در آستانه برگزاري نشست وزيران دفاع کشورهاي عضو پيمان ناتو، دبير کل اين پيمان گفته که نيروهاي ناتو افغانستان را پيش از «زمان مناسب» ترک نخواهد کرد.
وزيران دفاع کشورهاي عضو پيمان ناتو امروز و فردا در نشست سالانه اين سازمان، پيرامون امنيت جهاني و بهويژه امنيت افغانستان بحث ميکنند.
بيترديد تعهد ناتو براي ماندن در افغانستان تا زماني که خطر برگشت افغانستان به يک گذشته دور و تاريک رفع نشده باشد، يک خبر خوش براي کساني است که حضور ناتو را از زاويه نياز افغانستان به حمايت قوي نظامي و سياسي براي نهادينه شدن ارزشهاي نوين بشري نگاه ميکنند. اين اظهارات دبير کل ناتو، در واقع به بخشي از نگرانيها در مورد خروج زودهنگام ناتو از افغانستان و رها کردن صحنه به طالبان و حاميان و گروههاي متحد و همفکر طالبان پاسخ ميدهد.
اما آنچه روشن نيست و هنوز در هاله ابهامات زياد پيچيده است«زمان مناسب» است. زمان مناسب براي ترک افغانستان از نظر ناتو چه زماني است؟ در واقع پرسش اصلي و کليدي همين است. به اين پرسش پاسخهاي زيادي وجود دارد. هر طرف دخيل در جنگ و صلح افغانستان ميتواند به اين پرسش پاسخ متفاوت بدهد.
شايد از نظر طالبان زمان خروج نيروهاي ناتو از افغانستان، همين زمان جاري است. اگر از طالبان پرسيده شود که چه زماني ناتو از افغانستان خارج شود، اين گروه بيدرنگ جواب خواهد داد که همين اکنون. طالبان خواهد گفت که ناتو براساس توافقي که بين امريکا و طالبان شده، تا نهايت سه ماه ديگر بايد کشور را ترک کنند و از همين حالا عمليات خروج آغاز شود.
از نظر حکومت افغانستان، اما قضيه فرق ميکند. دستکم روشن است که از نظر حکومت افغانستان زمان جاري، زمان مناسب خروج نيروهاي ناتو از افغانستان نيست. حکومت افغانستان از اظهارات اخير دبيرکل ناتو استقبال کرده است. معنايش اين است که حکومت افغانستان زمان ديگري را به خروج نيروهاي ناتو از کشور در نظر دارد. شايد که سه سال بعد يا چهارسال بعد!
از نظر ناتو نيز زمان جاري، زمان مناسب براي ترک افغانستان نيست. ورنه ناتو روند خروج را آغاز ميکرد. اينکه ناتو ميگويد در زمان مناسب افغانستان را ترک ميکند، معنايش اين است که زمان نزديک يا دورتري را در نظر دارد. از اين لحاظ، طوريکه ديده ميشود، بين حکومت افغانستان و ناتو همنظري وجود دارد.
اما چنانکه واضح است در اينجا منظور از زمان الزاماً زمان تقويمي يا تاريخ مشخصي در نظر نيست. در اينجا زمان معادل«اوضاع» و «شرايط» است. ناتو ميخواهد بگويد که در يک اوضاع و شرايط مناسب افغانستان را ترک ميکند. بنابراين، پرسشي که به ميان ميآيد، اين است که اوضاع و شرايط چگونه و توسط چه کسي و چه زماني مساعد ساخته خواهد شد که نيروهاي ناتو افغانستان را ترک کنند و ترک کردن به معناي گريز از زيربار مسووليت و رها کردن افغانستان در کام اژدهاي افراطيت و تروريزم و هرج و مرج نباشد؟
در پاسخ به پرسش اخير، ميتوان به عواملي اشاره کرد که در مساعد ساختن زمان مناسب نقش دارند. در واقع، اوضاع و شرايط مناسب، ساخته ميشود. در اينجا ما با عوامل انساني مواجه استيم نه الزاماً عوامل غيرانساني و فرا انساني که عبارت باشد از تقدير الهي يا جبر زمان يا هر چيز ديگري که ميتوان از آن به عنوان عوامل فراانساني ياد کرد.
وقتي پاي عوامل انساني در ايجاد شرايط مناسب در بين ميآيد، به طرفين صلح منحيث افراد و نهادها ارجاع دارد. حکومت افغانستان، طالبان، کشورهاي منطقه، احزاب سياسي و نهادهاي مردمي، مردم، امريکاييها و… اينها عوامل سازنده اوضاع و شرايط هستند. اينها ميتوانند اوضاع و شرايطي را مساعد سازند که بتوان آن را براي ترک نيروهاي ناتو از افغانستان مناسب خواند.
