سیاسی
همکاری استراتیژيک، بدون مشارکت استراتيژيک؟
آنتوني بلينکن، وزير خارجه امريکا در سفر به کابل با اشرف غني و عبدالله عبدالله ديدار کرده است. همزمان گروه طالبان از تصميم خروج نيروهاي امريکايي و ناتو از افغانستان استقبال کرده و گفتهاست که اين کار دستيابي به صلح را سهلتر ميکند.
آقاي غني در ديدار با بلينکن از همکاري امريکا و ديگر شرکاي بينالمللي در طي دو دهه گذشته به افغانستان قدرداني کرده و افزوده که به تصميم امريکا مبني بر خروج نيروهايش از افغانستان احترام ميگذارد و در روند خروج همکاري خواهد کرد.
آقاي غني گفته است نيروهاي امنيتي افغانستان “قابليت دفاع از سرزمين و کشورشان را دارند”.
وزير خارجه امريکا هم گفته است که خروج نيروهاي امريکايي “به معني تضعيف مناسبات استراتيژيک ميان دو کشور نخواهد بود. امريکا به تعهدات خويش با دولت و مردم افغانستان پايبند است”.
گفته شده هر دو طرف در مورد “آغاز فصل جديد همکاريها ميان دو کشور” به صحبتها و مباحث خود ادامه خواهند داد.
سفر بلينکن به کابل اگرچه با پيام تاکيد بر استمرار همکاري استراتيژيک صورت ميگيرد، اما در عمل، اين همکاري ديگر معني محصلي ندارد و خروج کامل قواي خارجي از افغانستان رسماً به آن پايان خواهد داد.
وزير امور خارجه دولت بايدن در حالي بر ادامه همکاري هاي استراتيژيک و حمايت واشنگتن از نيروهاي امنيتي افغان تاکيد کرده که حتا پيش از خروج نيز امريکا از تعهدات صريح خود در قبال مردم، دولت و نيروهاي مسلح ملي افغان، عقب نشيني کرده بود.
عليرغم امضاي پيمانهاي راهبردي و امنيتي ميان کابل و واشنگتن، امريکا در تصميمي يکجانبه، مسووليت جنگ جهاني عليه ترور را به نيروهاي ناتوان، غير حرفه اي و فاقد تجهيزات پيشرفته نظامي افغانستان واگذاشت و به اين ترتيب، در نتيجه آن، زمينه براي غلبه طالبان و قدرت گيري جبهه ترور، به خوبي فراهم شد و نيروهاي افغان در يک نبرد نفسگير و فرسايشي مجبور به مبارزه براي حفظ مراکز شهري و حضور حد اقلي خود در مراکز ولسواليها شدند.
اکنون که نيروهاي باقيمانده امريکايي و ناتو نيز به طور کامل، خاک افغانستان را ترک ميکنند، دوطرف به صورت صريح از بحث درباره «فصل جديد رابطه» سخن ميگويند. يکي از معاني روشن فصل جديد رابطه، پايان فصل قبلي است. يعني ديگر «همکاري استراتيژيک» وجود ندارد، زيرا امريکا به طور يکطرفه اين رابطه را ترک کرده و کابل که همواره نيازمند پشتيبانيهاي راهبردي امريکا بوده، کاملاً تنها مانده است.
بايدن گفته است که امريکا ديگر به صورت نظامي در افغانستان حضور نخواهد داشت. اين در حالي است که حتا اهداف اعلام شده امريکا براي آغاز اين مأموريت 20 ساله هم محقق نشده، زيرا طالبان در حال بازگشت به قدرت هستند و القاعده نيز همچنان زنده است و به ارتباط و همکاري خود با طالبان، شبکه حقاني و ديگر ايادي و اقمار شبکه پيچيده ترور، ادامه ميدهد.
جالب توجه است که مأموريت نظامي امريکا در 11 سپتامبر سال جاري به طور رسمي به پايان راه خود ميرسد، اين يک پيام نمادين بسيار مهم دارد. اينکه هدف دولت بايدن از انتخاب اين تاريخ چيست، روشن نيست، اما براي مردمان امريکا و افغانستان، اين مناسبت، يادآور يک مبدأ تاريخ است. امريکا در حالي در بيستمين سالگرد وقوع حملات 11 سپتامبر، افغانستان را ترک خواهد کرد که 20 سال پيش به همين بهانه به افغانستان لشکرکشي نظامي کرد. بنابراين، کمترين انتظار اين است که ايالات متحده به اهداف اعلام شده اش دست مييافت و بعد افغانستان را ترک ميکرد، اتفاقي که رخ نداده و اين به معناي شکستي شرم آور و مفتضحانه است که تجربه خروج قواي امريکايي را به تجربه خروج نيروهاي شوروي پيشين، پيوند ميزند و ميان اين دو رويداد در يک بازه زماني چندده ساله، شباهتهاي عميق و معنادار ايجاد مي کند.
در چنين شرايطي پرسش بعدي شايد اين باشد که آيا دولت مورد حمايت امريکا در کابل که همچنان سرخوش از «ادامه همکاري استراتژيک» امريکاست، اما عملاً از مشارکت استراتيژيک واشنگتن، بهره اي ندارد، ميتواند به بقاي خود ادامه دهد يا به همان سرنوشتي دچار خواهد شد که رژيم کمونيستي مورد حمايت شوروي پس از خروج قواي نظامي اتحاديه، دچار شد؟
پاسخ به اين پرسش زياد طول نخواهد کشيد.
علي موسوي/ جمهور