پاکستان در منطقه شبه قاره کشور است که تنها پيش ار نيم قرن از تأسيس آن ميگذارد؛ اما در همين تاريخ اندک موجب بحرانهاي عمده اي منطقه شده است بسياري از کارشناسان، پاکستان را بزرگترين خطر براي امنيت وصلح منطقه ميدانند، اين کشور تحريک کننده اصلي فروپاشيها، خشونتها، اعمال تروريستي و به عنوان يک همسايه بد، مسوول آموزش و تمويل گروپهاي تروريستي و گروههاي تندرو بوده و به طور قطعي چنين وضعيت بر محيط همسايهگان تأثير فراوان دارد، در يک ارزيابي کلي هدف اين پژوهش پرداختن به روابط پاکستان با همسايهگان شان و همچنان امتياز طلبي پاکستان در پروسه صلح افغانستان است.
بررسي هاي گوناگون نشان ميدهد که پاکستان با همه همسايهگان خود به غير از چين به شکلي از اشکال در تنش است، چندين جنگ با هند بر سر مسأله حاکميت کشمير و رقابت هاي تسليحاتي خطرناک (سلاح آهستهاي ) اين کشور، تلاش هميشهگي براي نفوذ در افغانستان براي فائق آمدن و همچنان ايجاد گروه طالبان و مداخله در امور افغانستان يکي از تنشها است.
پاکستان با ايران نيز در موارد متعدد داراي اختلافات اساسي است: تنش ايدئولوژيک، اختلاف در افغانستان، تنش هاي مرزي، چالشهاي قومي از جمله تنش در روابط ايران و پاکستان است. از بين همسايهگان خود پاکستان در حال حاضرتنش جدي تنها با چين ندارد، با اين حال نويسنده معتقد است، عواملي چندي وجود دارد که ميتواند در آينده به تدريج ميان چين و پاکستان فاصله به وجود بياورد، مانند حمايت پاکستان از طالبان و برخي گروه هاي اسلامي از گروههاي جدايي طلب در منطقه مسلمان نشين ترکستان شرقي چين که آينده روابط پاکستان و چين را تحت شعاع قرار خواهد داد.
افغانستان به عنوان کشوري که در سالهاي اخير موجي از حوادثهاي گوناگون را شاهد بوده است از بيثباتي تا نا امني گسترده بخشي از تنشهاي روزمره اين کشور شده که به گفته دولت افغانستان عامل 90% اين وضعيت پاکستان عنوان ميشود، اختلافات پاکستان با افغانستان از مشکلات ارضي گرفته تا رقابت با هند، همسويي با کشورهاي عربي، مقابله با نفوذ ايران و اختلافات بر سر آبهاي درياي آمو، کنر، درياچه کابل (که سالانه 30 ميليارد دالر برآورد شده است )، تجارت و ترانزيت به آسياي مرکزي همواره به عنوان عامل تاريخي بحران زا در تاريخ روابط ديپلماتيک اين دو کشور مطرح بوده است
پاکستان از افغانستان در برابر اسقرار صلح در دو بعُد خواهان امتياز ويژه است در بعُد سياسي شناختن خط ديورند در سطح منطقه اي و بين المللي و ضمانت کاهش نفوذ هند و همچنان جلوگيري از تحرکات هند از خاک افغانستان در مقابل پاکستان، تعيين حق آبه از درياچه کنر و ديگر مسيرهاي آب که به اين کشور منتفي ميگردد تا نيازهاي آبي پاکستان را مرفوع سازد و در بعُد اقتصادي، منافع اقتصادي پاکستان در افغانستان به خوبي قابل استدلال است.
در سالهاي اخير منابع انرژي فراوان و عمدتاً دستنخورده در آسياي مرکزي، رقابتي را ميان قدرتهاي بزرگ منطقهاي و جهاني براي خطوط لوله گاز و نفت در داخل و بيرون منطقه به ميان آورده است، پاکستان براي احياي اوضاع اقتصادي خود به انرژي نياز دارد و خط لوله گاز تاپي، با همه مشکلات خود منبع انرژي را فراهم ميکند که براي 50 سال آينده پاکستان کافي خواهد بود، پاکستانيها از حکومت افغانستان خواهان تضمين و راه ويژه ترانزيتي براي موترهاي باربري پاکستاني به کشور هاي آسياي مرکزي و همچنان ضمانت عدم استفاده سياسي از خط لوله تاپي است. به باور اين قلم، با توجه به فکتورهاي بالا به طور کلي، در کوتاه مدت هر گونه پيش بيني براي حاکميت شرايط مطلوب در روابط پاکستان با سه همسايه اين کشور دشوار به نظر ميرسد، شواهد گويا اين است که هم اکنون پاکستان با وجود بسياري از نا هنجاريها، تهديد بالفعل براي همه همسايهگان خود محسوب ميشود با نظر داشت امتيازهاي که پاکستان در برابر به استقرار صلح در افغانستان دنبال دارد بار تاريخ شان براي هر حکومت که تن به اين خواستها بدهد سنگين تمام ميشود بناءً حکومت کنوني افغانستان دو راه بيش ندارد يا تا آخرين نفس براي مغلوب کردن نيروهاي پاکستاني (طالبان ) بجنگد يا تن به حکومت که پاکستانيها با هماهنگي يک تعداد کشورهاي منطقه اي ترسيم کرده اند بدهد.