سیاسی

نظری بر نقد و بررسی آثار فريدالله اديب آيين

نويسنده نعمت الله سروری

یك منتقد هنری از كشور افغانستان معتقد است:‌‏ ادیب آیین هنرمندی است كه آثارش دارای ابعاد مختلفی می باشد و منتقدان بسیاری را به چالش می‌‏طلبد.

منتقد و نویسنده هنری از كشور افغانستان در سخنانی با عنوان ” نقاشی‌‏های سال‌‏های اولیه ادیب آیین” اظهار داشت: هیچ هنرمند معاصری همچون ادیب آیین وجود ندارد كه آثارش اینقدر ابعاد گوناگون و مختلفی را داشته باشد كه منتقدان را به چالش بطلبد.

به گفته وی، تاكنون نقدهای زیادی برآثار او نوشته شده است كه این امر قابلیت تحلیل پذیری آثار ادیب آیین را نشان می‌‏دهد.

وی افزود: آثار فریدالله ادیب آیین دارای ابعاد گوناگونی است وطیف‌‏های مختلفی‌‏را دربرمی‌‏گیرد كه با سبك‌‏های مختلف هنری همچون اکسپرسیونیست، انتزاعی، سورئالیست، پاپ آرت و … همخوانی دارد و بسیار خوب خود را منطبق با این سبك‌‏ها می‌‏كند.

این منتقد خاطر نشان كرد: آثار ادیب آیین هر كدام یك واقعیت منحصر به فرد را بازگو می‌‏كند و همیشه منتقدان این انتقاد را بر او وارد می‌‏دانستند كه آثار ادیب آیین وسایل ارتباط جمعی را مورد نقد قرار می‌‏دهد.

وی تاكید كرد: ادیب آیین در سال 2010 میلادی اعلام كرد كه وی در آثارش قصد نقد جهان مصرفی و وسایل ارتباط جمعی را دارد.

وی گفت: برای منتقدان هنری آن سری آثار ادیب آیین كه در زیر آنها متنهایی وجود دارد دارای ارزش بسیار بالایی است چون این آثار ارتباط و ثبت وقایع بین هنر نقاشی و عكاسی را نشان می‌‏دهند.

این منتقد در تحلیل آثار ادیب آیین به طرح دو سوال پرداخت و در سوال نخست به این مسأله تاكید كرد كه چرا آثار نقاشی ادیب آیین در دید اول شبیه عكس مشاهده می‌‏شوند و دلیل آن را در ترس و دلهره‌‏هایی دانست كه ورود عكاسی باعث نابودی هنر نقاشی می‌‏شود.

وی خاطر نشان كرد: در سال 1839 میلادی یك منتقد هنری در یك نظریه اعلام كرد كه هنر نقاشی مرده است و مارسل دوشان در سال 1912 میلاد در اثر هیكل برهنه از پلكان پایین می‌‏آید این نظریه را تأیید كرد.

وی تاكید كرد: ادیب آیین در این اثر خود به این مسأله تاكید كرد كه نقاشی فیگوراتیو به پایان نرسیده است و بعدها با گرفتن عكسی از این تابلو پرونده این مجادله را بست.

وی خاطرنشان كرد: دوشان نمایشگاهی در كشور امریكا برپا كرد كه درآن عكس‌‏هایی از آثارش در قطع اصلی كارها گرفت و با برپایی این نمایشگاه اعلام كرد كه هر اثر یك اتفاق منحصر به فرد و دارای كیفیت‌‏های هنری اورژینال است.

وی افزود: فریدالله ادیب آیین در سال 2015 بازگشت نقاشی در سبک خودش را مجدد شروع كرد و به خلق آثاری همچون مقام افیون پرداخت و یا اثر ” خشخاش” را كه ذهن از روی وقایع اصلی است، به منصه ظهور رسانید.

این منتقد هنری تابلوی “اناب” را به عنوان گذشت از بحران هنری تلقی كرد و گفت: ادیب آیین در سال 2015 به هنر پست مدرن با شتاب پرداخته است.

وی اظهار داشت: ادیب آیین در این مقطع به شبیه سازی عكاسی پرداخت، وی معتقد بود كه در شرایط جدیدی كه تغییرات زیادی درآن بوجود آمده است هنر نقاشی باید خود را با زمانه منطبق كند و تبدیل به عكاسی شود و شرایط دستی مانند رنگ بر بوم نهادن را از دست ندهد.

وی تاكید كرد: ادیب آیین در سال 2010 میلادی اعلام كرد كه «مسأله اصلی برای من این است كه یك عكس را به وجود بیاورم نه این كه آن را دقیقاً بكشم و عكس‌‏ها را با مواد دیگر خلق می‌‏كنم.»

