نماینده گان کشورهای امریکا، روسیه، چین و پاکستان موسوم به «ترویکای توسعهیافته» در پایان نشستی که روز جمعه(10ثور) در دوحه داشتند، اعلامیه مشترکی نشر کردهاند که در آن بر نکات مهمی تاکید شده است.
یکی از نکات مهم این اعلامیه تاکید بر این موضوع است که چهار کشور یاد شده”از دولتی که با زور در افغانستان ایجاد شود، حمایت نمیکنند.” در این اعلامیه بار دیگر به اعلامیه قبلی آنها که همزمان با نشست مشترک نماینده گان دولت و طالبان در ۱۸ اپریل در مسکو اشاره شده است. در آن اعلامیه گفته شده بود که این کشورها مخالف هرگونه تلاش برای بازگشت و احیای “امارت اسلامی” در افغانستان هستند.
در اعلامیه یاد شده از طالبان خواسته شده که برای کاهش خشونت و تلاشهای مداوم این گروه برای پیشبرد مذاکرات صلح افغانستان، اقدامات عملی روی دست بگیرد. همچنان تصریح شده که ترکیه کارهای مقدماتی را برای میزبانی کنفرانس مقامهای ارشد دولت افغانستان و طالبان انجام داده تا سیر مذاکرات میانافغانی سرعت یابد. از دو جانب مذاکرهکننده خواسته شده به سمت یک توافق سیاسی فراگیر و آتشبس دایمی پیش بروند.
یکی از نکات بسیار مهم در نشست ترویکای توسعه یافته که دو روز پیش در دوحه برگزار شد، موضوع بیطرفی افغانستان است که زمینهساز تقویت اجماع منطقهای در جهت تسریع روند صلح است.
زلمی خلیلزاد نماینده ویژه ایالات متحده امریکا برای صلح افغانستان گفت که در نشست اخیر ترویکای توسعهیافته در مورد صلح افغانستان اجماع قوی منطقهای وجود داشته است.
کشورهای روسیه و چین به عنوان دو قدرت بزرگ منطقهای و از رقبای سرسخت امریکا در واقع دنبال بدست آوردن تضمینهای امنیتی برای آینده خویش هستند. این دو کشور از ادامه حضور نظامی و نفوذ امریکا در افغانستان و منطقه نگران هستند و میخواهند که مطمین شوند که امریکا به صورت کامل از افغانستان خارج شود و در آینده نیز از طریق افغانستان تهدیدی را متوجه امنیت و منافع ملی آنان نکند.
همکاری روسیه و چین در روند صلح افغانستان حایز اهمیت زیاد است. در واقع جنگ در افغانستان در چارچوب رقابت بین این سه کشور قابل تحلیل است. نگاه امریکا به افغانستان منحیث یک منطقه حایز اهمیت راهبردی در واقع در چارچوب رقابت این کشور با روسیه و چین قابل بررسی است. به عبارت دیگر یکی از اهداف حضور نظامی امریکا در افغانستان به رقابت این کشور با روسیه و چین دانسته میشود. در واقع افغانستان گلوگاه روسیه و چین است و حضور امریکا در افغانستان باعث میشود که این دو کشور همیشه احساس ناآرامی و ناامنی کننند. حتا اگر امریکا هیچ برنامهای علیه روسیه و چین از افغانستان نداشته باشد، نفس حضور امریکا در افغانستان برای نگرانی مداوم روسیه و چین کافی است.
با توجه به این امر، روسیه و چین بیش از همه میخواهند که افغانستان حالت بیطرفی به خود بگیرد.
هنگامی که در در اواخر دهه هشتاد سده بیستم، جامعه جهانی در پی رهیافتی برای بحران خونین افغانستان بود، رونالد ریگان رییس جمهوری امریکا و گرباچف رهبر اتحاد جماهیر شوروی سابق توافق نمودند که تنها راه تأمین صلح و ثبات در افغانستان، تثبیت موقعیت آن به عنوان یک کشور بیطرف است و بر این موضوع چونان یگانه راه برون رفت از بحران در افغانستان تاکید ورزیدند. این موضوع در گفتوگوهای رسمی و اعلامیه های مشترک شوروی پیشین و امریکا بازتاب یافت و نیز در سازش های ژنو در باره افغانستان مطرح و تسجیل گردید.
