سیاسی
30 سالهگی استقلال تاجيکستان و درسهايی برای افغانستان
تا پنج ماه دیگری (نهم سپتمبر ۲۰۲۱ میلادی) استقلال تاجیکستان ۳۰ ساله میشود. این کشور زمانی یکی از پانزده جمهوری اتحاد جماهیر شوروی شمرده میشد که در پی فروپاشی اتحاد جماهیر و پس از دگرگونیهای زیادی به عنوان یک جمهوری مستقل قامت راست کرد.
افغانستان به عنوان کشور همسایه، همزبان و همفرهنگ تاجیکستان میتواند از استقلال این کشور و تحولهای برخاسته از آن تا امروز در زمینهی تأمین صلح و امنیت، ثبات سیاسی و توسعهی اقتصادی درسهای بیشماری بگیرد.
با آن که نزاع قدرت در افغانستان خواستگاههای متفاوتی نسبت به تاجیکستان دارد و بخش بزرگی آن ریشه در جزیرههای قدرت قومی و نزاعهای درازدامن قومی، هویتی و زبانی دارد، اما در بسیاری از موارد شباهتهای زیادی نیز باهم دارند که میتوان از آن در جهت خشکاندن سرچشمههای خشونتخواهی، خشونتپروری و دستیابی به توسعهی اقتصادی و ثبات سیاسی استفاده کرد.
نگاه تاریخی به استقلال تاجیکستان و رویکردهایی را که حکومت این کشور به ویژه شخص امام علی رحمان به عنوان فرد محوری قدرت به منظور جلوگیری از سقوط این کشور به ورطهی جنگ و خشونت در پیش گرفت و امنیت، ثبات و توسعهی این کشور را به سامان کرد در بازخوانی تحولهای افغانستان و چگونهگی دامنهدار شدن جنگ این کشور مدد میرساند.
یک سده پیش تُندباد انقلاب اکتوبر که منجر به فروپاشی نظام شاهی روسیه شد، کشورهای آسیای میانه از جمله امارت بخارا را امان نداد و بساط این امارت را در آسیای میانه برچید. پس از ایجاد اتحاد جماهیر سوسیالیستی در سال ۱۹۲۲ میلادی، انقلابیون بلشویک که در صدد ایجاد جامعهی آرمانی و اشتراکی بودند، کشورهای آسیای میانه را طبق مرام و میل خودشان به جمهوریتهای جداگانه تقسیم کردند.
در این تقسیمبندی منهای تاجیکان برای ساکنان آسیای میانه و گروههای قومی و زبانی جغرافیای سیاسی و جمهوریتهای جداگانه ایجاد شد که در آن تاجیکان به گفتهی تاریخنگاران این کشور از قلمرو اصلیشان کنار زده شدند و در بُن یک جغرافیای کوهستانی محصور و محبوس ماندند.
جمهوری تاجیکستان در سال ۱۹۲۴ میلادی ابتدا به عنوان یک جمهوری خودمختار در بدنهی جمهوری اوزبیکستان قامت راست کرد و سپس از این کشور جدا و به عنوان یک جمهوری مستقل عرض اندام کرد. هر چند بر بنیاد لایحهی تصویبنامهی تقسیمات ملی و ارضی آسیای میانه در سال ۱۹۲۴، قرار بود جمهوری سوسیالیستی تاجیکستان ایجاد شود و جمهوری خودمختار اوزبیکستان بخشی از آن باشد. بر عکس این موضوع اما ابتدا جمهوری اوزبیکستان تأسیس شد و تاجیکستان به عنوان جمهوری خودمختار در هیأت جمهوری سوسیالیستی اوزبیکستان ایجاد شد که بعدها در پی تلاشهای فعالان تاجیک در سال ۱۹۲۹ میلادی از این کشور جدا شد.
