صلح در لغت هم به معناي آشتي و پايان دادن به مناقشه و قطع جنگ آمده است و در اصطلاح دانشمندان سياست صلح شرايطي آرام، بيدغدغه و خالي از تشويش، کشمکش و ستيز است.
مفهوم صلح را با آتش بس نبايد اشتباه گرفت. آتشبس به وضعيتي اطلاق ميشود که در آن طرفين درگير در يک مناقشه به صورت يک طرفه يا دو طرفه تحت شرايط خاص از جنگيدن دست ميکشند.
کشور عزيزمان افغانستان از مدتها به اين سو تحت عناوين مختلف در آتش خانمانسوز جنگ و بدختي، مظلومانه ميسوزد و بخش اعظم هست و بود آن به گونهيي صدمه و آسيب ديده و سرانجام هزارها انسان مظلوم اعم از زن، مرد، خرد، بزرگ و حتا کودکان معصوم و بيگناه جانهاي شيرين شان را از دست داده اند و اين روند هنوز هم خاتمه نيافته بلکه به سرعت تام ادامه دارد. پس بر هر انسان با احساس، با درک و دلسوز لازم است تا با استفاده از امکانات دست داشته در خاموش ساختن کامل و يا حداقل کاهش شعلهَ اين آتش افروخته شده اقدام نموده و وجيبه و مسووليت ايماني، وجداني و ميهني خويش را انجام دهد. لله الحمد ما مسلمان هستيم و افتخار پيروي دين سعادت زا و نجات بخش اسلام را داريم، ديني که به اساس آيهَ کريمه «ان الدين عندالله الاسلام» يگانه دين مقبول و پسنديده نزد خداوند (ج) است. پس بر ماست تا مقدمتر از همه، هر پديده را در چوکات اوامر و نواهي دين اسلام مطالعه و بررسي نماييم بناءً ميتوان گفت که از منظر و ديدگاه دين مقدس اسلام که در حقيقت معيار ديدگاه هر مسلمان است، واژه و کلمهَ زيباي صلح يکي از کلمات قرآني بوده و در قرآن عظيمالشان در معاني و مفاهيم متعددي همچو اصلاح، اتفاق و همبستگي، رفع خصومت و دشمني، نعمت، منفعت ، گذشت و غيره استعمال شده که همه اين مفاهيم متضمن و در برگيرنده سعادت جامعهَ بشري مي باشد.
صلح اصل، اساس و قاعدهَ جاودان و پايداري جهان و طبيعت است و جنگ حالتي است متضاد، زيرا در شرايط صلح و امنيت به رشد و تعالي و رسيدن به تفاهم و همسويي آسان تر و بشر به حق و حقيقت گرايش و علاقهَ بيشتر پيدا ميکند اما در نتيجهَ جنگ، همه داشته هاي مادي و معنوي به نوعي آسيب پذير ميشوند.
از اينرو صلح، صفا و صميميت و زندهگي مسالمت آميز در رأس برنامه هاي ديني قرار داشته و قرآن عظيم الشان همواره بر احياء و تداوم آن دستور داده و آنرا مايهَ خير و نيکبختي هاي جامعهَ بشري شمرده و ميفرمايد که «والصلح خير» صلح و آشتي بهتر است.
اين جملهَ کوتاه و پرمعني گرچه در مورد اختلافات خانوادهگي در آيهَ فوق ذکر شده ولي بديهي است يک قانون کلي و عمومي و همهگاني را بيان ميکند که در همه جا اصل نخستين، صلح و صفا و دوستي و سازش است و نزاع و کشمکش و جدايي برخلاف طبع سليم انسان و زندهگي آرامبخش او است. صلح و ايجاد فضاي مسالمت آميز يکي از وجايب و مسووليتهاي هر مسلمان است زيرا خداوند(ج) مي فرمايد: «انما المومنون اخوه فاصلحوا بين اخويکم» در ميان برادران تان صلح نماييد.
صلح دستور الهي (فاصلحوا بين اخويکم) دعاي ابراهيمي (رب اجعل هذا بلدا امنا) سنت محمدي (صلح حديبيه) و از قديميترين نيازها و آرمان هاي بشريت به ويژه ميهن دوست داشتني ما افغانستان است.
صلح ضامن مصونيت، تأمين امنيت، برقراري عدالت و حفظ آزادي ها و ارزشهاي مادي و معنوي انساني است و سرانجام به گفتهَ يکي از دانشمندان (صلح در اسلام مسألهيي اصيل و ريشه دار است و پيوند ناگسستني با طبيعت اسلام و نظريهَ عمومي و کلي آن در بارهَ جهان و زندهگي انسان دارد. اسلام دين همبستگي و وحدت و يگانگي بزرگ در سراسر جهان عظيم و پهناور است. آموزه توحيد، قرارداشتن همه هستي در تحت تدبير واحد و حکيمانه الهي، پيوند نسلي همه آدميان به يک پدر و مادر و اشتراک خانوادهگي همه انسانها، حرکت جهان و انسان به سوي غايت واحد الهي، وجود فطرت يگانه همبستگي جهاني در اسلام است.
بايد گفت که از ديدگاه دين مقدس اسلام تأمين صلح و آسايش و زندهگي مسالمت آميز مسووليت ايماني و وجداني هر انسان اعم از مرد و زن ميباشد. و نيز ميتوان از حضرت ام سلمه به عنوان بانويي که نقش مؤثري در صلح حديبيه ايفا نموده يادآوري نمود. پس برما افغانهاست که براي تأمين صلح و آشتي، صفا و صميميت، وحدت و همبستگي و فراهم نمودن زندهگي مسالمت آميز در کشور عزيز خود تلاش پيگير و کوشش جدي همه جانبه و خستگي ناپذير نماييم تا از يکطرف اطاعت و پيروي از دساتير و فرامين الهي نموده و از جانب ديگر خوشبختي ها را از آن خود گردانيده و با اطفاء و خاموش نمودن آتش جنگهاي خانمانسوز، ويرانگر، شقاوتزا، مصونيت جان، دين، مال، عقل و آبرو و عزت خويش را تأمين نماييم. به اميد تأمين و برقراري صلح دائمي و پايدار در کشور عزيزما افغانستان.