سیاسی

سقوط چرخ‌بال‌های ارتش از بهسود تا هلمند

 

گفته می‌شود در نتیجه سقوط یک چرخ بال ارتش در هلمند، سه نفر کشته‌ شده‌اند. وزارت دفاع ملی اما همچنان ادعای گروه طالبان مبنی بر ساقط کردن این چرخ‌بال ارتش را رد کرده و گفته اند که هیچ‌نشانه‌ای از هدف قرار گرفتن این چرخ‌بال توسط طالبان وجود ندارد.

وزارت دفاع در اعلامیه‌یی گفته‌است که این چرخ‌بال در ولسوالی نهر سراج ولایت هلمند بر اثر مشکلات فنی «نشست اضطراری» کرده‌است.

اعلامیه افزوده که در جریان نشست اضطراری این چرخ‌بال سه تن از نیروهای امنیتی کشته شده‌اند.

این در حالی است که گروه طالبان ادعا کرده‌ که یک چرخ‌بال ارتش را در ولایت هلمند سرنگون کرده‌است.

طالبان در اعلامیه‌یی مدعی شده‌اند که جنگ‌جویان این گروه روز چهارشنبه (۱۱حمل) یک چرخ‌بال بلک‌هاک ارتش را در ولایت هلمند سرنگون کرده‌اند که در نتیجه آن چهار نفر کشته شده‌اند.

اگرچه همان‌گونه که وزارت دفاع هم مدعی شده، هیچ نشانه‌ای وجود ندارد که چرخ‌بال ارتش در هلمند توسط طالبان ساقط شده باشد. با این حال، هیچ نشانه ای هم ارایه نشده که ادعای وزارت دفاع درباره فرود اضطراری این چرخ‌بال، درست باشد.

از سوی دیگر، پرسش این است که یک چرخ‌بال چگونه فرود اضطراری می‌کند که در آن سه نفر کشته می‌شوند؟ اگر این فرود منجر به سقوط نبوده، پس چرا موجب مرگ سه سرنشین چرخ‌بال شده است؟

نکته مهم تر این‌که هم در رویداد بهسود عبدالغنی علیپور، مسوولیت ساقط کردن چرخ‌بال ارتش را پذیرفت – اگرچه او بعداً این ادعا را پس گرفت و گفت که نیروهایش اقدام به سرنگونی چرخبال ارتش نکرده اند – و هم در رویداد هلمند طالبان رسماً اعلامیه داده و اعلام کرده اند که چرخ‌بال ارتش را ساقط کرده اند.

با این حال، در مورد اول، وزارت دفاع، بدون آن‌که تحقیق کند، صحت و سقم رویداد را مورد ارزیابی قرار دهد و بعد تصمیم به مجازات عوامل آن بگیرد، بهسود را از زمین و هوا آماج عملیات انتقام جویانه قرار داد و در این زمینه از رییس جمهور تا معاون اول او، سرپرست وزارت دفاع، مشاور امنیت ملی، فرمانده قول اردوی تندر و شماری از نماینده‌گان فاشیست و قوم گرای پارلمان، یک‌صدا و متحد اعلام کردند که علیپور، یاغی و باغی و دزد و رهزن و غیر مسوول و تروریست است و باید کشته یا بازداشت شود.

در مورد دوم اما سقوط چرخ‌بال در حوزه مأموریت سمیع سادات، فرمانده قول اردوی تندر اتفاق افتاده است، همان کسی که در واکنش به رویداد بهسود گفته بود که علیپور و هواداران و حامیانش را مثل سگ‌های دیوانه در هر نقطه کشور، شکار می‌کند. آقای سادات ولی درباره رویداد دوم، کاملاً سکوت کرده، زیرا طالبان پشتون‌تبار شاید «دیوانه» باشند، اما «سگ» نیستند تا شکار شوند!

درباره بهسود حتا یکی از معاونان داوود سلطان‌زوی، مجسمه فساد و فاشیزم در شهرداری کابل در حساب توییتر خود رسماً این رویداد را به جنگ دو قوم، تقلیل داد و اعلام کرد که «هزاره دشمن است». البته این موضع گیری تنها محدود به او نماند و از شهروندان عادی تا کارمندان اجیر سازمان های خارجی، به رویداد بهسود به عنوان مسأله ای قومی نگاه کردند و بر لزوم سرکوب و نابودی علیپور و نیروهایش تاکید کردند و چشم خود را بر کشتارها، جنایت ها، چپاول ها و بدرفتاری هایی که در پوشش این عملیات صورت گرفت، به طور کامل بستند.

درباره رویداد هلمند، اما وزارت دفاع با تمام عرض و طول خود ایستاده و پیوسته از تریبون های مختلف بیانیه می‌دهد که ماجرا، سقوط و سرنگونی نبوده و نشست اضطراری به دلایل فنی است که البته سه کشته هم داشته است!

هیچ مقام مرکزی یا محلی در واکنش به اعلامیه رسمی گروه طالبان مبنی بر ساقط کردن چرخ‌بال ارتش در هلمند از «مجازات سخت» سخن نمی‌گوید، همان مجازاتی که اشرف غنی رأساً درباره رویداد بهسود از آن سخن گفت و با تکیه بر کینه کوچیانه‌اش از آن مردم، آن را با استفاده بی رحمانه از نیروهای ملی برای فرونشاندن عقده‌های قومی‌اش به کار بست.

البته به فرض این‌که ادعای وزارت دفاع درست باشد و چرخ‌بال ارتش در هلمند به دست طالبان ساقط نشده باشد، آیا طالبان، پیش از این هیچ چرخ‌بالی را ساقط نکرده اند؟ آیا آن‌ها جان ده‌ها هزار نیروی ارتش و پولیس و امنیت ملی را نگرفته اند؟ چرا هیچ‌کس از آن‌ها انتقام نمی‌گیرد؟ چرا کوچک و بزرگ یک قوم، متحد شدند تا علیپور را از پهنه روزگار، محو کنند، اما طالبان چون از همان قوم هستند، نه تنها مجازات نمی‌شوند، بلکه جرم شان لاپوشانی و انکار می‌شود و جنایت‌های شان کاملاً نادیده گرفته می‌شوند؟

 نرگس اعتماد

 

 

نوشته های مشابه

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

بستن
رفتن به نوار ابزار