تاجیکان مسکن گزیده در دورترین مناطق کوهستانی بخارا که به دلیل عدم شکلگیری یک هویت کلان قومی و اندیشههای ملیگرایی در این تقسیمبندی به انزوا کشانده شده بودند، سرانجام توانستند با وجود از دست دادن سرزمینهای اصلی خود «بخارا و سمرقند» در یک جغرافیای کوهستانی با مرکزیت شهر دوشنبه صاحب یک کشور مستقل شوند.
این جمهوری تازهتأسیس پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی دچار مشکلات جدی شد، گروههای مذهبی که در زمان اتحاد جماهیر شوروی کوچکترین واکنشی در برابر حکومت وقت نداشتند، به یکبارهگی فعال شدند و آتش جنگ داخلی را در تاجیکستان شعلهور ساختند.
جنگ داخلی تاجیکستان بین سالهای ۱۹۹۲- ۱۹۹۷ میلادی میان نهضت اسلامی تاجیکستان به رهبری سید عبدالله نوری و طرفداران امام علی رحمان ۶۰ هزار قربانی گرفت و هزاران تن دیگری را به کشورهای افغانستان، ایران و نقاط دیگر جهان آواره ساخت.
جنگ داخلی تاجیکستان در مقایسه با جنگ افغانستان جنبهی محلی داشت و افزون بر آن که دامنهی جغرافیای حضور مخالفان محدود بود، ریشهی اختلافها بیشتر محلی و منطقهیی بود. از سوی دیگری، گروههای اسلامگرای مخالف حکومت در سنگر مخالفت علیه نظام نوپای تاجیکستان در صف واحدی قرار داشتند و این اتحاد یکی از عوامل اثرگذار بر تسریع روند صلح این کشور بود.
در افغانستان اما میزان اختلافها میان رهبران جهادی و گروههای نظامی که در برابر شوروی میجنگیدند بسیار گسترده بود و همین گستردهگی اختلافها و نبود اتحاد میان گروههای سیاسی و نظامی سبب شد که پس از خروج شوروی از افغانستان این کشور گرفتار جنگهای داخلی شود و تا یک مدت زمان طولانی ادامه یابد.
به نظر میرسد که در روند جاری گفتوگوهای صلح افغانستان و نشستی که قرار است در استانبول برگزار شود، این میزان از اختلافها به شکل دیگری ظاهر شود و روند صلح افغانستان را همچنان دامنهدار سازد.
افزون بر آن در خاموش ساختن جنگ داخلی تاجیکستان میزان همکاری منطقهیی به ویژه افغانستان بسیار پُررنگ بود، همکاری صادقانهی برهانالدین ربانی و احمدشاه مسعود در آوردن صلح تاجیکستان و تلاشهای سازمان ملل متحد در ثمربخشی صلح تاجیکستان به باور بسیاری از تحلیلگران در سطح جهان بینظیر بوده است.
هرچند رهبران نهضت اسلامی مخالف حکومت تاجیکستان به هدف جلب همکاری مجاهدین افغانستان در مقابله با حکومت امام علی رحمان به این کشور آمده بودند، اما برخلاف توقع و انتظار آنان رهبران جهادی افغانستان به ویژه برهانالدین ربانی و احمد شاه مسعود آنان را به توافق صلح و پایان جنگ تشویق کردند تا این که توانستند طرفهای درگیر را به میز گفتوگوی صلح بکشانند و قناعت آنان را برای ختم جنگ فراهم بسازند.
از احمد شاه مسعود نقل میشود که باری گفته است که آن قدر که برای تأمین صلح تاجیکستان خوشحال شده است در هیچ یکی از پیروزیهایش در نبردهای افغانستان خوشحال نشده است. این سخن حکایت از اوج صداقت او برای تأمین صلح در تاجیکستان دارد.
پاکستان اما برخلاف این صداقتی را که افغانستان در صلح تاجیکستان نشان داد به عنوان کشور میزبان برای گروههای مسلح و مخالف حکومت افغانستان از دوران حکومت به رهبری برهانالدین ربانی تاکنون این صداقت را نداشته و همین امر یکی از عوامل اصلی دامنهدار شدن جنگ در افغانستان است.
