سیاسی

افغانستان بستری برای جعل تاريخی و توجيه مقاصد قومی

 

عبدالحفيظ منصور- عضو هيات مذاکره کننده دولت افغانستان با گروه طالبان

در اين ملک هيچ وقت حق و واقعيت نتوانسته است شکل بگيرد. دليل و مثال هاي روشن اش را به گونه‌ي مختصر براي شما نگاشته‌ام،  مثلاً اگر بگوييد خط ديورند يک مرز رسمي است، برايت مي‌گويند خائن و وطن فروش. اگر بگويي پس امير عبدالرحمن خان که خط ديورند را امضا کرد خائن و وطن فروش بود، باز برايت مي‌گويند گور خود گم کن، تاجيک تاجيکستان، اوزبيک اوزبيکستان و هزاره برو مغولستان.

اگر بگويي امان الله خان نافهم بود برايت مي‌گويند کافر و وطن فروش، اگر بگويي خوب لنگي و چادري را گم کن چون امان الله خان امر کرده بود باز هم برايت مي‌گويند کافر و وطن فروش.

نادر شاه در زمان حکومتش اجازه نمي‌داد کسي نام امان الله خان را بگيرد، ظاهر شاه اجازه نداد حتا امان الله خان در کابل دفن شود. اما حالا ما مجبوريم نادر شاه را غازي، ظاهر شاه را باباي ملت و امان الله خان را فاتح استقلال بگوئيم. تاريخ جعلي اين وطن را هم همين ها نوشته اند. غازي هم اينها اند بابا هم.

اگر با خشونت مقابله کني برايت مي‌گويند “لندَغر، جنگ افروز، توپک سالار و کله خام برو کولاب، برو ايران، اوزبيکستان و مغولستان.

اگر براي دفاع از محل ومنطقه‌ات تفنگ بگيري و از دخول طالبان به منطقه‌ات جلوگيري کنيد، برايت مي‌گويند تُفنگ دار مسلح غيرمسوول، دزد. و اگر طالبان منطقه را گرفتند و همه چيز را غارت کردند، کشتند و بردند باز هم مجاهد اند.

اگر بگويي اشرف غني براي بقاي سلطه قومي و سرکوب ساير اقوام از طالبان استفاده مي‌کند و يا تلاش مي‌کند طالبان مورد حمله قرار نگيرند، مي‌گويند تو متعصب و مخالف صلح هستي.

اما کدام صلح؟ صلح آيسکريمي مخلوط با خون ملت؟

وگرنه شما قضاوت کنيد کدام عقل و منطق قبول مي‌کند که اردو و ارتش ي با اين همه ساز و برگ نظامي، قواي هوايي، کماندو، قطعات خاص، اسپيشل فورس و هزاران تانک ضربتي و… در حالي‌که از حمايت قوي‌ترين پيمان نظامي جهان (ناتو) نيز برخوردار است، در برابر يک مشت شورشي موتر سايکل سوار حالت دفاعي بگيرد و در دفاع هم هميشه ناکام باشد و مناطق و شهر ها را يکي پي ديگري به طالبان واگذار کنند.

اگر بگويي اينجا معامله‌ي در کار است و شهرها و سربازان معامله مي‌شوند، مي‌گويند تو روحيه سربازان را ضعيف مي‌سازي. خوب انسان متمدن 45 سرباز يک ماه در کمپ چينايي ها محاصره است و تو تا لحظه که همه کشته مي‌شوند و تمام تانک‌ها و تجهيزات را طالبان مي‌برند کمک نمي فرستي ولي با يک تماس داعش دو هليکوپتر را در ظرف يک ساعت به درزاب مي‌رساني و 250 تروريست را به شهرها انتقال مي‌دهي، پس کي روحيه سرباز را ضعيف ساخته‌است؟

نزد اين‌ها ملا عمر هم مبارز و آزادي خواه است، انتحاري هم استشهادي و شهيد است. اشرف غني هم بابا و اتل است. مردم ديگه گوشت ماشين جنگ… سرکوب، توهين و بي عزت مي‌شوند.

 راه حل چيست؟

حالا تنها دو راه داريم يا بايد همه باهم بايستم و با زور بازوي خود و به هر قيمت که تمام مي‌شود دوباره نمونه کوچک از تمدن‌هاي بزرگ اشکاني، کوشاني و يا تيموري را در ملک آبايي خود شکل دهيم و يا بايد اين خاک را به همين مردم متناقض و همين فرهنگ که ذکر شد واگذار کرد. اين ملک را متعفن ساخته اند. اين ملک و همين مردم و همين تاريخ جعلي و همين بابا ها و اتلان …

نوشته های مشابه

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

بستن
رفتن به نوار ابزار