چند روز پيش هيأتي از پاکستان به کابل آمد و با شماري از مقامهاي حکومت افغانستان ديدار کرد. سفير پاکستان در کابل، اين هيأت را که رياست آن را نماينده ويژه پاکستان براي افغانستان به عهده داشته،«عاليرتبه» خوانده اما ديدار اين هيأت با مقامهاي حکومت افغانستان در رسانهها بازتاب گستردهاي نيافت.
دفتر شوراي امنيت ملي رياست جمهوري، به صورت فشرده خبر ديدار اين هيأت با آقاي حمدالله محب را نشر کرده است و جزييات بيشتري ارايه نکرده است. در عکسهايي که از جريان اين ديدار در صفحه توييتر آقاي محب نشر شده، ديده ميشود که از مقامهاي بلندپايه امنيتي افغانستان کسي در اين نشست حضور ندارد. افراد درجه دو از نهادهاي امنيتي که از افراد نزديک به آقاي محب دانسته ميشوند، در اين عکسها ديده ميشوند.
بازتاب نيافتن گسترده ديدار هيأت پاکستاني از کابل، نشانهاي از عدم استقبال رهبري حکومت افغانستان از اين هيأت پنداشته شده ميتواند. ارگ رياست جمهوري افغانستان، در مواقعي که سفر يک هيأت خارجي به کابل در راستاي منافع و اهداف تيم ارگ باشد، جريان سفر هيأت را پوشش رسانهاي گسترده ميدهد. يا در واقع ميتوان گفت که وقتي ديدار يک هيأت خارجي از کابل در راستاي منافع و اهداف تيم ارگ نباشد، با سکوت برگزار ميشود و ارگ رياست جمهوري با جزييات و مشرح در مورد چگونگي ديدارها و نتايج آن سخن نميگويد. از اين نشانهها اين برداشت شکل ميگيرد که تيم ارگ سفر هيأت پاکستاني را سودمند ارزيابي نکرده است.
سفر هيأت پاکستاني به کابل چند روز پس از آن صورت گرفت که هواپيماي حامل رييس پارلمان پاکستان که قرار بود به دعوت رييس پارلمان افغانستان به کابل فرود آيد، اجازه فرود داده نشد. مسوولان امنيتي فرودگاه کابل موجوديت احتمال خطر را دليل اجازه ندادن به هواپيماي حامل رييس پارلمان پاکستان عنوان کردند، اما مجلس نمايندهگان اين دليل را قناعت بخش ندانست و از انجام بررسيها در اين خصوص خبر داد.
گفته ميشود که هواپيماي حامل رييس پارلمان بهخاطر مخالفت آقاي غني با اين سفر اجازه فرود به کابل نيافت. قبل از اين روابط ارگ و رييس مجلس نمايندهگان تيره بوده و همچنان آقاي ميررحمان رحماني رييس مجلس نمايندهگان افغانستان بخاطر سفري که به پاکستان داشت و در آنجا مورد استقبال گرم پاکستانيها قرار گرفت، موجبات خشم تيم ارگ را فراهم کرده بود. به عبارت ديگر، ارگ رياست جمهوري افغانستان با اجازه فرود ندادن به هواپيماي حامل رييس پارلمان پاکستان خواست که به سياسيون داخلي و پاکستان اين پيام را بدهد که ارگ رياست جمهوري افغانستان يگانه مرجع با صلاحيت در زمينه پيشبرد بحثهاي صلح است و هيچ نگاه و مرجع ديگري حق و صلاحيت ندارد که در اين زمينه بدون اذن رياست جمهوري اقدامي انجام دهد.
در همينحال امرالله صالح معاون نخست رياست جمهوري همزمان با سفر هيأت پاکستاني به کابل اظهارات تحريکآميزي را به نشاني پاکستان بيان داشت که نشان ميدهد آقاي صالح همچنان طرفدار قطع هرگونه رابطه و مباحثه با پاکستان در مورد صلح است و به اصطلاح بر موضع قبلي حکومت تاکيد دارد که پاکستان در جهت تأمين صلح در افغانستان تلاش صادقانه نميکند. آقاي صالح گفته طالبان از مواد انفجاري که توسط پاکستان تأمين ميشود، براي تهيه بمبهاي دستساز استفاده ميکنند. اين اظهارات آقاي صالح در واقع به نحوي اعتراضي دانسته ميشود نسبت به سفر هيأت پاکستاني به کابل.
