سیاسی

مناقشه شيخين، نظام فدرالی يا لحاف ملا؟

 

محمدکریم خلیلی، رهبر حزب وحدت اسلامی می‌گوید، نظام سیاسی به همه‌پرسی واگذار شود. به گفته او از نظام فدرالی برداشت‌های غلط شده و این نوع نظام به معنای تجزیه نیست.

او گفت که در گذشته شهید مزاری یکی از راه‌های حل بحران در کشور را نظام فدرالی مطرح کرده بود، “اما هر زمانی که این حرف سر زبان‌ها می‌آید، برداشت‌های غلط از آن صورت می‌گیرد.”

او تاکید کرد که نظام فدرالی توسط آقای مزاری به‌ عنوان یکی از راه‌های حل بحران کشور مطرح شده بود و به‌معنای تجزیه نیست.

این در حالی است که چندی پیش، محمد محقق، رهبر حزب وحدت اسلامی مردم گفته بود که نظام فدرالی برای افغانستان مناسب نیست.

او تاکید کرده بود که ولایت‌های مرکزی، هیچ مرز مشترک و بندر تجارتی با کشورهای همسایه ندارند و همین مانع بزرگی در مسیر فدرالی شدن نظام افغانستان است.

تعارض و تضاد در دیدگاه‌های رهبران سیاسی، امری طبیعی است و نمی‌توان انتظار داشت که همه رهبران حتا اگر مربوط به یک قوم باشند، نظرگاه یک‌سانی درباره مسایل ملی داشته باشند. با این حال، آنچه میان کریم خلیلی و محمد محقق، دو شیخی که مدعی رهبری قومی هزاره‌ها هستند، جریان دارد، مشمول این قاعده نمی‌شود، زیرا اختلاف آن‌ها ناشی از تفاوت دیدگاه نیست، برآمده از تضاد منافع است. به بیان دیگر آن‌ها به دلیل این‌که اختلاف نظر دارند، با همدیگر مخالفت نمی‌کنند، بلکه مخالفت می‌کنند تا اختلاف نظر داشته باشند.

مبنای این اختلاف‌ها را تعارض منافع و در حال حاضر هم قرب و بعد هرکدام به نهاد قدرت تعیین می‌کند، نه منافع جمعی هزاره‌ها و حقوق تاریخی و انسانی آن‌ها در افغانستان.

به عنوان نمونه در زمانی که کریم خلیلی، معاون دوم کرزی بود و سال‌ها در این سمت کار کرد، محمد محقق همواره از منتقدان سرسخت و جدی حامد کرزی و دولت او بود و به اصطلاح یکی از ارکان اپوزیسیون دولت را تشکیل می‌داد.

در همان زمان حتا آقای محقق در همکاری با عبدالرشید دوستم و احمدضیا مسعود، جبهه ملی تشکیل داده و برای زمینه سازی به منظور فدرالیزه کردن نظام افغانستان تلاش می‌کرد، تلاشی که در پی ممنوع الورود شدن دانا روهرا باکر، از اعضای ارشد کمیته روابط خارجی مجلس نماینده‌گان امریکا به افغانستان و سپس، پرونده سازی برای دوستم به پایان رسید و جبهه ملی هم به طور کامل فروپاشید.

آقای محقق اما امروزه به منتقد جدی نظام فدرالی تبدیل شده و با استفاده از نظریه‌های تکراری منتقدان این نظام، معتقد است که مناطق مرکزی چون با کشورهای همسایه، مرز ندارد، از ایجاد نظام فدرالی زیان می بیند و به این ترتیب، این نظام به نفع هزاره‌ها نیست. این در حالی است که همین انتقادها در زمانی که او به همراه دو رهبر قومی دیگر در جبهه ملی برای نظام فدرالی تقلا می‌کرد هم وجود داشت، اما در آن زمان، منافع آقای محقق در حال حاضر، متفاوت بود، زیرا او مشاور رییس جمهوری نبود و بدتر از آن این‌که کریم خلیلی، رقیب درون‌‌قومی‌اش در قدرت حضور داشت.

اکنون اما معادله برعکس شده و کریم خلیلی بیرون از دایره قدرت قرار گرفته و محمد محقق، مشاور اشرف غنی است. بنابراین، خلیلی که در زمان معاونتش مدافع تمام قامت نظام جمهوری ریاستی بود، اکنون به ویژه پس از سفر به پاکستان، مأمور تضعیف جمهوریت و دولت متمرکز مورد نظر ارباب ارگ شده و شعار فدرالیزم سر می‌دهد و برای آن‌که آن را موجه و مشروع نشان دهد با دیدگاه‌های شهید مزاری هم پیوند می‌زند تا بیشتر از پیش مقبول عام واقع شود.

آقای خلیلی می‌داند که نه او در مقام تعیین نوع نظام آینده است و نه کسی به نسخه‌هایی که از سوی او پیچیده می‌شود، عمل خواهد کرد، اما برای آن‌که جمهوری ریاستی مورد حمایت محمد محقق را بشکند و منافع پاکستان و قدرت‌های خارجی دیگر در تضعیف نظام مستقر را برآورده سازد، از فدرالیزم دفاع می‌کند و آن را به معنای تجزیه نمی‌داند.

این مناقشه اما همان‌گونه که اشاره شد، اصولاً بر سر نظام فدرالی یا غیر فدرالی نیست، جنگ بر سر منافع است و دوری یا نزدیکی شیخین از مدار قدرت، مبنای موضع گیری‌های شان را مصالح بزرگ قومی نه، بلکه آرمآن‌های بلندنظرانه سیاسی شکل می‌دهد.

 نرگس اعتماد

نوشته های مشابه

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

بستن
رفتن به نوار ابزار