سیاسی

برای توصيه‌های خيرخواهانه  دير است آقای رييس!

داکترعبدالله عبدالله، رييس شوراي مصالحه‌ي ملي به تازه‌گي گفته با آن‌که گفت‌وگوهاي صلح آغاز شده، اما افغانستان هنوز به اندازه گذشته از صلح فاصله دارد.

او تاکيد کرده که اکنون نياز است که «مسايل شخصي» کنار گذاشته شده و براي برون‌رفت از وضعيت موجود، تدبير سنجيده شود.

رييس شوراي عالي مصالحه‌ي ملي افزوده که نيروهاي خارجي در حال خارج شدن از افغانستان هستند و اکنون نياز است تا دولتمردان براي بيرون شدن موفق از اين آزمون، از «تاکتيک، تدبير، مقاومت، مردم سالاري و شجاعت» استفاده کنند.

اين اظهارات در حالي صورت مي‌‌گيرد که به تازه‌گي هيأت مذاکره ‌کننده صلح افغانستان براي از سرگيري گفت‌وگوهاي صلح با طالبان به قطر سفر کرده است.

هيأت دولت در شرايطي راهي دوحه شده که گفت‌وگوهاي صلح نه تنها هيچ پيشرفتي نداشته، بلکه به طور کامل متوقف است و دوطرف ماه ها است که قادر به برگزاري يک نشست مشترک نشده اند.

بسياري از کارشناسان معتقد اند که عامل عمده اين وضعيت، تصميم بحث برانگيز جو بايدن، به خروج کامل و غير مسوولانه نيروهايش از افغانستان است، تصميمي که به طالبان اين باور را القا کرده که بدون امتياز دادن در روند صلح هم مي‌توانند دولت کابل را ساقط کنند و به قدرت دست يابند.

از سوي ديگر، داکترعبدالله به طور ضمي پذيرفته است که روند صلح، شکست خورده است، اما به دليل فقدان همان «شجاعتي» که او براي برون رفت از اين آزمون دشوار توصيه کرده، قادر نيست به طور رسمي، پايان اين پروژه شکست خورده را اعلام کند و همچنان مجبور است يک بازي از پيش باخته را طبق قواعدي که ديگران نوشته اند، ادامه دهد و اعزام دوباره هيأت مذاکره کننده به قطر نيز در همين چارچوب قابل ارزيابي است، بدون آن‌که تحول تازه اي رخ داده باشد و يا اميد جديدي برانگيخته شود.

اين‌‌که صلح بدون ذره اي پيشرفت، همچنان معطل و متوقف است و دليل اين تعطيلي و توقف هم تصميم‌هايي است که در واشنگتن گرفته شده، نشان مي‌دهد که صلح افغانستان هم مانند جنگ آن، تابع اراده خارجي‌ها است و طرف‌هاي مختلف داخلي، تنها به مثابه عروسک‌هاي خيمه شب بازي قدرت هاي خارجي، اراده و اهداف و منافع آن‌ها را تحقق مي بخشند و کارکردي فراتر از اين ندارند.

نمونه بارز اين امر، خود آقاي عبدالله است که بي هيچ قيد و شرطي به هر سازي که خليل‌زاد زد، رقصيد و اين در حالي بود که در هيچ‌يک از اين تصميمات و اقدامات خليل‌زاد، منافع عالي و اهداف راهبردي دولت و مردم افغانستان، مد نظر نبود و آنچه امروز شاهد هستيم نيز تنها بخشي از پيامدهاي بحران آفرين تحميل تصميم‌ها و اقدامات استعماري خليل‌زاد است.

در اين ميان، تنها وظيفه باقي‌مانده براي عبدالله عبدالله به عنوان رييس سازمان عريض و طويل «شوراي عالي مصالحه‌ي ملي» شايد اين باشد که روزي، شکست کامل پروژه صلح استعماري خليل‌زاد را اعلام کند و به اين ترتيب، به مسووليت تاريخي خود در زمينه مصالحه اي که هرگز ملي نبوده، عمل نمايد. البته انتظار نمي‌رود که او از شجاعت و تهور لازم براي پذيرش مسووليت اخلاقي اين شکست به عنوان مجري طرح‌هاي توطيه آميز خليل‌زاد برخوردار باشد و با شرمساري و سرافکنده‌گي به نقش منفي و مخرب خود در اين زمينه اذعان کند.

به اين ترتيب، صلح با طالبان، يک پروژه خارجي براي توجيه يک تصميم بزرگ‌تر يعني خروج کامل قواي خارجي بدون دستيابي به اهداف تعيين شده بود و اين هياهوي بزرگ با سرمايه گذاري‌هاي سنگين و هزينه هاي جبران ناپذير تنها به اين هدف راه اندازي شد که امريکا و ناتو بتوانند در غوغاي اين پروژه تبليغاتي، هدف اصلي خود يعني خروج را عملياتي کنند. در حالي که آن‌ها مي‌دانستند که پيامد مستقيم و غير قابل اجتناب اين قمار سنگين، بازگشت طالبان به قدرت و احتمالاً سقوط کابل به کام افراط گرايي پاکستاني
است.

در اين ميان، زمان براي توجه به توصيه‌هاي پدرانه عبدالله به شدت تنگ و ناکافي است.

«تاکتيک، تدبير، مقاومت، مردم سالاري و شجاعت» به عنوان راهکارهاي او براي عبور از اين وضعيت، شايد در شرايط عادي، بسيار عالي و ايده آل باشد، اما مشکل اينجاست که شرايط عادي نيست و فرصت براي کاربست اين کلمات کلي و روياپردازانه به اندازه کافي وجود ندارد، درست همان‌گونه که توصيه او به وحدت و تصميمات جمعي بدون توجه به منافع شخصي و اختلاف‌هاي سياسي هم بسيار دير صورت مي‌گيرد و اين توصيه حتا قادر نيست که خود او را به عنوان يکي از اصلي ترين عوامل اختلاف و تفرقه از مسووليت تاريخي اش در قبال وضعيت فاجعه بار کنوني و پيامدهاي ويران‌گر آن در آينده، تبريه کند.

 عبدالمتين فرهمند/ جمهور

نوشته های مشابه

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

بستن
رفتن به نوار ابزار