حالا اگر منظور از «زمان مناسب» اين باشد که به زمان بيشتري براي ساختن چيزهايي نياز است که آن چيزها بهوجود آوردنده شرايط و اوضاع مناسب براي ترک افغانستان از سوي نيروهاي خارجي است، در اين صورت، اين پرسش بهوجود ميآيد که آيا بيست سال زمان براي ساختن آنچيزها کافي و بسنده نبوده/نيست؟ اگر پاسخ نخير است، چقدر زمان ديگر براي اين کار نياز است؟ آيا نخير بودن اين پاسخ به اين معنا نيست که صرف زمان بيشتري نيز براي ساختن آنچيزها سودي ندارد؟ آيا نميتوان به اين نتيجه رسيد که مصرف زمان براي ساختن چيزهايي که زمان خروج نيروهاي خارجي را مناسب بسازد، بيهوده است؟ وقتي در بيست سال گذشته، افغانستان صاحب شرايط و اوضاعي نشد که به حضور نيروهاي خارجي بينياز شود، از کجا معلوم تا بيست سال يا چهل سال آينده نيز صاحب چنين اوضاع و شرايطي شود؟ وقتي پاسخ اين پرسش روشن نباشد، آيا سخن گفتن از زمان مناسب، بازي با کلمات، خودفريبي و ديگري فريبي نيست؟ سوال ديگر اين است که چه کس/کساني عامل بهوجود نيامدن زمان مناسب براي خروج نيروهاي خارجي از افغانستان بودهاند؟
واقعيت اين است که زمان مناسب بايد با جبر و فشار ساخته شود. بايد تلاش شود که شرايط مساعدي به خروج نيروهاي خارجي فراهم شود. اينکه اين کار چگونه ميشود، پاسخش را ميتوان از حلقات تصميم گيرنده در حکومت افغانستان و سپس از امريکاييها و اعضاي فعال جامعه جهاني در افغانستان پرسيد.
يک چيز واضح است که اگر مثل بيست سال گذشته روند سياستگزاري، دولتداري، حضور نيروي خارجي و ساير مسايل ملي افغانستان به اشخاص و حلقات محدود و معدود واگذار شود که به شکل غير ملي، غير عقلاني و غير مردمي کشور را اداره کنند، شايد هيچگاهي زمان مناسبي براي خروج نيروهاي خارجي از افغانستان مساعد نشود.
اگر ناتو اميد به بهبود وضع و حال دولتداري در افغانستان بسته باشد، در اين عرصه بهبودي ديده نميشود. اگر ناتو به طالبان اميد بسته باشد که ظرفيت تغيير و سازنده گي را در خود ايجاد کند، اين اميد نيز واهي است.
در بيست سال اخير بسياري از فرصتها براي ايجاد يک شرايط مناسب با برخوردهاي قومي، سياسي وسليقهاي حلقات تصميمگير در ارگ هدر رفت. دراين مدت، طالبان هيچ تغييري نکرد. در اين مدت نهادهاي ملي و مردمي مقتدري درافغانستان بهوجود نيامد. اگر وضعيت به همين گونه ادامه پيدا کند، انتظار بهبود اوضاع منطقي نيست.
بنابراين، با تاکيد ميتوان گفت که اگر ناتو براستي خواهان ترک افغانستان به شکل مسوولانه است، بايد در ايجاد شرايط لازم و مناسب براي اين کار، سهم فعال بگيرد و براساس يک برنامه منظم سياسي و نظامي اين شرايط را در يک ظرف زماني مشخص ايجاد کند. اگر ناتو در اين کار سهم فعال و سازنده ايفا نکند، انتظار کشيدن براي بهبود خود به خودِ اوضاعِ جاري فعلي، از دوحالت خالي نيست: يا اين است که ناتو ارادهاي براي خروج از افغانستان ندارد و ميخواهد براي حضور خود در اين کشور بهانه بتراشد. يا اين است که ناتو از نظر سازماندهي سياسي و نظامي يک سازمان ضعيف و ناتوان است و بنابراين حضورش نيز براي افغانستان غير از درد سر سود بيشتري نخواهد داشت.
البته شق سومي نيز براي تحليل اظهارات اخير دبير کل ناتو وجود دارد و آن اينکه ناتو براي اعمال فشار بيشتر بر طالبان، عجالتاً صف خود را از امريکا جدا کرده و ميخواهد به طالبان و حاميان اين گروه پيام دهد که اگر امريکا به هر دليلي طبق يک توافق افغانستان را ترک کند، ما(اعضاي ناتو)اين کار را نميکنيم و طالبان و حاميان اين گروه مجبورند که در پذيرش شرايط جديدي که براساس يک توافق صلح ميتواند ايجاد شود، منعطفتر عمل کند و به اصطلاح اين گروه کوشش کند که فکر پيروزي از راه نظامي و غصب زورمندانه قدرت سياسي را از سر بدر کند. اگر نيت چنين باشد، ميتوان اظهارات اخير دبيرکل ناتو را قابل توجيه دانست. در غير اين صورت، از موقف جديد ناتو شايد تنها کساني سود ببرند که اکنون قدرت سياسي را در دست دارند و بخاطر از دست ندادن قدرت نه تنها تلاشي براي ايجاد زمان مناسب جهت خروج نيروهاي ناتو به خرچ نميدهند بلکه مايلاند تا اوضاع و شرايط و زمان به همين شکل باقي بماند تا ناتو در افغانستان بماند و در سايه حمايت اين سازمان، آنان نيز به لذت بردن از قدرتي که در دست دارند، ادامه دهند. قرباني اما مردم افغانستان باشد!!