هرچند سه روز پيش وزيران امور خارجه افغانستان، پاکستان و ترکيه نشستي را در استانبول پيرامون صلح افغانستان برگزار کردند که تا حدودي ميتواند به معناي تلاش در جهت کاهش تنش ميان افغانستان و پاکستان باشد، اما در عين حال با توجه به موارد ياد شده در بالا ميتوان گفت که زمينه و فضا براي سفر هيأت پاکستاني به کابل مساعد نبوده، اما اين هيأت با درنظرداشت نامساعد بودن زمينه و فضا براي سفر، بازهم به کابل سفر کرده است. بنابراين، ميتوان گفت که پاکستانيها در ادامه بحثهاي صلح حاضر به تحمل هر نوع رفتاري از جانب افغانستان هستند. يا در واقع آنان کليد صلح را در کابل درحالي جستوجو ميکنند که ارگنشنيان کابلي ميل به ميزباني از آنان ندارند.
بعضي از تحليلگران از رفتار اينچنيني پاکستان در قبال صلح، اين برداشت را مطرح کردهاند که پاکستانيها از روي ناچاري و با در نظرداشت اين موضوع که در دفاع از طالبان به آخر خط رسيدهاند، حاضراند که رفتارتحقيرآميز کابل را تحمل کرده و براي ادامه بحث صلح به کابل بيايند. به نظر ميرسد که رهبري حکومت افغانستان نيز رفتار خود با پاکستانيها را مبتني بر چنين برداشتي استوار کرده باشد. به بيان ديگر، تيم ارگ در کابل فکر ميکند که پاکستان مجبور است که بخاطر به مذاکره کشانيدن طالبان هرگونه رفتار ما را تحمل کند و بنابراين، با تکبر و تفرعن با هيأت پاکستاني رفتار ميکنند.
البته تيم ارگ با توجه به مخالفتي که با روند جاري صلح داشته، انگيزه ديگري نيز به بيميلي به بحث با پاکستانيها در باره صلح دارد. تيم ارگ در حدود يک سال اخير همواره(هرچند نه به صورت مستقيم) در تلاش طولانيسازي روند صلح بوده و اين تلاش را در لفافه دفاع از جمهوريت و ارزشهاي مدرن پيچانيده است.
اما آيا براستي پاکستانيها از روي مجبوريت و ناگزيري دروازه ارگ رياست جمهوري افغانستان را ملتمسانه براي ادامه بحث صلح دقالباب ميکنند؟ آيا پاکستانيها به آخر خط رسيدهاند؟ بايد گفت که تا حدودي اين برداشت مورد توافق تحليلگران قرار دارد. اينکه پاکستان در دفاع و حمايت از طالبان به آخر خط رسيده و زير فشار شديد جامعه جهاني به ويژه امريکا قرار دارد که دست از اين حمايت بردارد. اما از اين مقدمه نميتوان اين نتيجه را گرفت که وضعيت سياسي جاري و تحولات سياسي آينده به زيان پاکستان است و پاکستان بدون جلب رضايت و توافق کابل در زمينه توافق صلح، همه رشتههايش در حمايت بيست ساله از طالبان پنبه ميشود.
در واقع پاکستانيها به صورت بسيار واضح اين را گفتهاند که روند جاري صلح به نفع طالبان و نفع پاکستان است. حتا به فرض اينکه پاکستان در دفاع از طالبان به آخر خط رسيده باشد، در سوي ديگر آخر خط به اين معناست که پاکستان به اهدافي که از حمايت طالبان در سر داشت رسيده است. در روند جاري صلح، نقش پاکستان برجسته بوده است. امريکاييها در مشوره با پاکستان نقشه صلح را آماده کردند و پاکستانيها به اين باور رسيدهاند که زحمات بيست ساله شان در حمايت از طالبان اکنون به ثمر نشسته است. بنابراين اکنون پاکستانيها خود را در چند قدمي تصاحب «غنيمت جنگي» بزرگي احساس ميکنند که نتيجه جنگ بيست ساله نيابتي آنان توسط طالبان دانسته ميشود. در اين هنگام، آنان بخاطر منافع استراتيژيک کشور شان حاضر اند که «جبين ناگشاد» ارگ نشينان کابلي را با جبين گشاده تحمل کنند!
به نظر ميرسد که پاکستانيها از تاکيد و تلاش براي اعزام هيأت به کابل به منظور پيشبرد بحث صلح، چند هدف را دنبال ميکنند.
