بازي در ميز مذاکره و ادعاي نمايندهگان قطرنشين طالبان که اين روزها دستگاه تبليغاتي آنان را فعالتر ساخته با عملکرد جنگجويان و فرماندهان محلي اين گروه در روستاها و ولسواليهاي کشور تفاوت فاحشي دارد که رسانههاي غربي کمتر به آن ميپردازند. آن چه طالبان در قطر و مسکو ادعا ميکنند با آن چه در روستاها و حومههاي کلانشهرهاي افغانستان ميگذرد، از زمين تا آسمان تفاوت دارد. اين نشان ميدهد که يا رهبران سياسي طالبان کنترل کمتري بر جنگجويان و فرماندهان محلي خود دارند و يا اين که تغيير اساسي در جهانبيني، سياستورزي، ديد نظامي و اهداف قومي اين گروه به ميان نيامده است. حالا پرسشي که در ذهن شهروندان وجود دارد اين است که به اظهارات نمايندهگان قطرنشين طالبان باور کنند و يا به عملکرد جنگجويان اين گروه؟
ادعاهاي پرطمطراق رهبران قطرنشين و مرفه طالبان و نوع نگاه آنان به مذهب، روابط با کشورهاي خارجي، وضع آموزشوپرورش زنان و اقوام و نگرشهاي متفاوت آنان شماري را در درون و بيرون از کشور فريب داده است که جهانبيني طالبان و نوع نگاه آنان به مؤلفههاي اساسي زندهگي مدرن و دستاوردهاي دو دهة گذشته تغيير کرده. اما حقيقت اين گروه همان است که جنگجويان اين گروه در افغانستان اجرا کرده و به نمايش ميگذارند. در اين ميان دستگاه رسانهيي و پروپاگنداي مطبوعاتي طالبان و رسانههاي غربي در قباحتزدايي و چشمپوشي از عملکرد طالبان در ميدانهاي نبرد و حومههاي شهر، نقش اساسي داشته است.
طالبان را بايد از ميدانهاي نبرد و عملکرد جنگجويان اين گروه شناخت تا رهبران اتوزده و مرفه که در قطر و روسيه با چهرههاي عبوس و حس حقارتزده ميخواهند خود را بازنمايي کنند و به چشم جهان بزنند. آنان به نحوي خود را يک گروه سياسي معرفي ميکنند، حالا آن که فرماندهان نظامي اين گروه در مناطق زير اشغال آنان دست به کارهايي زدهاند که مصداق جنايتهاي جنگي، اعمال غيرانساني و خلاف عفت عمومي و اخلاقي اجتماعي است. به عنوان نمونه درب مکتبها به روي دانشآموزان بستند، براي زنان گفتند که نبايد از صنف شش به بعد آموزش کسب کنند و از سوي ديگري در تخار و فارياب زنان بدون محرم در شهر را مورد ضرب و شتم قرار دادهاند.
جنگجويان اين گروه در روستاها و مناطق محلي مخالفان سياسي خود را به رگبار بسته و خانههاي زيادي را ويران کردهاند. روزنامة امريکايي «نيويارکتايمز» از زبان يکي از باشندهگان ولايت کندز گزارش ميدهد که طالبان بدون هيچ دليلي خانة آنان را تاراج کرده و سپس به آتش کشيدهاند. در بنادر مهم افغانستان که به عنوان شاهرگ اقتصادي دانسته ميشوند، پس از تسلطشان همة وسايل و زيرساختها را ويران کرده و فقط مواد خوراکه و بادام را با خود بردهاند. تصاويري که از حضور آنان به رسانههاي اجتماعي در بندرهاي اقتصادي دستبهدست ميشود، چند حقيقت آشکار را بيان ميکند. اين حقايق در واقع روايتگر جنگ کنوني طالبان و آتش خشونتهايي است که اين گروه به نمايش گذاشتهاند.
نخست اين که طالبان هيچ برنامة سياسي و آيندهمحور دربارة افغانستان، توسعه، اقتصاد، فرهنگ و امنيت ندارند؛ ادعاهايي را که رهبران اين گروه در نشستهاي خبري مطرح ميکنند، بيشتر يک دروغ سياسي و جنگ رسانهيي براي فريب افکار عمومي در جهان است تا واقعيت عيني. طالبان به هر جايي که حمله ميکنند، زيرساختهاي اقتصادي، نمودارهاي فرهنگي، ساختمانهاي عامه و حتا خانههاي رهايشي را ويران ميکنند و همة شهر را به آتش ميکشند. دوم اين که جنگجويان طالبان با رهبران سياسي اين گروه تفاوت اساسي در محروميت و فقر اقتصادي دارند. رهبران اين گروه در عيش و عشرت و جنگجويان اين گروه در فقر و فلاکت به سر ميبرند و اين نشان ميدهد که رهبران قطرنشين و جنگجويان محروم چه تفاوتي دارند و رويکرد آنان دربارة افغانستان چيست؟
رسانههاي بينالمللي و سياستمداران کشورهاي منطقه طالبان را بايد از عملکرد داخلي و تشکيلات نظامي آنان قضاوت کنند و به شيوههاي سياسي و نمايشهاي بيپاية طالبان فريب نخورند. امروزه جنگجويان و فرماندهان طالبان که سالهاي سال حقارت ديده و با محروميتهايي زندهگي کردهاند، خشمگين هستند. پس از تسلط آنان بر منطقهيي دست به اقدامهايي بسيار ويرانگر ميزنند. آنان بزرگان محلي را شکنجه ميکنند، مخالفان سياسي و دگرانديشان را به رگبار ميکشند و گوناگوني مذهبي را نميپذيرند. تصاويري اين روزها در شبکههاي اجتماعي دستبهدست دست ميشود که طالبان با چند چوپان قوم هزاره روبهرو ميشوند و آنان را بدون هيچ پرسشي به قتل ميرسانند. تکبيرگويان اين گروه افتخار ميکنند که يک هزاره را کشتهاند و «غازي» شدهاند. ايران و کشورهاي منطقه جنايت نابخشودني و نسلکشي ميرزاولنگ ولايت سرپل را فراموش کردهاند که اينروزها به دستگاه پروپاگنداي طالبان پيوسته و براي آنان تبليغ ميکنند.
از اينرو، عملکرد جنگجويان طالبان در قلمرو حاکميت اين گروه مصداق عيني طالبان است. طالبان را بايد از داخل افغانستان و روستاهايي شناخت که در حال تخليه شدن هستند. چند نمايش سياسي در قطر و روسيه نميتواند چهرة طالبان را تلطيف و سفيد کند. رسانهها در آشکار ساختن چهرة واقعي طالبان نقش اساسي دارند. رسانهها بايد روايت زندهگي در قلمرو طالبان و کارکردهاي جنگجويان و فرماندهان اين گروه را به تصوير بکشند و روشنفکران و تحليلگران بايد حقيقت طالبان و آن چه در افغانستان ميگذرد را به جهان، منطقه و مردم بيان کنند. رهبران قطرنشين طالبان در نمايشهاي سياسي و پروپاگنداهاي رسانهيي جهان را فريب ميدهند؛ در حالي که طالبان همان جنگجويان محروم و خشونتگستري هستند که در روستاهاي کشور جنايت خلق ميکنند و همة مؤلفههاي زندهگي را از مردم ميگيرند.