ضمير کابلوف، نمايندهي ويژهي روسيه براي افغانستان گفته است که امريکا نميتواند و نبايد پس از خروج از افغانستان، امکانات نظامي خود را به آسياي ميانه، انتقال دهد. به گزارش طلوع نيوز، نماينده ويژه روسيه براي افغانستان افزوده که امريکا در تلاش ايجاد پايگاه در منطقه براي فراهم ساختن کمک به نيروهاي امنيتي افغانستان است. کابلوف گفته که: «ما قبلاً چنين سيگنالي را در سطوح مختلف به واشنگتن ارسال کردهايم. اميدوارم شنيده شود.»
نماينده ويژه روسيه براي افغانستان در حالي نسبت به استقرار نيروهاي امريکايي در آسياي ميانه هشدار داده که سه روز پيش وزير امور خارجه امريکا با وزيران امور خارجه تاجيکستان و ازبيکستان ديدار نموده و هدف اين ديدارها، بحث در مورد همکاريهاي دوجانبه، امنيت افغانستان و امنيت آسياي ميانه عنوان شده است.
در همين حال، سرگي لاوروف وزير امور خارجه روسيه، مسوولان حکومت افغانستان را به رفتار غيرمسوولانه نسبت به اوضاع جاري در کشور شان متهم کرده است. آقاي لاوروف گفته: «…دراين اوضاع رفتار برخي مقامها در کابل غيرمسوولانه است، و در اين شرايط نيروهاي ناتو هم به گونهي شتابزده از افغانستان بيرون شدند، اين نيروها حتا يک گزارش هم از انجام درست برخي از وظايف شان از خود برجا نگذاشتند. با اين شرايط، داعش به طور فعال در حال توسعه سرزمينها است. در درجه اول در شمال افغانستان، درست در مرز با کشورهايي که متحدان ما هستند.»
نگراني مقامهاي روسي در حالي مطرح ميشود که اخيراً حمدالله محب مشاور امنيت ملي رياست جمهوري افغانستان به روسيه سفر کرد و هدف اين سفر گفتوگو با مقام هاي روسي در مورد امنيت افغانستان و منطقه عنوان شد.
اين در حالي است که پاکستانيها نيز به تازهگي اعلام کردهاند که براي امريکا پايگاه نظامي دايمي در اين کشور نخواهند داد.
امريکاييها همزمان با خروج نظاميان شان از افغانستان گفتهاند که متعهد به حمايت از نيروهاي امنيتي افغانستان هستند و نيز ميخواهند که در يکي از کشورهاي منطقه پايگاه نظامي داشته باشند تا در صورت مواجه شدن افغانستان به يک شرايط بد امنيتي و سياسي امکان مداخله نظامي به منظور مهار وضعيت را داشته باشند.
اما به نظر ميرسد که کشورهاي منطقه از جمله روسيه فهم ديگري از«پايگاهطلبي» امريکا در منطقه دارند. روسيه تصور ميکند که خروج امريکا از افغانستان يک نوع تاکتيک نظامي است و اين کشور حاضر به ترک دايمي اين منطقه نيست و به همين دليل خواستار ايجاد پايگاه نظامي در اطراف افغانستان است. چنانکه از وزير امور خارجه روسيه نقل قول شده، او از گسترش فعاليت داعش در افغانستان و به ويژه ناامن شدن مناطق شمالي افغانستان ابراز نگراني کرده است. به بيان ديگر، روسيه فکر ميکند که در کفش امريکا ريگ است و شايد امريکا نقشههايي در آينده داشته باشد که به ضرر منافع استراتيژيک روسيه است. اين مفکوره، روسيه را از هرنوع همکاري کشورهاي آسياي ميانه براي استقرار يک پايگاه نظامي امريکا در اين کشورها برحذر ميدارد. روسيه اين منطقه را قلمرو نفوذ خويش ميداند و بنابراين نميخواهد که اين کشورها روابط مستحکمي با امريکا برقرار کرده و به اين کشور اجازه تاسيس پايگاه نظامي بدهند.