میزان همکاریهای منطقهیی به ویژه همسایههای افغانستان که در آوردن صلح به این کشور نقش دارد، آنچنانی که دیده میشود جدی، صادقانه و قاطع نیست؛ چون تضادهای منطقهیی به عنوان یکی از عوامل عدم شکلگیری اجماع منطقهیی در حمایت از روند صلح افغانستان بر همکاریها در این روند سایه افکنده است.
مخالفت هند و پاکستان بر سر کشمیر، اختلافهای شدید میان ایران و امریکا و تضاد منافع قدرتهای ابر ابزار، اقتصادی و نظامی همانند روسیه، چین و امریکا از علتهای اساسی عدم شکلگیری اجماع و همکاریهای منطقهیی صادقانه در کنار سایر علل دیگری در حمایت از روند صلح افغانستان شمرده میشوند.
شاید یکی از خوش اقبالیهای تاجیکستان این بود که در آن زمان میزان مخالفتها و تضادها میان قدرتهای جهانی و منطقهیی به پیمانهی امروزی گسترده نبوده و سطح سریع همکاریها و عدم مداخلههای کلان توانست در زمان اندکی به جنگ داخلی این کشور نقطهی پایان گذاشته شود.
در کنار همکاریهای منطقهیی و تشویق کشورهای چون ایران، افغانستان، قرقیزستان و روسیه از طرفهای درگیر برای پایان جنگ، ابتکار و از خودگذری رهبران تاجیک به ویژه شخص امام علی رحمان در مدیریت این روند توانست تاجیکستان را به صلح برساند. تاجیکستان در پی همکاری صادقانهی افغانستان و تلاشهای سازمان ملل متحد پس از پنج سال درگیری و جنگ داخلی توانست با امضای توافقنامهی صلح روی مشارکت سیاسی و ختم جنگ با مخالفانش به توافق برسد.
بر بنیاد این توافق صلح، زمینه برای حضور و مشارکت مخالفان در قدرت سیاسی فراهم شد. شماری از رهبران و فرماندهان نهضت اسلامی تاجیکستان در بستهای کلیدی حکومت قرار گرفتند. اما دیری نپایید که شورشهایی در شهر دوشنبه توسط افراد مربوط به عبدالحلیم نظرزاده، معاون وزیر دفاع تاجیکستان به راه انداخته شد که در پی این شورش حکومت فعالیتهای نهضت اسلامی را ممنوع اعلام کرد.
افزون بر آن، دامنهی اختلافهای مذهبی در روستاها و مناطق دوردست تاجیکستان میان گروههای مذهبی شدت گرفت. از چگونهگی ادای مراسم و مناسبتهای مذهبی تا معاملههای اجتماعی گواه خشونتهای خونینی بودند. حکومت تاجیکستان به رهبری امام علی رحمان اما با تشخیص این نکته که روزی آتش این اختلافها گسترده خواهد شد و همهی جامعهی تاجیکستان را در خواهد نوردید، به سرعت وارد عمل شد و پایان فعالیتهای نهضت اسلامی و دامنزدن به اختلافهای مذهبی را بر بنیاد قانون اعلام کرد.
به تبع این تصمیم بود که به زعم مسوولان دولت تاجیکستان سرچشمههای خشونتخواهی خشکانده شد و دولت تاجیکستان توانست بر محور ارزشهای انسانی زمینههای پاگیری صلح دایمی را در این کشور فراهم بسازد.
در افغانستان اما برخلاف رویکردی که از سوی تاجیکستان در پیش گرفته شد، برای مهار نزاعهای مذهبی کوچکترین اقدامی صورت نگرفته تا به تبع توافق جمعی و قوانین مشخص فرصتهایی برای ایجاد کثرتگرایی مذهبی ایجاد شود.
