادث سال 2001 ميلادي نبود که سازمان ملل را وارد قضية افغانستان کرد، 42 سال است که افغانستان با بحران ناشي از مداخله بيروني که عامل نابه ساماني هاي داخلي شده است مواجه است. در طول اين مدت سازمان ملل در قضية افغانستان دخيل بوده است، مگر کار و تلاش اين سازمان چندان پيامد مثبتي براي افغانستان نداشته است و اگر منصفانه بگويم در حالاتي باعث بروز مشکلات تازه و جديتر براي افغانستان شده است.
سازمان ملل زماني که کورت والد هايم سرمنشي اين سازمان بود در اولين سال هاي حضور ارتش سرخ در افغانستان، با گماشتن يک نمايندة ويژه زمينه مذاکرات غير مستقيم ميان افغانستان و پاکستان را به نام مذاکرات ژنيو مساعد کرد؛ سرانجام بعد از هفت سال در سال 1988 موافقتنامه ژنيو ميان افغانستان و پاکستان و با ضمانت وزيران خارجة امريکا و شوروي وقت امضا شد مگر اين توافقنامه هيچگاه به سود افغانستان تمام نشد. شاه محمد دوست و عبدالوکيل وزيران سابق خارجة افغانستان هر دو در يادداشت هاي خود نوشته اند که فضاي مذاکرات هيچ وقت به نفع افغانستان نبود. ناهنجاري بعد از موافقتنامة ژنيو در برابر افغانستان ادامه يافت و همزمان با آن تلاش هاي سازمان ملل نيز ادامه داشت تا سرانجام بين سيوان نمايندة ويژه سازمان ملل، داکتر نجيب الله رييس جمهور پيشين افغانستان را ترغيب کرد که اعلاميهاي را به نام اعلامية رييس جمهوري در سال 1370 هجري خرشيدي صادر کند که در حقيقت پايان حکومت اين رييس جمهور مقتدر افغانستان بود، بعد از آن بود که افغانستان وارد فصل ديگري از فاجعه شد، به تعقيب سيوان قبرسي تا امروز چند ديپلمات ديگر از سوي سازمان ملل براي افغانستان گماشته شد اما بحران افغانستان حل نشده است.
مشکل در اين است که سازمان ملل در معضل افغانستان بيشتر به اساس ديکته و سفارش عمل کرده است، اگر چنين نيست، سيوان چرا نتوانست تعهداتي را که در برابر دولت وقت افغانستان داده بود عملي کند، اگر چنين نيست، امريکا و ناتو در سال 2001 به اساس فيصله شوراي امنيت سازمان ملل به افغانستان آمدند مگر خروج آنان از اين کشور به اساس مصلحت بود که بين خود به آن توافق کردند براي حضور به فيصله شوراي امنيت وابسته بودند مگر براي خروج اصلاً به شوراي امنيت مراجعه نشد. اين نشان ميدهد که امريکا و قدرتهاي متحد آن 20 سال پيش، پروژههاي سياسي و توسعهطلبانه خود را در پوشش سازمان ملل در افغانستان به اجرا درآوردند. گلايه مردم افغانستان از سازمان ملل اين است که نتوانسته است نفش معنادار در حل بحران افغانستان داشته باشد، افغانستان درگير مداخله و تجاوز مستقيم پاکستان قرار داشته و دارد، هم امريکا هم اروپا و هم روسيه و چين و جهان و سازمان ملل همه به اين واقعيت آگاه اند، مگر سازمان ملل هيچگاهي روي نقش منفي پاکستان در معضل افغانستان تمرکز نکرده است، حتا اسامه بن لادن که عامل حمله هاي سپتمبر سال 2001 به امريکا دانسته ميشد سرانجام از يک منطقه حساس نظامي پاکستان پيدا و کشته شد ولي سازمان ملل باز هم خاموش ماند و در برابر پاکستان هيچ اقدامي نکرد، واقعيت اين است که پاکستان در محور منافع ديگران امريکا، انگليس، کشور هاي حوزه خليج فعاليت ميکند و اين کشور ها تمويل کنندة اصلي سازمان ملل اندو نقش اثر گذار در برنامه ها و اهداف سازمان ملل دارند. اگر به عمق ماجرا هاي جهاني دقيق شويم، کشور هاي زيادي بوده اند که روي موضوعات کوچک و يا بزرگ با تحريم هاي سازمان ملل و يا کشور و موسسات ديگر مواجه شده اند، کورياي شمالي، ايران، عراق در دورة صدام، ليبيا در زمان اقتدار قذافي، روسيه به دليل برخورد با اوکرائين و کشور هاي ديگر که يا از سوي سازمان ملل و يا هم از سوي کشور هاي ديگر تحريم شده اند مگر عملکرد پاکستان در برابر افغانستان با وجود آن که واضح هم بوده است ناديده گرفته شده است. چندي پيش کريس الکساندر سفير پيشين کانادا در افغانستان که مدت زيادي را هم به عنوان معاون نمايندة ويژة سازمان «يوناما» در کابل خدمت کرد، در مصاحبه با صداي امريکا شمة از مداخلات و جنايات پاکستان را در برابر افغانستان بيان داشت در حالي که يوناما يک ادارة کمک کننده سازمان ملل در کابل است و گفته هاي ديپلمات اين نهاد ميتواند تأثيرگذار باشد مگر سازمان ملل گفته هاي ديپلمات خود کريس الکساندر را نيز ناديده گرفته است. بحران در افغانستان روز به روز گسترش مييابد. اين واضح است که جنگ جاري در اين کشور بيشتر با برنامه و اهداف بيروني تعلق گرفته است. همه به شمول سازمان ملل ميدانند که مشکل افغانستان در کجا است، اين يک جنگ داخلي نيست، واقعيتي از جنگ نيابتي ديگران است که در آن پاکستان نقش محوري دارد.
