سیاسی

لحظه تصميم، واشنگتن بر دوراهی جنگ و صلح

 

وزارت دفاع امریکا گفته است که طالبان به وعده هایش در توافق صلح با واشنگتن از جمله کاهش خشونت و قطع روابط با القاعده عمل نکرده اند.

جان کِربی، سخن‌گوی پنتاگون گفته است: “ما هنوز سعی داریم به راه حلی مبتنی بر مذاکره برسیم. طالبان به تعهدات خود عمل نکرده اند.”

آقای کربی گفته که دولت بایدن همچنان به توافق صلح میان امریکا و طالبان متعهد است.

او اما تاکید کرده تا زمانی که شرایط چنین است “کار برای حاضران در میز مذاکره دشوار خواهد بود” و افزود: “در واقع (مذاکره) کار عاقلانه یی نخواهد بود.”

او اضافه کرد: “خودداری آن‌ها (رهبران طالبان) از تعهد به مذاکرات معقول، قابل دوام و معتبر، گرفتن تصمیم نهایی در مورد شمار نیروها را خیلی مشکل تر خواهد کرد.”

همزمان آنتونی بلینکن، وزیر خارجه امریکا در تماسی با اشرف غنی از آینده ای دموکراتیک و باثبات برای افغانستان حمایت کرده است.

این‌که طالبان به تعهدات خود در توافق صلح عمل نکرده اند، امری بدیهی و غیر قابل انکار است، زیرا هنوز هم بسیاری از رهبران طالبان تصور می کنند که این توافق در نتیجه پایداری آن‌ها در جنگ علیه نیروهای خارجی به دست آمده و مهم ترین کارکرد آن برای امریکا، بسترسازی برای خروج آن‌ها از مهلکه افغانستان است، نه لزوماً استقرار ثبات، دموکراسی، صلح و امنیت در افغانستانی عاری از تروریزم.

قطع ارتباط طالبان با القاعده نیز برای آن گروه صرفا به معنای عدم استفاده القاعده از خاک افغانستان به مثابه پایگاهی برای آماج قرار دادن امریکا یا منافع آن کشور در منطقه و جهان است، اما این‌که طالبان به طور کامل و بر بنیاد تعهدی که به واشنگتن سپرده اند، ارتباط دیرینه و ریشه دار خود با القاعده را قطع کنند، چیزی نیست که برای رهبران آن گروه، مشروعیت و موضوعیت داشته باشد.

آنچه سران طالبان را به این باور رسانده، مواضع دولت ترمپ در قبال آن گروه و میزان تعهدشان به توافق دوحه بوده است. برای ترمپ حتی مهم نبود که طالبان  ارتباط خود را به راستی با القاعده قطع می‌کنند یا نه. تبدیل شدن دوباره خاک افغانستان به پناهگاه امن تروریست های سراسر جهان هم تا زمانی که خطری را متوجه امنیت ملی ایالات متحده نکند، جدی و خطرناک نبود.

جان بولتون، مشاور پیشین امنیت ملی ترمپ در کتاب «اتاق حوادث» که بر اساس خاطرات او در زمان حضورش در کاخ سفید، نوشته شده، ادعا می‌کند که ترمپ حتا با تکرار فاجعه ۱۱ سپتامبر در نتیجه همکاری القاعده و طالبان نیز مشکلی نداشت و می‌گفت که حتا اگر در پی امضای توافق صلح با طالبان، خطر تکرار یک ۱۱ سپتامبر دیگر هم وجود داشته باشد، هزینه چنین حمله یی به مراتب کمتر از میلیاردها دالری خواهد بود که اکنون امریکا در افغانستان برای یک جنگ بیهوده، هزینه می‌کند.

واضح است که چنین نگاهی به توافق صلح با طالبان، برای رهبران آن گروه، اطمینان لازم برای عدم اجرای تعهدات خود را فراهم می‌کند، ضمن آن‌که آن‌ها تقریباً مطمین بودند که دولت ترمپ و زلمی خلیل‌زاد، دولت کابل را مجبور می‌کنند که بدون مشارکت معنادار در توافق صلح، پیامدهای آن را بپذیرد و مفاد آن را عملی کند.

اما اکنون وضعیت فرق کرده است، زیرا در واشنگتن دولتی روی کار آمده که عدم تعهد طالبان به مفاد توافق دوحه را خطری برای مذاکره و صلح می‌داند و ادامه مذاکره در چنین شرایطی را بی معنی و نابخردانه ارزیابی می‌کند.

از سوی دیگر، دولت بایدن برخلاف ترمپ، رسماً بر تعهد واشنگتن به حمایت از دموکراسی و ثبات در سایه دستاوردهای ۲۰ سال اخیر در افغانستان تاکید می کند، در حال بازخوانی بخش‌های مهم و محرمانه توافق دوحه است و به احتمال قوی، هرگونه تصمیم درباره چشم انداز آینده جنگ و صلح در افغانستان را در رایزنی‌های مؤثر و معنادار با شرکای خود در ناتو و اتحادیه اروپا و مشورت‌های پیوسته با دولت کابل، خواهد گرفت.

به این ترتیب، طالبان نمی‌توانند انتظار داشته باشند که مانند دوره ترمپ، همه چیز به کام آنان خواهد بود. با توجه به این واقعیت، دعای طالبان برای سلامتی ترمپ در زمان ابتلای او به کرونا و نیز دعای آن گروه برای پیروزی ترمپ در انتخابات ریاست جمهوری امریکا، کاملاً قابل درک است.

با این‌همه، علی‌رغم آن‌که واشنگتن بر دوراهی جنگ و صلح در لحظه تصمیم قرار دارد، پیش بینی نمی‌شود که این تصمیم، لزوماً رشته‌های ترمپ در زمینه صلح با طالبان را به تمامی پنبه کند و همه چیز را ضرب صفر سازد. بایدن هم به صلح متعهد می‌ماند و کاهش نیروها را اقدامی درست می‌داند، اما در عین حال درباره خروج کامل و واگذاری بی‌محابای قدرت به طالبان، تردیدهای جدی دارد.

علی موسوی

 

نوشته های مشابه

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

بستن
رفتن به نوار ابزار