سیاسی
نزاع در حزب جمعيت اسلامی برسر چيست؟
جمعیت اسلامی افغانستان پس از ترور پروفیسور برهان الدین ربانی، رهبر فقید این حزب توسط صلاحالدین ربانی رهبری میشود و این ریاست با فیصله اکثریت اعضای شورای رهبری این حزب به صلاحالدین ربانی واگذار گردیده بود.
پس از ترور رهبر فقید حزب جمعیت اسلامی، استاد عطا محمد نور در شمال کشور و امیر اسماعیل خان، در غرب کشور از مدعیان رهبری این حزب قلمداد میشدند که همواره برای رسیدن به این کرسی به گونه پیدا و پنهان تلاش نموده اند که با تدویر مجمع عمومی بتوانند ریاست حزب جمعیت را کسب نمایند.
صلاح الدین ربانی، که ریاست این حزب را پس از ترور پدرش به عهده دارد و خود را میراث دار اصلی جمعیت اسلامی میپندارد، سوی دیگری معادله است که خواهان ماندن شان در ریاست حزب جمعیت است و چهرههای دیگر حزب جمعیت اخصاً عطا محمد نور که همیشه به گونه پنهان تلاش کرده است این جایگاه را از آقای ربانی سلب کند و خود رییس جمعیت گردد و به باور نزدیکان عطا محمد نور، استاد تلاش میکند تا جمعیت اسلامی را از حالت میراثی شدن نجات دهد.
اگر از همه این کش و قوسها بگذریم حرف اساسی و حقیقی این است که نزاع اصلی در حزب جمعیت بر سر ( قدرت ) است و این قدرت را اعضای رهبری جمعیت با توسل به ریاست این حزب میبینند و هدف نهایی که در پشت حرفهای ظاهری نهفته است، رسیدن به ریاست حزب جمعیت یا همان قدرت جمعیت است.
در همه کشورها اصولاً سیاستمداران بهخاطر مبارزات سیاسی و رسیدن به قدرت دولتی به یک آدرس حزبی یا مردمی متوسل میشوند که بتوانند با توسل به آن از میان تودهها به قدرت سیاسی برسند و رسیدن به قدرت سیاسی بدون پشتوانه مردمی ممکن نیست یا کمتر متصور است و استاد عطا محمد نور، تمام تلاش شان این است که چگونه به ریاست حزب جمعیت تکیه بزند و این تلاش عطا محمد نور منجر به انشعاب در جمعیت گردید.
هفتهی پیش عطا محمد نور، ریاست حزب جمعیت را بدون حضور صلاح الدین ربانی رییس حزب جمعیت اسلامی، احمد ضیا مسعود معاون جمعیت اسلامی و چهرههای درشت جمعیت چون فرمانده امان الله گذر، فرمانده جهان احمد حقجو با تدویر کنگرهی تصاحب کرده است و خود را به عنوان رییس حزب جمعیت اعلام نمود.
صلاح الدین ربانی طی نشر اعلامیهیی این تصمیم اعضای رهبری حزب جمعیت را کودتای سفید خواند و این چهرهها را انشعابی نامید و در تازه ترین مورد امیر اسماعیل خان از حوزه غرب طی کنفرانس مطبوعاتی نشست هفته پیش تحت عنوان کنگره جمعیت را نادرست و خلاف اصول حزب عنوان نمود و کنگرهیی را که عطا محمد نور برگزار نموده بود سلیقهای و مطابق خواست چند فرد دانست و مخالفت خویش را اعلام کرد.
حالا دیده شود وضعیت موجود در جمعیت اسلامی تا کجا ادامه مییابد، جمعیت به باور من به چند دسته جداگانه تقسیم میشود و تنها گروه که میتواند جمعیت را دوباره وصل بسازد، او گروهی طالبان است که رقیب اصلی جمعیت در زمان مقاومت پنداشته میشد.
ولی مهمتر از همه بحثها این که سرنوشت اکثریت تاجیک تباران شمال و شمال غرب به سیاستگذاری های اعضای بزرگ حزب جمعیت پیوند خورده است که هر اقدام ناسنجیده و عاقبت نا اندیشانه در جمعیت اسلامی افغانستان آینده این مردم را متضرر میسازد.