با این حال، حضور نظامی امریکا در افغانستان در سال 2001 که تحت نام مبارزه با تروریزم صورت گرفت، افغانستان را عملاً از حالت بیطرفی بیرون کرد. اکنون افغانستان سند همکاریهای راهبردی با امریکا را به امضا رسانیده که طبق آن افغانستان عملاً به یکی از متحدین استراتیژیک امریکا مبدل شده و این یعنی اینکه افغانستان بیطرف نه بلکه طرفدار امریکا و ناتو است. این موضوع مایه ترس و خشم و نگرانی روسیه و چین است. این در حالی است که روابط امریکا با روسیه و چین نیز در این اواخر به شدت خراب شده و تحلیلگران روابط بینالمللی به این عقیدهاند که روابط این سه کشور در چارچوب گفتمانی جنگ سرد قابل تحلیل است و حتا بیشتر از زمان جنگ سرد روابط این کشورها با یکدیگر تیره است.
موضوع بیطرفی افغانستان در سالهایی که بارک اوباما رییس جمهوری امریکا شد، باری در اعلامیه مشترکی که بعد از دیدار آقای اوباما با رییس جمهوری روسیه داشت، مطرح شد اما به هرحال این موضوع در آن زمان جدی گرفته نشد.
اکنون به نظر میرسد که امریکاییها در فرآیند عقبنشینی از افغانستان، به عنوان بخشی از یک راهکار مؤثر جهت جلب همکاری کشورهای بزرگ منطقه از روند صلح افغانستان، ناگزیر شدهاند که بیطرفی افغانستان را بپذیرند. پذیرش بیطرفی افغانستان توسط امریکا به این معناست که امریکاییها عملاً در برابر روسیه و چین عقبنشینی میکنند و به این ترتیب زمینه الغای سند همکاریهای نظامی راهبردی افغانستان با امریکا و ناتو را فراهم میسازند.
صدور اعلامیه مشترک، امریکا، روسیه، چین و پاکستان در مورد صلح افغانستان و تاکید بر حفظ بیطرفی افغانستان، در روز اول ماه می که مصادف به آغاز خروج آخرین قطعات باقیمانده امریکا در افغانستان است، به این معنا است که روسیه و چین جهت حصول اطمینان از اینکه امریکا واقعاً نیت ترک افغانستان را دارد به دریافت چنین تعهد و تضمینی نیاز داشتند و آن را دریافت کردند.
روسیه و چین با اطمینان از اینکه امریکا براستی از افغانستان رفتنی است، از اخلالگران روند صلح به همکاران این روند مبدل میشوند. در واقع با گرفتن تعهد از امریکا مبنی بر برسمیت شناختن بیطرفی و استقلال افغانستان، این دو کشور چیزی را که میخواستند بدست میآورند و بنابراین دلیلی به مخالفت با روند جاری صلح نخواهند داشت. این دو کشور با نفوذ گسترده منطقهای که دارند، کشورهای دیگر منطقه از جمله پاکستان و ایران را نیز مجاب میسازند که در روند صلح افغانستان همکاری کنند.
