سیاسی

تداوم گفت‌وگو با طالبان فرصت سوزی و ساده لوحانه است

با اين‌ که 20 سال از عمر نظام جديد افغانستان مي‌گذرد و در اين 20 سال تلاش‌هاي زيادي براي آوردن صلح از جوانب مختلف انجام شده است، اما اين تلاش‌ها ره به جايي نبرد و حتا طالبان رييس شوراي عالي صلح را هم ترور کرد.

در يک سال اخير که اين گفت‌وگوها شتاب بيشتري گرفته و به صورت جدي تر دنبال مي‌گردد بازهم هيچ نتيجه ملموسي نداشته است و هنوز هم در نقطه صفر قرار داريم. پس از اين‌که جوبايدن اعلام کرد که نيروهاي امريکايي را تا ماه سنبله سال جاري از افغانستان خارج مي کند و در پي اعلام خروج نيروهاي امريکايي از افغانستان ناتو هم تصميم گرفت که نيروهاي خود را از افغانستان خارج کند.

اين مسأله باعث شد که گروه طالبان روحيه گرفته و دست به حملات غافل‌گيرانه عليه مواضع نيروهاي دولتي انجام دادند و ولسوالي‌هاي زيادي را به تصرف خود درآورند. تشديد جنگ موجب شد که بازهم تلاش‌ها براي صلح بيشتر شود تا بتواند از شدت خشونت‌ها بکاهد و گره کور صلح را بگشايد. طالبان در مذاکرات که درمدت يک‌سال ادامه داشت از مواضع سرسختانه خود عقب نشيني نکرد و هيچ انعطافي از خود نشان نداد و کماکان بر استقرار نظام اسلامي آن هم بر مبناي قرائت طالباني از دين تاکيد و اصرار ورزيد.

همزمان با گفت‌وگوهاي قطر ملا هبت الله رهبر طالبان پيامي به مناسبت عيد قربان منتشر نمود که در اين پيام بر خلاف ادعاي صلح طلبي و اعتقاد به راه حل سياسي هيچ نشانه‌هاي از تغيير در موضع طالبان ديده نشد و در اين پيام به نحوي از ديگران خواست که به طالبان تسليم شوند و امارت اسلامي طالبان را بر افغانستان بپذيرند.

واقعيت اين است که ميان شعار و عمل طالبان تناقض آشکار وجود دارد و طالبان هيچ گاه به شعارها و وعده‌هاي خود پايبند نبودهاست.

طالبان با اين‌که بارها اعلام کرده اند که متعهد به گفت‌وگو اند و به راه حل نظامي اعتقاد ندارند و به زيرساخت‌ها و زير بناها و تأسيسات عمومي آسيب نمي زنند و به غير نظاميان حمله نمي کنند، اما در عمل خلاف آن را ثابت کرده است. طالبان هم با صلح بازي مي‌کنند و تمرکز دولت و مجامع بين المللي را به گفت‌وگوهاي صلح جلب مي‌کنند تا بتوانند با غافل‌گيري در ميدان نبرد امتياز بگيرند و پيشروي نمايند که البته اين سياست طالبان براي آن‌ها نتيجه هم داده است و زماني که تمام توجه دولت افغانستان بر صلح متمرکز بود طالبان با گسترش جنگ و تشديد خشونت‌ها اقدام به تصرف ولسوالي‌ها نمودند. هم زير بناها و تأسيسات عام المنفعه را ويران مي‌سازد و هم به غير نظاميان حمله کرده و آسيب مي‌زند. با اين وجود انتظار صلح از طالبان و تداوم گفت‌وگوها با اين گروه فرصت سوزي بيهوده و ساده لوحانه است.

دليل آن هم اين است که اولاً طالبان يک گروه تروريستي ايدئولوژيک است و جريان شناسي اين نوع گروه‌ها نشان مي‌دهد که آن‌ها سازش ناپذير اند و گفت‌وگو با اين گروها بي‌ثمر است. طالبان، داعش، القاعده، جيش محمد، لشکر جنگوي، بوکوحرام، سپاه صحابه و …همه از يک جنس و قماش اند و جز زبان تفنگ زبان ديگري را نمي‌فهمند.

ثانياً گروه طالبان يک گروه نيابتي است و از خود استقلال ندارد و رهبران اين گروه ديکته‌هاي اسلام آباد را تکرار مي‌کنند و پاکستان هم تا زماني که برخي مسائل کليدي مانند خط ديورند ميان کابل و اسلام‌آباد حل و فصل نشوند از دخالت در افغانستان و حمايت از گروه‌هاي تروريستي دست بر نخواهد داشت. از اين رو دولت افغانستان به جاي تضييع وقت در گفت‌وگو با طالبان و فرصت سوزي‌هاي بي ثمر بهتر است مستقيماً با اسلام آباد وارد گفت‌وگوهاي جدي شوند و اختلافات موجود و بي‌هوده را با اسلام آباد براي هميشه حل و فصل نمايد.

برخلاف خوش‌بيني‌هاي ساده لوحانه بر تداوم مذاکرات صلح و تاکيد بر اين مسأله که جنگ راه حل نيست در مورد افغانستان جنگ تنها راه حل است و همانگونه که در سوريه و عراق سرکوب تروريست‌ها نتيجه بخش بود در افغانستان نيز طالبان بايد از طريق نظامي و با قوة قهريه سرکوب شود، زيرا طالبان اراده‌اي براي صلح از طريق گفت‌وگو ندارند و بايد با زبان تفنگ با آن‌ها سخن گفت و مانند داعش سرکوب نمود همانگونه که خوارج را در صدر اسلام سرکوب کرد.

کشورهاي منطقه و جهان که فکر مي‌کردند گفت‌وگوهاي صلح افغانستان نتيجه مي‌دهد و معتقد بودند که طالبان تغيير کرده و به مذاکرات و گفت‌وگوهاي صلح خوشبين بودند نيز کم کم خوشبيني خود را از دست مي‌دهند و به ماهيت غير قابل انعطاف و خشن طالبان پي‌
مي برند.

 پيام آفتاب

نوشته های مشابه

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

بستن
رفتن به نوار ابزار