سیاسی

بحران شمال؛ سايه تهديد بر منطقه نفوذ روسی

حمدالله محب، مشاور امنيت ملي رياست جمهوري در گفت‌وگو با خبرگزاري ريانووستي روسيه گفته است که دولت آماده است با طالبان و گروه‌هاي ديگر در افغانستان يک حکومت مشارکتي ايجاد کند.

محب همچنين گفته است که وضعيت در شمال افغانستان در مرحله حساسي قرار گرفته و نيروهاي دولتي در حال آماده‌سازي حمله متقابل در اين مناطق هستند.

محب با اشاره به خروج نيروهاي خارجي از افغانستان گفته است: «امريکا تصميم به خروج کامل نيروهايش از افغانستان گرفته است، اما مهم‌ترين چيز اين است که ما چگونه از اين فرصت براي ايجاد يک افغانستان با ثبات و ايجاد ثبات در منطقه استفاده کنيم.»

او افزوده است: «اين يک چالش براي کشور ما در سطح ملي است، اما براي کل منطقه نيز يک چالش است، زيرا اگر نتايج مطابق خواسته همه ما نباشد، همانطور که مردم افغانستان مي خواهند، در درجه اول براي افغانستان و بعد براي کشورهاي آسياي ميانه و روسيه پيامد جدي خواهد داشت .»

حق با آقاي محب است. وضعيت بحراني امنيتي در افغانستان بازخوردها و پيامدهاي جدي منطقه و فرامنطقه اي خواهد داشت. کشورهاي همسايه و منطقه نمي توانند در برابر اين وضعيت بي تفاوت باشند.

آنها دو انتخاب بيشتر ندارند: يا بايد در کنار دولت افغانستان قرار بگيرند و يک جبهه منطقه اي را براي مبارزه با تروريزم تشکيل دهند و يا با طالبان وارد تعامل شوند و قدرت و سلطه آن گروه را به رسميت بشناسند.

کدام‌يک کم خطرتر و پربازده تر است؟

دولت افغانستان يک عضو مسوول جامعه بين‌المللي است. معتقد به گسترش روابط مبتني بر احترام و همکاري با کشورهاي همسايه و منطقه و در صدد استقرار نظم و ثبات و امنيت براي رسيدن به توسعه اقتصادي سودمند و پايدار مي‌باشد. در مقابل اما گروه طالبان قرار دارد، نيرويي ايدئولوژيک، انحصارطلب و غير مسوول که تنها در برابر منافع يک کشور منطقه، تعهد دارد، با گروه‌ها و شبکه‌هاي مخوف تروريستي در عرصه بين‌المللي و منطقه‌يي، پيوندهاي عميق و ديرينه برقرار کرده و در صدد برافراشتن رژيمي بنيادگرا و راديکال است که به احتمال قوي، بستر توليد و توسعه تروريزم در کل منطقه و چه بسا جهان خواهد شد.

با اين حساب، وضعيت جاري در افغانستان به ويژه در شمال کشور، زنگ خطر را براي کشورهايي به صدا درمي آورد که از پيروزي طالبان، بيمناک اند و تروريزم را تهديدي براي امنيت ملي خود مي‌دانند.

اين خطر به طور عمده، متوجه منطقه نفوذ روسيه در آسياي ميانه است. تاجيکستان که در متن اين تحولات قرار گرفته، اخيراً تصميم گرفت تا هزاران نيروي نظامي را در مرز با افغانستان، مستقر کند. امام‌علي رحمان، رييس جمهوري آن کشور همچنين طيفي از گفت‌وگوهاي ديپلماتيک را با رهبران روسيه، افغانستان، قزاقستان و اوزبيکستان راه اندازي کرد تا نگراني خود درباره وخامت وضعيت را با آنان هم در ميان بگذارد.

اين تمهيدات نشان مي‌دهد که رهبران همسايه‌گان شمالي هم جديت خطر را به خوبي درک کرده اند، اما آنچه تاکنون رخ داده، بي ترديد کافي نيست و با سرعت تحولات در اين سوي مرز، همخواني ندارد.

همان‌گونه که آقاي محب هم هشدار داده است پيامدهاي ناشي از خروج نيروهاي غربي، خطرات و تهديدهايي را متوجه کشورهاي همسايه و منطقه هم مي‌کند. بنابراين، سازمان‌هايي مانند پيمان امنيت جمعي، شانگهاي و… بايد با برگزاري نشست هاي اضطراري، رسيده‌گي به پرونده امنيتي افغانستان و اتخاذ تصميم‌هاي مقتضي و مناسب براي مواجهه با اين بحران را در دستور کار قرار دهند.

از جانب ديگر، دولت افغانستان نيز اکنون بايد از غرب فاصله بگيرد و دست از سرسپرده‌گي 20 ساله به امريکا و ناتو بردارد. اين تعهد يکجانبه ديگر هيچ معنا و مبنا و منفعتي براي کابل نخواهد داشت.

زمان آن فرارسيده است که کابل براي يافتن حاميان معتمد، متعهد و مسوول در منطقه، تلاش کند. به نظر مي‌رسد که بستر لازم براي تعامل استراتيژيک با همسايه‌گان شمالي براي دولت کابل به خوبي فراهم شده است. کابل بايد از تهديدي که از سوي افغانستان، متوجه امنيت و ثبات کشورهاي همسايه و منطقه است، فرصت بسازد و آنان را به کمک و همکاري سازنده و مفيد براي مهار اين موج ويرانگر اشغال و ترور، مجاب کند.

در اين ميان، اگرچه زد و بندهاي پنهاني مسکو با طالبان و استفاده طالبان از اهرم مبارزه با داعش براي تداوم و توسعه اين زد و بندها يک مانع جدي در مسير تحقق هدف يادشده محسوب مي‌شود، اما انتظار مي‌رود سفر اخير محب به روسيه، سران مسکو را مجاب کرده باشد که خطر طالبان، کمتر از داعش نيست و پيوندهاي پيچيده اي که اين گروه به پيکارجويان چچن، ازبيک، تاجيک و قزاق دارد، سلطه آن بر افغانستان را به تهديدي مستقيم و بالفعل براي امنيت ملي کشورهاي واقع در منطقه نفوذ استراتژيک روسيه تبديل مي‌کند، بنابراين، در شرايطي که امريکا دولت افغانستان را تنها رها کرده، روسيه مي‌تواند جاي خالي ايالات متحده را پر کند و وارد يک تعامل استراتژيک تازه شود، تعاملي که از يک‌سو تهديدهاي کنوني عليه منطقه نفوذ مسکو را مهار کند و از جانب ديگر، به احياي قدرت سنتي روس‌ها در منطقه راهبردي قلب آسيا منجر شود.

علي موسوي/ جمهور

نوشته های مشابه

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

بستن
رفتن به نوار ابزار