چرا انشعاب به وجود آمد؟
عدم تمکین صلاح الدین ربانی رهبر جمعیت و عطامحمد نور رییس اجرایی حزب جمعیت در برابر خواستهها و سیاستهای همدیگر دلیل اصلی این چند دستهگی تازه به وجود آمده است که صلاحالدین ربانی و عطا محمد نور در برابر همدیگر طی سالهای اخیر هیچ گونه مصلحت اندیشی و تمکین به خواست هم نداشته است و هر کدام این دو مبتنی به پالیسی خویش فعالیت و سیاست نموده است.
صلاح الدین ربانی و عطا محمد نور هر دو، خود را پس از ترور استاد ربانی رهبر جمعیت، داعیه دار اصلی و میراث دار حقیقی حزب جمعیت اسلامی میپندارند و این خود اندیشیها عاقبت کار را تا مرز انشعاب کشاند و آن هم در یک چنین شرایطی که مذاکرات صلح دولت افغانستان با گروه طالبان و نشست های مهم منجمله نشست استانبول و نشستهای دیگر که در بیرون از کشور صلح افغانستان تدویر مییابد.
تا زمانی که طرفین از موقف کنونی شان نگذرند از خود گذری و توسل به همگرایی را پیشه نکنند جمعیت بار دیگر جمع نخواهد شد و سرنوشت این حزب سیاسی مطرح همچون حزب اسلامی به رهبری گلبدین حکمتیار و عبدالهادی ارغندیوال، حزب وحدت اسلامی به رهبری محمد کریم خلیلی و محمد محقق به دستههای جداگانه تقسیم خواهد شد.
دلیل اصلی نزاع میان اعضای شورای رهبری جمعیت اسلامی افغانستان قدرت طلبی بر محور خود و شهرت طلبی بر مبنای رهبری تاجیکان است! و اینها که خود مدعیان زعامت تاجیکها اند، هیچ گونه برنامه مؤثر در جمعیت اسلامی افغانستان طی سالهای اخیر ارایه نتواستند که امروز مورد استقبال هواداران شان واقع میشد.
حقیقت امر این است که با استفاده از مردم اینها هر از گاهی موج سواری میکنند و به خود میاندیشند و آینده فرزندان خویش را میسازند که نمونه بارز آن خالد نور فرزند عطا محمد عضو هیأت مذاکره کنند حکومت افغانستان با گروه طالبان است.
پس میتوان گفت که جمعیت اسلامی به عنوان آدرس مشهور تاریخی که به دامن آن پروفیسور برهانالدین ربانی رییس جمهور فقید افغانستان و قهرمان ملی کشور احمدشاه مسعود و صدها فرمانده دلیر دیگر پرورش یافت و تقدیم تاریخ شد، حالا بهجای این که از خود داعیه روشن و برنامه مدون داشته باشد و مطابق اصول و مرامنامه حزب مبارزه نماید، تبدیل شده است به یک آدرس منفعت محور بر محور منفعت چند فرد مطرح حزب که سیاستهای مقطعی زود گذر و فعالیت بدون ثمر انجام میدهد.
در نهایت میتوان به این نتیجه دست یافت که نزاع اصلی بالای قدرت و ثروت جمعیت است و حس بلند قدرت خواهی در میان اعضای رهبری حزب جمعیت اسلامی زمینه انشعاب این حزب بزرگ مردمی را فراهم نمود و تا وقتی که این جمع در میان شان همپذیری نکنند و یکی دیگر خود را با آغوش گرم نپذیرند و مبتنی بر مرامنامه خویش برنامه نهریزند جمعیت یک آدرس واحد نخواهد شد.
پس زمینه این انشعاب و چند دستهگی به حاشیه رفتن اصل جمعیت با صلابت دیروز است و تاجیک تباران که متعلق به جمعیت اند و اقوام محترم دیگر که به جمعیت تعلق دارند به آدرسهای مختلف پراکنده خواهند شد.
وضعیت کنونی در جمعیت اسلامی نه مطابق آرمان و هدایت احمدشاه مسعود، قهرمان ملی است که بیان میداشت ( متحد شوید ورنه نابود میشوید) و نه به آنچه که استاد ربانی باور داشت، و همیشه تاکید به جمعیت متحد و به جمعیت مقتدر داشت.
جمعیت اسلامی بهخاطر حفظ ارزشها و دفاع از تمامیت ارضی هزارها هزار قربانی و معلول داده است و این حزب به چند فرد تعلق ندارد که هر روز از آدرس این حزب معامله صورت میگیرد و بهخاطر حفظ منافع شخصی خود باهم سازش نمیتواند و اینها اگر حافظ ارزشها است پس باید متوجه عملکرد شان باشد و سنجیده سیاست نماید.
عبدالوارث سیغانی