اکنون تاجیکستان با آن که در همسایهگی افغانستان به عنوان یکی از کشورهای ناآرام جهان قرار دارد، در زمرهی امنترین کشورهای جهان به شمار میرود. پس از فرو پاشی اتحاد جماهیر شوروی، تاجیکستان به عنوان کشوری که در چهاردیواری کوههای سر به فلک محصور مانده بود، راهی جز تکیه بر تولیدات و منابع داخلی نداشت.
این کشور امروز توانسته به ثبات سیاسی و توسعهی اقتصادی دست یابد، در زمینهی تولید انرژی به استقلال رسیده و به عنوان بزرگترین کشور تولیدکنندهی انرژی برق به کشورهای همسایه انرژی برق صادر میکند.
حدود دو سال پیش من با جمعی از خبرنگارانی که برای پوشش گشایش نیروگاه آبی راغون به عنوان بزرگترین نیروگاه تولید انرژی برق به تاجیکستان سفری داشتم، دیدم که میزان توسعه و پیشرفتی را که این کشور در مدت زمان اندک به آن دست یافته است با خیلی از کشورهای همسایهاش در زمینهی تولید انرژی، ثبات و توسعه قابل مقایسه نیست.
این کشور همانگونه در زمینهی تأمین امنیت توانسته به عنوان یکی از امنترین کشورهای جهان به شمار برود و در زمینهی ثبات سیاسی و توسعهی اقتصادی نیز به پیشرفتهای چشمگیری نایل آمده است.
افزون بر داشتن خطوط آهن، بخش بزرگی از جادههای این کشور اسفالت شده و شمار زیادی از مناطق کوهستانی این کشور که همهساله در فصل زمستان با قطع راههای مواصلاتی روبهرو بودند با احداث تونلها اکنون در همهی فصلهای سال با همدیگر وصل هستند.
اسفالت سرکها، اعمار و احداث تونلها زمینه را برای تسریع روند مبادلات و معاملات اقتصادی فراهم ساخته و مردم این کشور را به توسعهی اقتصادی رسانده است. حمایت از صنایع محلی، تولیدات داخلی و رشد آن سبب شده است که در بسیاری از موارد مردم تاجیکستان به خود بسندهگی اقتصادی برسند.
تا پیش از استقلال و تأمین صلح در این کشور، بخش بزرگی از نیازمندیهای اولیهی این کشور متکی به تولیدات بیرونی بود، امروزه این کشور در زمینهی تولید گوشت، تخم مرغ، شیر، میوه و دیگر مواد غذایی مورد نیاز بازار به خودکفایی رسیده و نیازی به واردات بیرونی ندارد.
از سوی دیگری، در پیشگیری سیاست درهای باز و ایجاد دهلیز اقتصادی با چین توانسته چرخهی توسعهی اقتصادی را به سرعت تمام بچرخاند.
کشوری که در اوج جنگهای داخلی نگرانی از محو آن وجود داشت، امروزه در پی تلاشهای رهبری حکومت به استقلال انرژی برق رسیده است. معاملات اقتصادی را با بزرگترین کشورهای اقتصادی جهان در پیش گرفته است، بخش اعظم اقتصاد خود را متکی به تولیدات داخلی ساخته، در مدیریت آبها مقام نخست را کسب کرده و از همه مهمتر به عنوان امنترین کشور جهان قامت بلند کرده است.
مردم تاجیکستان به امام علی رحمان به عنوان ناجی تاجیکستان و حافظ استقلال و صلح نگاه میکنند و همیشه از او در سفر و حضر به عنوان پیشوای ملت و اساسگذار صلح و وحدت ملی یاد میکنند.
دگرگونیهای تاجیکستان در درازنای تاریخ از استقلال تا امروز این پیام را میرساند که جدیت، اراده، همبستهگی، مبارزهی جدی با افراطیت، وطندوستی، اتکا به مردم و تولیدات داخلی به لحاظ اقتصادی از مهمترین مواردی برای ایجاد یک دولت ملی با اقتدار، دموکراتیک، با ثبات و توسعه به شمار میروند.
سیمعالله سیحون