البته نگرانيهاي روسيه از عواقب ايجاد پايگاه نظامي امريکا در آسياي ميانه بخشي از دلايل مخالفت اين کشور با ايجاد اين پايگاه پنداشته ميشود. دلايل ديگر، به ماجراجويي و قدرت طلبي روسيه پيوند دارد. اين کشور به بهانههاي مختلف ميخواهد که مانع حضور نظامي امريکا در منطقه شود. اين در حالي است که روسيه خود قادر نيست تا در توسعه منطقه و فراهم کردن فرصت هاي سازندهگي و رشد و خودکفايي ملتهاي منطقه کاري انجام دهد. اين گفته البته که به معناي دفاع از عملکرد امريکايي و توجيه حضور نظامي دراز مدت اين کشور نيست، اما تجربه نشان داده که اين حضور خالي از سود براي ملت هاي منطقه نبوده است. کمترين سود اين حضور
(در کنار زيان هاي آن) اين است که روسيه و چين و برخي از کشورهاي ديگر منطقه را به تلاش و تکاپو براي برقراري روابط با کشورهاي منطقه نموده و بخشي از امکانات و منابع خود را براي توسعه ملت هاي منطقه به عنوان يک رويکرد رقابتي با امريکا هزينه کند. کاري که حضور امريکا نباشد، انجامش از روسيه بعيد است.
اين در حالي است که روسيه متعهد به همکاري در روند صلح افغانستان است و از ايجابات اين همکاري اين است که در برداشتن هر گامي که موجب به ميان آمدن صلح و ثبات در افغانستان ميگردد با امريکا همکاري کند. امريکاييها مدعي هستند که استقرار يک پايگاه نظامي در اطراف افغانستان، در واقع ضمانت اجرايي عمل کردن طالبان به توافقات صلح هست و اگر اين ضمانت به ميان نيايد، طالبان حاضر به پذيرش يک توافق صلح نيستند و بر جنگ تاکيد خواهند کرد که لازم براي زياده خواهي اين گروه، يک نيروي بيروني بازدارنده وجود داشته باشد. اين چيزي است که روسيه نميتواند با آن مخالفت کند مگر اينکه روسيه يا از جانب طالبان اطمينان بدهد که اين گروه به هرحال به توافقات صلح پايبند خواهد بود يا اين که خود يک نيروي بازدارنده آماده کند که طالبان را وادار به تفاهم سياسي کند. درغير اين صورت، بايد توافق کند که امريکا در منطقه يک پايگاه نظامي داشته باشد. از آنجايي که پاکستان حاضر نشده به امريکا پايگاه بدهد، اين پايگاه لابد بايد در آسياي ميانه باشد. چون ايران و چين نيز به امريکا پايگاه نخواهند داد.
به عبارت ديگر، اکنون روسيه در يک موقعيت دشوار قرار گرفته است. يا بايد اجازه بدهد که امريکا يک پايگاه نظامي در قلمرو نفوذ اين کشور ايجاد کند يا هم خود تعهد کند که ضامن صلح و ثبات در افغانستان است و يا هم اجازه دهد که جنگ در افغانستان بر اثر زيادهخواهي طالبان تشديد شود و به اين ترتيب خطر بالقوه نفوذ گروه هاي تروريستي به آسياي ميانه به فعل درآيد.
کشورهاي آسياي ميانه نيز در دو راهه قرار گرفتهاند. اين کشورها در صورتي که به امريکا اجازه تاسيس پايگاه نظامي بدهند، خود را با روسيه مواجه خواهند ديد. کشوري که در دستکم يک سده اخير به سرنوشت اين کشورها حاکم بوده و اين کشورها از همسويي و اتحاد با روسيه نيز تا حدودي از گزند حوادث روزگار که نتيجه رقابت هاي جهاني ميان قدرت هاي بزرگ است درامان مانده و تا حدودي به خودکفايي اقتصادي و ثبات نيم بند سياسي رسيدهاند. البته اين کشورها در صورت همکاري با امريکا، امتيازات بزرگ سياسي و اقتصادي نيز دريافت خواهند کرد که رد آن به سادهگي از سوي اين کشورها ممکن نيست. در واقع اين کشورها در معرض يک آزمون دشوار تاريخي قرار گرفته اند.
