سیاسی

سريال سقوط جغرافيای جمهوريت  تا کجاست؟

مسوولان وزارت دفاع ملي کشور مي‌گويند، برخي از ولسوالي‌هايي که به دست طالبان افتاده به‌ معناي قوت اين گروه نيست و نيروهاي دولتي به‌خاطر جلوگيري از واردن‌شدن تلفات به غيرنظاميان «عقب‌نشيني موقتي» کرده‌اند.

روح الله احمدزي، سخن‌گوي اين وزارت گفته که نيروهاي امنيتي با احترام به «نگراني برحق» مردم، براي بازپس‌گيري ولسوالي‌ها و سرکوب طالبان برنامه جدي دارند.

او همچنان گفته که در آينده نزديک وضعيت در ساحاتي که به دست طالبان افتاده تغيير خواهد کرد و نيروهاي امنيتي با قدرت در اين ساحات مستقر خواهند شد.

طي روزهاي اخير، ولسوالي جغتو در غزني، ولسوالي‌هاي دولت‌آباد و قيصار در فارياب، شهرک در غور، گيزاب در ارزگان، دوآب و مندول در نورستان، شينکي در زابل و ولسوالي جوند در ولايت بادغيس به دست طالبان افتاده است.

همچنين پيشتر ولسوالي‌ برکه در بغلان،  ولسوالي‌هاي نرخ و جلريز در ميدان‌وردک و همچنين دولت شاه در ولايت لغمان به دست طالبان سقوط کرده بود.

اين سير سقوط ادامه دارد و با توجه به وضعيت وخيم امنيتي، پيش بيني مي‌شود طي روزهاي آينده، هم سرعت سقوط و هم دامنه آن افزايش يابد، مگر آن‌که موضع سخن‌گوي وزارت دفاع، شرايط را به نفع دولت تغيير دهد و مدعيان جمهوريت براي بازپس گيري خاکريزهاي از دست رفته، عمليات گسترده نظامي را راه اندازي کنند، چيزي که غير ممکن نيست، اما بسيار دشوار است.

نکته نگران کننده اين است که اغلب سقوط‌هاي اخير بدون هيچ گونه درگيري رخ داده و نيروهاي امنيتي يا تسليم طالبان شده اند و يا بي هيچ جنگي جدي پس از مدت ها محاصره، منطقه را ترک کرده اند.

دولت براي توجيه اين رويدادها از آن به عنوان «عقب نشيني تاکتيکي» ياد مي‌کند و مي‌گويد که اين تصميم موقتي است و نيروهاي امنيتي، پس از تجديد قوا دوباره مناطق از دست رفته را پس خواهند گرفت.

با اين وجود، از نظرآگاهان امور نظامي، عقب نشيني تاکتيکي وقتي تبديل به راهبردي براي کاهش هزينه‌ها مي‌شود و به هدف جلوگيري از سقوط بزرگ‌تر صورت مي‌گيرد، نه به معناي قدرت است و نه بازگشتي در کار خواهد بود، زيرا به باور ‌آن‌ها نيروهاي دولتي مناطق کم اهميت تر را واگذار مي‌کنند تا مناطق مهم تر را حفظ کنند.

اما اين رويکرد اگر همچنان ادامه پيدا کند، کاملاً خالي از خطر هم نخواهد بود، زيرا بر روحيه عمومي نيروهاي امنيتي، تأثير رواني به شدت ويرانگر مي‌گذارد و تصور سقوط پيش از وقوع آن را به ذهن آنان القا مي‌کند. اين تصور موجب مي‌شود که هرگونه مقاومتي در برابر طالبان، بيهوده و احمقانه به نظر برسد و نيروهاي امنيتي به ويژه با ديدن ويديوهاي تبليغاتي طالبان از جريان تسليم شدن همقطاران شان، ترغيب مي‌شوند تا براي جان بدر بردن از جنگي خونين و پيشاپيش محکوم به شکست، صحنه را ترک کنند.

اين تصور اگر فراگير شود، سد مقاومت مناطق شهري هم شکسته خواهد شد و آنگاه ايستاده‌گي براي دفاع از جمهوريت حتا در مراکز شهري هم دشوار و عميقاً پرهزينه مي‌شود.

موضوع مهم تر اين است که در نتيجه «عقب نشيني تاکتيکي» دولت، طالبان هم تحريک مي‌شوند تا هر روز مناطق بيشتري را اشغال کنند، بدون آن‌که عملاً هزينه اي سنگين و خونين بپردازند. اين امر از سه جهت به نفع آن گروه است، يکي اين‌که جغرافياي زير سلطه شان را توسعه مي‌دهد و در مقابل، جغرافياي تحت سيطره دولت را تنگ تر و کوچک تر مي‌سازد، دوم اين‌که طالبان بدون تلفات انساني يا هزينه هاي مالي و تسليحاتي، موفق به دستيابي به اين مهم مي‌شوند، و سوم هم اين‌که روحيه و انرژي جنگ‌جويان آن گروه تا رسيدن به پيروزي بزرگ، تقويت و تجديد مي‌شود و آنان تحريک مي‌شوند تا روز به روز دامنه سلطه شان را گسترش دهند و دولت را تا سقوط کامل، تضعيف کنند.

پيامد ديگر «عقب نشيني تاکتيکي» نيروهاي امنيتي و دفاعي اين است که مردم هم به اين نتيجه مي‌رسند که نظامي که از آنان حمايت کرده و امنيت شان را تأمين و تضمين کند، وجود ندارد و يا در حال فروپاشي و سقوط است. بنابراين هدف ‌آن‌ها نه حمايت از دولت و نيروهاي دولتي، بلکه تصرف سريع تر مناطق زنده‌گي شان توسط طالبان است تا دست کم مجبور نشوند هزينه جنگي را بپردازند که برنده و بازنده آن از قبل معلوم است.  با توجه به اين مسايل، جغرافياي جمهوريت، روز به روز کوچک‌تر مي‌شود و در اين ميان، مواضع تبليغاتي افرادي مانند سخن‌گوي وزارت دفاع، تنها براي مصارف رسانه‌يي است و هيچ بازخورد و تأثير ملموس و معني داري در عرصه عملي و ميداني در پي‌نخواهد داشت.                                         نرگس اعتماد

نوشته های مشابه

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

بستن
رفتن به نوار ابزار