با توجه به موارد یاد شده، میتوان گفت که یکی از عمدهترین موانع موجود فرا راه برگزاری نشست استانبول و اشتراک طالبان در این نشست، از راه برداشته شده و به احتمال زیاد این نشست با موفقیت همراه باشد. بیطرفی افغانستان مطلوب نظر پاکستان و ایران و هند نیز است. هرچند پاکستانیها شاید زیاد علاقه مند نباشند که افغانستان پسا صلح بیطرف و خودبسنده باشد اما هرگاه توافقات صلح طوری باشد که به قدرت رسیدن طالبان را با حمایت جامعه بین المللی به همراه داشته باشد، پاکستان به یکی از اهداف راهبردی خود که داشتن یک حکومت دوست در کابل است رسیده است. در عین حال پاکستان بابت پذیرش بیطرفی افغانستان از جانب روسیه و چین نیز امتیاز میگیرد و پاکستانیها این را میدانند که در نبود امریکا در افغانستان و منطقه، این روسیه و چین هستند که در آینده سیاست منطقهای نقش تعیین کننده پیدا میکنند و همکاری با این دو اگر از روی اشتیاق نباشد، از روی ناگزیری خواهد بود. یعنی پاکستانیها چارهای ندارند، جز اینکه از یک اجماع منطقهای که روسیه و چین در محوریت آن قرار دارند، حمایت نکند.
بسیاری از آگاهان به این باورند که توافق روی بیطرفی افغانستان عاقلانه ترین کاری است که کشورهای قدرتمند جهان و منطقه میتوانند آن را انجام دهند. همچنان بسیاریها به این باوراند که حفظ بیطرفی برای افغانستان نیز با توجه به اینکه در یک موقعیت حساس چهارراه گونه قرار دارد، حایز اهمیت است. کشورهای قدرتمند جهان و منطقه، یک افغانستان بی طرف را همه همکار خود در رشد و توسعه اقتصادی و اتصال منطقه ای تصورخواهند کرد و اگر افغانستان یک طرف را بگیرد، منجر به برانگیختن طرف های متخاصم خواهد شد که نتیجه آن شعله ور شدن جنگ های نیابتی خواهد بود.
با این حال، اعلام موضع بیطرفی، یک تصمیم کلان ملی است که باید یک دولت مشروع، قانونی و نماینده میتواند آن را بگیرد. در واقع درستی این فرضیه که اعلام موضع بیطرفی به نفع افغانستان است، یک بحث است و اتخاذ چنین تصمیمی، موضوع بحث دیگر است. چون یک فرضیه این است که بیطرفی در همه حال به نفع نیست و گاهی میتواند موجب محروم شدن کشور از امتیازات و منافعی باشد که از رهگذر طرف واقع شدن با یکی از طرف های قدرتمند جهان متصور است.
این نکته هم نیاز به تأمل دارد که مثلاً آیا طالبان میتواند منحیث یک گروه یا حتا منحیث رهبران احتمالی حکومت آینده، صلاحیت تصمیمگیری در مورد اعلام بیطرفی را داشته باشد؟ آیا این گروه میداند که معنای اعلام بیطرفی چیست و تصمیم در این باره باید با چه میکانیزمی گرفته شود؟ این سوال متوجه کشورهای قدرتمند جهان و منطقه نیز است. هرگاه یک دولت قانونی، مشروع و نماینده که صلاحیت تصمیم گیری در همچو مسایل را داشته باشد، پای سند اعلام بیطرفی امضا نکند، اعلام بیطرفی افغانستان از سوی کشورهای قدرتمند منطقه و جهان به این معنا است که آنان به ترک جنگ و خصومت درافغانستان فیصله میکنند. شاید سود این فیصله در کوتاه مدت همین باشد که به جنگ های نیابتی نقطه پایان گذاشته شود و افغانستان دیگر میدان جنگ قدرت ها نباشد، اما بیتردید که از نظر اقتصادی و از نظر حق حاکمیت ملی، افغانستان باید خودش توسط یک دولت قانونی و نماینده، براساس سنجش نفع و ضرر خویش آزادانه و مستقلانه حق تصمیم گیری را داشته باشد نه این که از طرف دیگران بیطرف اعلام شود.
به هرپیمانه که صلاحیت گیرنده تصمیم بیطرفی زیر سوال باشد، به همان پییمان تضمینهای اجرایی حفظ وضعیت بیطرفی در آینده نیز ضعیف خواهد بود. چون محتمل است که درآینده یک گروه سیاسی دیگر و یک حکومت دیگر، بیطرفی را نقض کند و استنادش هم به بی صلاحیت بودن کسانی باشد که تصمیم اعلام بیطرفی را گرفتهاند.