مردم افغانستان ميپرسند که سازمان ملل متحد و به صورت ويژه شوراي امنيت اين سازمان، چرا هيچ اقدامي براي مديريت و مهار بحران در افغانستان انجام نميکند که عامل آن معلوم است تحريم کشور هاي مداخلهگر و حداقل پاکستان، راه را براي حل بحران باز خواهد کرد و اين سازمان با کمک به يک دولت مشروع و ملي ميتواند زمينه اقتدار يک دولت مرکزي در افغانستان را ممکن کند. توصيههاي خيرخواهانه دربارة ترک جنگ و ادامة گفتوگو هاي سازنده صلح، تنها وظيفه اين سازمان نيست. سازمان ملل، وظايف مهمتري دارد؛ اينکه براي حمايت از يک عضو خود که اکنون به دام جنگ و بحران افتاده است که عامل آن مداخله و تجاور بيروني است دست به کار شود و از دخالت آشکار اعضاي ديگر اين سازمان در امور داخلي افغانستان، جلوگيري کند و اجازه ندهد تا تروريزم ابزار و بهانهاي براي ادامة مداخله بيروني ها باشد. برخورد سازمان ملل در برابر ايران، کورياي شمالي، عراق، ليبيا نشان داد که اين سازمان از قدرت اجرائيهيي برخوردار است که ميتواند از طرق مختلف طالبان را وا دارد که ترک خشونت کنند. در بعد داخلي هم سازمان ملل در افغانستان فقط يک نظارهگر بوده است و با نشر اعلاميه و يا هم گزارشي از خشونت و جنگ در افغانستان ابراز نگراني کرده است. گمان ها اين است که سازمان ملل، تابع ارادة ابرقدرت هاي مسلط بر شوراي امنيت اين سازمان است و بدون اراده آنان قادر به تصميمگيري مستقل دربارة سرنوشت اعضاي درگير جنگ و بحران خود نبوده است آنچه در افغانستان جريان دارد، نيازمند تدابير مؤثر تر جامعة جهاني منجمله سازمان ملل است. ابراز نگراني، تأسف يا محکوميت، نمي تواند مايهاي براي حل معضل افغانستان باشد، ملل متحد بايد خود را در بحران افغانستان در يابد و به اين پرشس مردم افغانستان که اين سازمان در کجاي حل بحران افغانستان قرار دارد؟ پاسخ گويد. شوراي امنيت روز جمعه 15 اسد بار ديگر روي معضل افغانستان بحث کرد، باز هم اعلاميهاي صادر شد و بازهم گفته هاي تکراري. در کنار آن که سازمان ملل يک آجنداي معنادار براي افغانستان ندارد، دستگاه ديپلماسي افغانستان براي اثبات عملکرد منفي کشور هاي مشخص در افغانستان که پاکستان مغرضترين شان است چندان فعال نبوده است. اصلاً دستگاه ديپلماسي ما هنر ديپلماسي را چندان بلد نيستند. ما ضعف رييس کميسيون مستقل حقوق بشر را در مباحثات اخير شوراي امنيت ديديم. بهتر است که در گام اول نشست هاي سازمان ملل با آجنداي معنادار و اقدام هاي مؤثر همراه باشد، کشور هاي مداخلهگر و جريان هاي جنگ طلب در افغانستان تهديد به تحريم و تنبيه شوند، دستگاه ديپلماسي براي بيان حقايق در افغانستان بايد خوب بدرخشد و مصلحت بين نباشند، در غير آن سناريوي مداخله بيروني در افغانستان با فاجعة بيشتر ادامه خواهد يافت و بازهم نهاد هاي جهاني منجمله سازمان ملل همچنان به اصدار اعلاميه ها اکتفا خواهند کرد درحاليکه صادر کردن يک اعلاميه باز هم گفته هاي گذشته را تکرار خواهد کرد و دردي دوا نخواهد شد.