در قدم نخست آنان ميخواهند به دستور جامعه جهاني و به ويژه امريکا عمل کنند که پاکستان را مجري اصلي عمليسازي توافقات صلح و مدير پيامدهاي توافق صلح ميدانند. در همين حال پاکستانيها ميخواهند به امريکاييها بگويند که ما با وجود عدم استقبال حکومت کابل و با وجود دست ردي که به سينه ما زده ميشود، به کابل ميرويم و براي صلح تلاش ميکنيم. اين امر براي پاکستان پرستيژ ديپلوماتيک ايجاد ميکند. به اين ترتيب پاکستان، به عنوان کشوري شناخته خواهد شد که بيش از ارگنشيان کابلي در راستاي صلح تلاش ميکند. کشوري که با خونسردي و تعقل به قضايا برخورد ميکند و برخورد خام انديشانه و احساساتي با مسايل کلان منطقهاي و جهاني ندارد!
در قدم دوم، چنان که اشاره شد، پاکستانيها چون خود را در هنگامه بدست آوردن امتيازهاي بزرگ سياسي و راهبردي در قضيه صلح افغانستان ميبيند، حاضراند که هر نوع تحقير و توهين کابل را تحمل کنند تا به اصطلاح به هدف برسند. «…که خم خم رفتن صياد ز بهر صيد مرغان است!»
در قدم سوم، پاکستانيها ميدانند که حلقاتي در ارگ رياست جمهوري افغانستان حضور دارند که مخالف قطع رابطه با پاکستان بوده و بلکه ميخواهند در گفتوگو با پاکستان تضميني براي آينده سياسي خود فراهم کرده و به اصطلاح فرصت را غنيمت شمرده و به گفتوگو ادامه دهند. شخص آقاي محب، عمر داوودزي، حنيف اتمر و تني چند از مقامهاي بلندپايه حکومت افغانستان که رويهمرفته همه کاره حکومت نيز دانسته ميشوند و از حلقه اصلي تصميمگيري در بحث صلح و جنگ به شمار ميروند، مشمول همين کسان هستند.
طوريکه ديد شد، با وجود مخالفتهاي جدي آقاي صالح معاون اول رياست جمهوري، آقاي اتمر در نشست وزيران خارجه پاکستان و ترکيه اشتراک کرد. در نشستي که هيأت پاکستاني با مشاور امنيت ملي رياست جمهوري افغانستان داشت، آقاي داوودزي و يک حلقه ديگري که نزديک به آقاي محب هستند، حضور داشتند. اينها کسانياند که ميخواهند تحت هر شرايطي با پاکستان صحبت شود. شايد حتا خود آقاي غني نيز مشمول همين حلقه باشد.
آقاي غني که روند جاري صلح را به نفع خويش نميداند، با اين روند گاه گاهي به مخالفت بر ميخيزد. وي همچنان گوشه چشمي به مخالفت آقاي صالح با اين روند دارد. آقاي صالح به گونه سنتي از مخالفان پاکستان است و در پيوند به طالبان و روند صلح نيز مواضع تند مخالف داشته است. آقاي غني براي اينکه معاون نخست خود را آرام نگهدارد، با پاکستانيها رفتار سرد ميکند، اما يک تيم ديگري که از اعتماديهاي آقاي غني هستند، به صورت عادي گفتوگو با پاکستانيها را ادامه ميدهند!!
در همينحال هيأت پاکستاني، ديدارهايي با چهرههاي سياسي-قومي مخالف حکومت از جمله لطيف پدرام داشته است که به احتمال زياد موجوديت برنامه ملاقات با اينها در آجنداي سفر هيأت پاکستاني يکي از دلايلي بوده که تيم ارگ زياد به هيأت پاکستاني روي خوش نشان نداد.
بخش فرهنگي حزب کنگره ملي به رهبري لطيف پدرام از جريان ديدار نماينده ويژه پاکستان براي افغانستان با آقاي پدرام خبر داده و گفته که در اين ديدار پيرامون صلح و تحولات بعد از صلح صحبت شده است. در اين خبرنامه آمده که آقاي پدرام نظام سياسي متمرکز را غيرقابل قبول خوانده و بر ايجاد نظام فدرالي تاکيد کرده است. اين چيزي است که تيم ارگ به تمام معنا مخالف مطرح شدن آن است.