سیاسی
در مسير تجزيه
اعتراضات در فاریاب نسبت به انتصاب والی جدید این ولایت همچنان ادامه دارد. معترضان هشدار داده اند که اگر دولت به خواستهای آنها “پاسخ قناعتبخش” ندهد، “دولت فدرالی” خود را ایجاد کنند.
معترضان در کنار پرچم افغانستان، پرچمهایی را حمل میکنند که به قول اعضای حزب جنبش ملی “پرچم ترکستان جنوبی” است.
نصرتالله ابراهیمی، رییس دبیرخانه بخش جوانان حزب جنبش ملی وابسته به مارشال دوستم گفت: “اگر حکومت افغانستان نمیتواند صدای مردم را بشنود، بهتر است همسایههای خوب برای همدیگر باشیم.”
همزمان شماری از فرماندهان و سربازان خیزشهای محلی به جمع معترضان پیوستند و از مقر والی تا لوای اول ارتش ملی در شمال رژه نظامی رفتند.
در مجلس نماینده گان نادر خان کتوازی، از اعتراضات فاریاب انتقاد کرد و گفت: “همانگونه که فرماندهان طالبان، افراد مسلح علیپور و خراسانی را تقبیح میکنیم، تحرکات نظامی افراد وابسته به دوستم را نیز تقبیح میکنم.”
او خطاب به معترضان گفت: “شما میتوانید راهپیمایی صلحآمیز برگزار کنید، ولی نمیتوانید با سلاح در خیابان بیایید و شهر را مسدود بسازید.”
به این ترتیب بحران، روز به روز عمیق تر میشود و این در حالی است که از سوی حکومت مرکزی هیچ اراده ای برای حل عادلانه و صلح آمیز آن وجود ندارد.
معرفی کارگزار منصوب حکومت مرکزی در لوای ارتش، امکان حل بحران را عملاً از میان برد، زیرا این اقدام حاوی یک پیام منفی برای معترضان بود مبنی بر اینکه والی جدید از حمایت ارتش برخوردار است و اگر معترضان به خانههای شان بازنگردند ارتش متوسل به زور خواهد شد.
در مقابل، پیامهایی از سوی عبدالرشید دوستم نیز منتشر شده که در آن او رسماً از معترضان و هوادارانش میخواهد که معاون والی و فرمانده پولیس را هدف گلوله قرار دهند و بکشند. او در عین حال از معترضان خواسته است که با هر سلاحی که در اختیار دارند به خیابان بیایند، فراخوانی که ظاهرا از سوی فرماندهان و سزباران نیروهای نظامی محلی اجابت شد و آنها رسماً در خیابانهای فاریاب رژه نظامی برگزار کردند.
در کنار اینها برافراشتن پرچمهای «ترکستان جنوبی» جای هیچ تفسیری باقی نمیگذارد. این گامی بی پروا در مسیر تجزیه است، چیزی که پیش از این نیز در افکار و اندیشههای برخی فعالان سیاسی و قومی شمال افغانستان، مشهود بوده است.
شاید به دلیل عرق و غیرت و حمیت میهن دوستانه بتوان دوستم و هواداران او را نسبت به راه اندازی حرکتهای تجزیه طلبانه صریحاً مورد سرزنش قرار داد، کاری که نادرخان کتوازی، نماینده مجلس هم انجام داده و در یک مغلطه شیطنت آمیز با قرار دادن طالبان در کنار علیپور و خراسانی و معترضان فاریاب در کنار همدیگر، سعی کرده است ژست وطن دوستانه بگیرد و به دفاع از تمامیت ارضی افغانستان برخیزد، واقعیت اما به این سادهگی نیست، زیرا اینگونه تحرکات، ریشه های عمیق تری دارد.
از گذشته تا امروز، اقوام افغانستان همواره نسبت به سروری و سلطه ستمگرانه یک قوم بر سرنوشت سیاسی خود، معترض بوده و بر دستیابی به سهم و حق عادلانه خود از قدرت تاکید داشته اند. حتا اقدامات مرکزگریزانه و یاغی گری و شورش و عصیان در برابر سلطه و اقتدار دولت مرکزی هم پیش از آنکه برخاسته از تمایل شدید اقوام عصیانگر به تجزبه و جدایی باشد، واکنشی ناگزیر در برابر سرکوب و ستم قوم مسلط و حکومتهای توتالیتر مرکزی بوده است.
بنابراین آنچه در فاریاب جریان دارد، ممکن است یکی از ابعاد آن جنگ قدرت میان دو رهبر قومی یعنی اشرف غنی و دوستم باشد، اما در کنار آن، این بحران ریشههای نیرومند تاریخی هم دارد که نیاز به واکاوی و شناسایی و مواجهه معقول با آن است.
روایت انحرافی سخنگوی اداره ارگانهای محلی نباید مانع از دیده شدن عمق و ابعاد بحران خطرناک فاریاب شود. آنچه در خیابانهای ملتهب میمنه شاهد هستیم شاید تنها نوک کوه یخ باشد و عناصری مانند سخنگوی اداره ارگانهای محلی هم کل مشکل را به همان اندازه ببیند و اطمینان بدهند که فردا یا پسفردا وضعیت کاملاً آرام خواهد شد. واقعیت اما این نیست. برافراشته شدن پرچمهای «ترکستان جنوبی» خطرناک است و نشان میدهد که ولایت تحمیلی شخص بی نام و نشانی مانند داوود لغمانی شاید به بهای جدایی بخشی مهم و استراتیژيک از خاک افغانستان تمام شود و یا زمینه ساز وقوع چنین رخدادی در آینده گردد.
این بحران حتا ممکن است محرکهای قدرتمند خارجی داشته باشد و برخی قدرتهای منطقهیی و فرامنطقهیی شاید به تجزبه افغانستان به مثابه یکی از راه حلها برای پایان بخشیدن به بحران چند ده ساله کشور یا روشی برای مواجهه خود با پروژه امریکایی صلح و پیامدهای خطرناک آن نگاه کنند و از رهگذر تحقق آن به منافع حیاتی خود دست یابند. فراموش نکنیم که تجزیه سرزمینهایی که امروزه کشورهای مستقل محسوب میشوند نیز به همین سادهگی اتفاق افتاده و این امر، هرگز رویدادی غیر ممکن نیست.
عبدالمتین فرهمند/ جمهور