سیاسی
بايدن چگونه شکست را جبران می کند؟
شبکه فرانس ۲۴ خروج بدون برنامه ریزی نیروهای امریکایی از افغانستان را به معنای شکست امریکا و در نهایت زمینه ساز به قدرت رسیدن طالبان ارزیابی کرده است.
این شبکه در گزارشی به سفر غیر منتظره لوید آستین، وزیر دفاع امریکا به افغانستان، به اهداف و انگیزههای این سفر پرداخت و اعلام کرد با نگاه اول به این سفر موضوع خروج نیروهای امریکایی از این کشور مطرح میشود. امریکا می تواند تا ماه می تنها ۲۵۰۰ نظامی در خاک افغانستان داشته باشد، اما اکنون اوضاع فرق کرده است، چون دولت جدیدی در امریکا روی کار آمده و بایدن اعلام کرده که این تعهد در شرایط کنونی افغانستان قابل انجام نیست.
به باور نویسنده فرانس ۲۴ خروج نیروهای امریکایی از افغانستان اگر بر اساس توافق با طالبان باشد بی شک به معنای شکست امریکا تلقی خواهد شد و از همه بدتر زمینه ساز به قدرت رسیدن طالبان و گروههای شبه نظامی خواهد بود که با گروه تروریستی داعش بیعت کردهاند.
این ارزیابی تا حدودی درست است، اما با این تفاوت عمده که نیروهای امریکایی چه از افغانستان خارج شوند و چه در آن بمانند، در مأموریت ۲۰ ساله خود که به نام جنگ با تروریزم آغاز شد، اما در نهایت به صلح با تروریزم انجامید، شکست خورده اند و این شکست چیزی نیست که قابل انکار باشد.
امریکا که زمانی با بیش از ۱۰۰ هزار نیروی نظامی به افغانستان لشکرکشی کرده بود و رژيم طالبان را ظرف چند روز به طور کلی ساقط کرد، اکنون در باتلاق جنگی گرفتار شده که به اعتراف صریح و مکرر مقامهای مختلف امریکایی، هیچ راه حل نظامی ندارد و تنها باید از مسیر سیاسی، حل و فصل شود.
این به معنای آن است، جنگی که ایالات متحده جرقه آن را زد، آنگونه که پیش بینی شده بود، پیش نرفت و به اهداف اصلی خود از جمله انهدام کامل شبکه القاعده و براندازی بازگشت ناپذیر رژيم امارت طالبان، منتهی نشد.
برای این منظور، لازم نیست حتماً به آمار و ارقام تلفات و خسارات و هزینههای هنگفت مالی امریکا و متحدانش در جنگ ۲۰ ساله افغانستان، مراجعه کنیم، اینکه پس از ۲۰ سال امریکا تنها از طالبان انتظار دارد که ارتباط خود را با القاعده قطع کند و طالبان نیز بدون اعتنا به این خواست در صدد تحقق تعهد خروج کامل قوای امریکایی از کشور هستند تا بار دیگر، رژيم امارت را برپا کنند، به تنهایی کافی است تا نتیجه بگیریم که شکست محقق شده است.
امریکا در شرایطی که با بیش از ۱۰۰ هزار نیروی نظامی نتوانست پیروزیاش را قطعی و پایدار سازد، بدون شک با ۲۵۰۰ نیرو هرگز به این مهم دست نخواهد یافت. نکته قابل تأمل این است که طالبان نیز همین گونه محاسبه میکنند. سخنگوی طالبان باری درباره تردیدها در زمینه احتمال عدم خروج کامل نیروهای امریکایی تا پایان ماه می گفت که جنگجویان آن گروه همانطور که توانستند در برابر ۱۲۰ هزار نیروی خارجی بجنگند، بدون شک از عهده جنگیدن با چند هزار باقیمانده آنان نیز برخواهند آمد.
از سوی دیگر، طالبان همین اکنون خود را روی ریل پیروزی تصور میکنند و بی صبرانه منتظر اند که با خروج آخرین سرباز امریکایی از افغانستان، جشن پیروزی «جهاد»، پایان اشغال و برپایی رژیم امارت برگزار کنند.
به این ترتیب، خروج از افغانستان اکنون تبدیل به معمایی بزرگ برای واشنگتن شده است، زیرا در صورت خروج بر بنیاد تعهد داده شده در توافقنامه دوحه، شرایط به سمت بروز بحرانهای تازه خواهد رفت و چه بسا خطر شروع یک جنگ داخلی خونین و طولانی وجود خواهد داشت. از سوی دیگر، عدم خروج هم میتواند خشونتهای بیشتر طالبان را در پی داشته باشد تا هزینه های ماندن را برای نیروهای امریکایی و خارجی به اندازه ای بالا ببرند که واشنگتن، راهی جز بازگشت به تعهدات خود در توافق دوحه نداشته باشد.
در این میان، تمام تقلای امریکاییها این است که پیش از فرارسیدن موعد اول می، توافق سیاسی را با مشارکت همه افغانها به ویژه طالبان، سازمان دهند که بر بنیاد آن، بخشی از هزینههای سنگین شکست امریکا در افغانستان جبران شود و دست کم خروج نیروهای امریکایی به معنای پیروزی بلامنازع طالبان و غلبه تروریزم، تعبیر نشود. احتمالاً امریکا برای این منظور، به دنبال دست یافتن به راههایی برای حفظ سیطره محدود، کمهزینه و از نظر راهبردی پراهمیت خود بر افغانستان به منظور کنترل طالبان و تروریزم، نظارت بر اجرای یک توافق سیاسی و دسترسی به اهداف استراتژيک بلندمدت خود از طریق افغانستان در منطقه است.
صرف نظر از نتیجه این تلاشها، واقعیتی که اکنون وجود دارد و قابل انکار نیست، این است که برای واشنگتن، حفظ دولت کنونی کابل، دیگر اولویت نیست و احتمالا یکی از قربانیان بزرگ نظم آینده، سیستم سیاسی مستقر خواهد بود.
علی موسوی/جمهور