سیاسی
سکوت در دوحه، هيجان در اسلامآباد
يک ماه است که ميز مذاکرات صلح افغانستان در دوحه خالي شده است. خاموشي در اتاق مذاکرات دوحه پاي مذاکرهکنندهگان افغانستان را به کابل و نمايندهگان طالبان را يا به خانههايشان در دوحه يا پايتختهاي کشورهاي قدرتمند منطقهيي مانند ايران و روسيه، باز کرده است.
هرچند دليل بنبست جاري در مذاکرات مشخص نشده است، ولي دو طرف همديگر را به سوءنيت و بيميلي براي يافتن يک راهحل مسالمتآميز براي نقطه پايان گذاشتن به جنگ خونين افغانستان متهم ميکنند.
اما هرقدر که طالبان از گفتوگو طفره ميروند و در جريان مذاکرات سختجانتر و بيميلتر ميشوند، توجهها به اسلامآباد بيشتر ميشود. تمام طرفها از جمله واشنگتن، دوحه، کابل و طالبان بر يک نکته اتفاق نظر دارند که انگيزه اصلي کشاندن طالبان پاي ميز مذاکره، جنرالهاي پاکستاني هستند. اين جنرالها که در 20 سال گذشته با امريکا بازي دوگانه کرده و از يک طرف دولت مرکزي افغانستان موردحمايت واشنگتن را به رسميت شناخته و از طرف ديگر به رهبران شورشيان طالبان پناهگاه، تجهيزات، آموزش و پول دادهاند، امروز از پشت پرده بيرون آمدهاند و درباره سرنوشت افغانستان مستقيم چانهزني ميکنند.
در همين دو روز گذشته، دو مقام بلندپايه امريکايي و روسي در ملاقاتهاي جداگانه با جنرال قمرجاويد باجوا، رييس ارتش قدرتمند پاکستان، درباره روند صلح افغانستان ديدار و گفتوگو کردهاند. ابتدا جنرال کنت مککنزي، رييس فرماندهي مرکزي امريکا، به اسلامآباد رفت و درباره امکان به تعويق انداختن روند خروج نيروهاي خارجي از افغانستان با طرف پاکستاني گفتوگو کرد.
امريکا طبق توافق ماه فبروري 2020 تعهد کرده است که در صورت برآورده شدن تمام شرايط مندرج در پيمان دوجانبه، تا اول ماه مي 2021 تمام سربازان خود را از افغانستان خارج کند. دولت بايدن هماکنون اين پيمان را مورد بازنگري قرار داده است و مقامهاي بسياري گفتهاند که روند خروج تا مدتي معين، تکميل نخواهد شد. طالبان هم هشدار داده اند که در صورت تداوم حضور امريکا بعد از اين ضربالاجل، حملات خود به آنها را از سر خواهند گرفت. به لطف اين پيمان صلح، در يک سال گذشته هيچ سرباز امريکايي در افغانستان کشته نشده، اما اکنون خطر نقض و ناکامي توافقنامه صلح قطر، بيشازپيش جديتر شده است.
با اين حال امريکا ميداند که گره کار کجا است. تنها قدرتي که ميتواند طالبان را وادار به پذيرش به تعويق انداختن روند خروج نيروهاي خارجي کند، جنرالهاي پاکستاني هستند. جنرال مککنزي که بلندپايهترين مقام نظامي امريکا در منطقه است و افغانستان تحت رهبري او قرار دارد، از نقش پاکستان در روند صلح جاري «سپاسگزاري» کرده و تعهد داده است که زمينههاي تازه همکاري با اسلامآباد را بررسي کند.
بر اساس بيانيه ارتش پاکستان، جنرال باجوا هم بار ديگر به «تعهد کشورش به تلاشهاي صلح تاکيد کرده و گفته است که صلح در افغانستان براي صلح در پاکستان نيز مهم است.» در اين ديدار جنرال مککنزي نيز گفته است که شرايط مندرج در پيمان صلح براي خروج نيروهاي امريکايي از طرف طالبان برآورده نشده است که ميتواند به ظهور مجدد گروه اسلامگرا و احتمال فروپاشي دولت افغانستان بينجامد.
جنرال مککنزي گفته است:«بدون ترديد داعش حملاتي را انجام داده است، اما اين نميتواند روي اقدامات طالبان خاک بپاشد. ترورهاي هدفمند در برخي شهرها انجام شده است. اين يقيناً کار طالبان است. هيچ امکان ندارد کار کس ديگري باشد. خيلي روشن است.»
اما جنرال باجوا چند ساعت بعد از ملاقات با هيأت امريکايي، از ضمير کابلوف، فرستاده ويژه ولاديمر پوتين، رييس جمهوري روسيه در امور افغانستان، پذيرايي کرد. پيام کابلوف اما درست برعکس خواسته جنرال مککنزي بود.
کابلوف در اين ديدار بر خروج نيروهاي امريکايي از افغانستان تاکيد کرده است. اين ديدار پس از ملاقات آقاي کابلوف با ملا عبدالغني برادر در اوايل ماه جاري ميلادي در مسکو انجام ميشود. دو طرف روسي و پاکستاني، از ايجاد دولت موقت در افغانستان پشتيباني ميکنند.
ضمير کابلوف، نماينده ويژه دولت روسيه در امور افغانستان، به تازهگي در يک مصاحبه با آژانس خبري اسپوتنيک گفته بود که بهترين گزينه براي گذر از بنبست فعلي و ايجاد ثبات در افغانستان، به وجود آمدن حکومت انتقالي است.
آقاي کابلوف اظهار داشته: «در مرحله اول، يک دولت ائتلافي موردنياز است که توانايي و قدرت کنترل هر دو طرف را داشته باشد و يکديگر را مهار کنند. پس از آن، يک دولت حاکم جديد تشکيل شود که بتواند بسياري از مشکلات را حل کند.»
آقاي کابلوف همچنين افزوده: «آنچه در دوحه رخ داده، نه مذاکرات که تماسها است که ميان هر دو طرف افغاني قطع شده است. طالبان چنان که در مسکو توضيح دادند، چشماندازي براي مذاکرات با هيأت فرستادهشده توسط اشرف غني، رييس جمهوري افغانستان، نميبينند، زيرا معتقدند که اين هيأت به دستور رهبر خود فقط مشغول خرابکاري در مذاکرات است. چنين مذاکراتي بيمعني است. آنها بر اين باورند تا زماني که هيأت کابل رويکردهاي خود را تغيير ندهد، آنها نيازي به اتلاف وقت در اين مورد ندارند.»
هنوز روشن نيست که جنرال باجوا براي تأمين منافع امريکا يا روسيه چه وعده داده است، اما بدون شک اين تلاشها و تکاپوها نشان ميدهد که پاکستان همچنان در مرکز تصميمگيري در روند صلح افغانستان است. براي پاکستان اقناع طالبان به پذيرش يک دوره شش ماهه يا يک ساله تعويق روند خروج سربازان امريکايي شايد چندان دشوار نباشد، اما اين انعطافپذيري تنها در صورتي انجام خواهد گرفت که امريکا در گام بعدي مذاکرات صلح افغانستان، منافع پاکستان را که دادن سهم بزرگي از قدرت به طالبان، آنهم از راه ايجاد دولت موقت است، در نظر گيرد.
وحيده پيکان