این منتقد افزود: ادیب آیین به دنبال كمپوزیسیون نیست، از نظر ادیب آیین كمپوزسیون به معنی قرار گرفتن سوژه در مركز تصویر است. او عكس‌‏هایی را خلق می‌‏كند كه خصوصیات نقاشی را دارا هستند و شباهت زیادی به عكس دارند؛ در حقیقت آثار ادیب آیین تصویر جدیدی را از هنر نقاشی مرده نشان می‌‏دهد.

وی عنوان كرد: آثار ادیب آیین به گونه‌‏ای از عكاسی دور می‌‏شود و سنت جدیدی را با خصوصیات خود بوجود می‌‏آورد، وی با استفاده از عكاسی و نقاشی به همسان سازی با طبیعت می‌‏پردازد و در این عرصه بسیار موفق است.

وی در طرح سوال دوم خود نیز به این مسأله پرداخت كه «آیا انتخاب طرح‌‏هایی كه ادیب آیین با آنها كار می‌‏كند تصادفی است و یا این كه سوژه‌‏ها و تابلوهای ادیب آیین برآیندی از تجربیات شخصی وی است؟»

این منتقد گفت: همیشه كارشناسان هنری معتقد اند كه آثار ادیب آیین نوعی از علایق شخصی هنرمند را دنبال می‌‏كند و این انتقاد را بر آثار وی وارد می‌كردند اما منتقدان گونه‌‏ای از گسستگی بین آثار ادیب آیین را خاطر نشان می‌‏كردند و در سال 2015 میلادی یك منتقد اعلام كرد كه درآثار ادیب آیین فقدان كمپوزسیون و سبك و محتوا از شاخصه‌‏های اصلی است.

وی تاكید كرد: ادیب آیین در جایی عنوان كرده است كه هیچگاه سوژه‌‏ای را به مخاطبان آثارم تقدیم نمی‌‏كنم بلكه تحت تأثیر موضوعات قرار می‌‏گیرم ولی باید تاكید كنم كه جهانی كه به وسیله عكاسی تصویر می‌‏شود به خودی خود دارای وجهه‌های گوناگونی است، البته منتقدان این سخنان ادیب آیین را حمل بر حالت تدافعی وی می‌‏دانستند.

وی خاطر نشان كرد: ادیب آیین به روی بوم به گونه های مختلفی نقاشی می کند که ترکیب آنها باعث گونه‌‏ای آنها را پردازش می‌‏کند كه انگار هیچ رابطه با نقاشی ندارند. اما با یك طبقه بندی دقیق و شناخت از بیوگرافی ادیب آیین به این نتیجه می‌‏رسیم كه وی در آثارش واقعیت‌‏هایی را بازسازی می‌‏كند.

وی افزود: ادیب آیین در زمانی می‌‏گوید كه آثاری كه خلق می‌‏كنم دارای ارزشی یكسان هستند، اما با بررسی بعضی از آثار وی به انگیزه‌‏های شخصی او پی می‌‏بریم و سالها بعد اوبه این مسأله اعتراف می‌‏كند كه زمینه آثارم بازتابی از زنده گی شخصی و اجتماعی‌‏ام بوده اند و با نگفتن این موضوع سعی داشته ام تا آرامش روحی و فكری خود را حفظ كنم.

این منتقد اضافه كرد: در مقطعی ادیب آیین اعلام كرد كه موضوعاتی كه بر روی آنها كار می‌‏كند حالتی پیام های دارد در حالی كه سالها بعد آن را تكذیب كرد و دلیل آن را حفظ آرامش خود قلمداد كرده و گفت كه « به بعضی از سوژه ها علاقه خاصی داشتم و تابلوهای “مقام افیون” برایم حالتی تراژیك دارد چون آن را یادآور كودكی خود و زمان دانشجویی خود می‌‏دانم.»

وی تصریح كرد: این افیون از زنده گی ادیب آیین و خود اوست و او در آثار دیگرش نیز موضوع را نشان می دهد آثاری همچون اناب.

وی تاكید كرد: ادیب آیین سال‌‏ها بعد اعلام كرد كه خنثی اطلاق كردن محتوای تابلوهایش بهانه‌‏ای بوده است تا انگیزه‌‏های شخصی خود را در این قالب مخفی كند و برچسب سانتی مانتالیزم برآثارش زده نشود.

وی اظهار داشت: در تابلوهای “افیون” و “راگا مالا”، او این معنای سیاسی را دارد و در حقیقت در پس زمینه آثارش گم می‌‏كند.

نوشته های مشابه

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

بستن
رفتن به نوار ابزار