با اين حال اگر موضع رسمي و اصلي روسيه همان باشد که مقامهاي رسمي اين کشور در چند روز اخير اعلام کردهاند، در مورد درستي و مسوولانه بودن آن سوالهاي زيادي وجود دارد. وزير امورخارجه روسيه، مقامهاي حکومت افغانستان را متهم به رفتار غيرمسوولانه با سرنوشت کشور شان کرده است. اين سوال در مورد رفتار روسيه نيز مطرح است. آيا روسيه نسبت به سرنوشت آينده افغانستان رفتار درست و مسوولانه دارد؟ با استناد به موضع اخير اين کشور، پاسخ اين پرسش نخير است. روسيه به خاطر منافع خود، منافع افغانستان را زيرپا ميکند. اين يک رفتار درست و مسوولانه نيست. روسيه اجازه نميدهد که امريکا براي حصول اطمينان از دست يابي به يک توافق صلح در افغانستان، در آسياي ميانه پايگاه نظامي بسازد. ممانعت و مخالفت روسيه اگر باعث شود که امريکا نتواند در اين منطقه پايگاه ايجاد کند، احتمال اين که جنگ دامنه داري در افغانستان شکل گيرد، بالا است.
موضع اخير روسيه، با اهداف و استراتيژي جنگي طالبان نيز همسو است. طالبان اعلام کردند که اگر امريکا در پاکستان پايگاه بسازد اين گروه خاموش نخواهند ماند. در واقع طالبان ميخواهد که امريکا به صورت کلي از اين منطقه خارج شود. اين خواست روسيه و چين و ايران نيز هست. به احتمال زياد، اين کشورها طالبان را تحريک ميکنند که عليه امريکا تا آخرين مرحله ايستادهگي کند و اجازه ندهد که اين کشور در منطقه پايگاه بسازد. اين کار به نفع طالبان نيز است و اين فرصت را به اين گروه مساعد ميسازد که در صورت دست يابي به قدرت سياسي دست بازي در سرکوب نيروهاي مخالف داخلي خود داشته باشد و اين سرکوب با سکوت کشورهاي ضد امريکا نيز همراه باشد.
در نهايت به نظر ميرسد که روسيه نيز به عنوان بخشي از يک رويکرد پيشگيرانه از ايجاد پايگاه امريکا در منطقه، خواستار آن است که طالبان و حکومت افغانستان به توافق برسند و اوضاع ترتيبي شود که امريکا بدون عذر و بهانه منطقه را ترک کند.
سفر حمدالله محب به مسکو نيز در چارچوب بحث پايگاه نظامي امريکا در آسياي ميانه قابل تحليل است. به احتمال زياد حکومت افغانستان از روسيه خواسته است که يا اجازه دهد که امريکا براي دفاع از نيروهاي امنيتي افغانستان يک پايگاه در آسياي ميانه ايجاد کند يا اين که خود روسيه تضمين بدهد که طالبان طبق يک تفاهم سياسي عمل ميکنند و اقدام به سقوط قهري حکومت نميکنند. تلاشي که با توجه به اظهارات وزيرامور خارجه روسيه مبني بر متهم کردن مسوولان حکومت افغانستان به رفتار غيرمسوولانه، به نتيجهاي منتهي نشود. شايد برداشت روسها اين است که حکومت افغانستان توان ايستادهگي در برابر طالبان را ندارد و بهتر است که تلاشي به منظور حمايت از آن صورت نگيرد. کما اين که اين تلاش به زعم روسها ميتواند بازهم به تشديد چرخه جنگ منتهي ميشود. به عبارت ديگر، روسيه فکر ميکند که بهترين راه کار همين است که امريکا به صورت کلي افغانستان و منطقه را ترک کند و طالبان قدرت را بگيرد. اگر روسيه به چنين رويکردي متوسل شود، خطر بالقوه شکل گيري مقاومت عليه طالبان را ناديده ميگيرد.