سیاسی

کنفرانس   استانبول تنها  با عملی ساختن يک شرط پيروز شده می تواند!

عبدالحمید مبارز

افغانستان و ترکیه بعد از آن که در سال 1882 میلادی رژیم امیر شیر علی خان در اثر تجاوز مردم بریتانیا به افغانستان سقوط کرد و پسرش سردار محمد یعقوب خان که والی کابل بود به عوض پدر امارت خود را اعلان کرد و او را انگلیس ها بعد از آن که معاهده گندمک را به وی تحمیل کردند و قسمت مهم اراضی استراتیژیک افغانستان یعنی سه کوریدور خیبر، بولان را تصرف کردند و برای شان ثابت شد که به افغانستان حکومت کرده نمی توانند زمینه سازی کردند تا سردار عبدالرحمن خان بعد از 13 سال تبعید از مناطق تحت نفوذ روس و بخارا به تاشکند آمده بعد از کسب موافقه فرمانفرمای روسی به افغانستان داخل شده و در اجتماع صدهزارنفری مجاهدین به چاریکار مواصلت کرد، با آن که قوماندان های انگلیس می خواستند سردار عبدالرحمن به کابل بیاید و انگلیس ها خود شان امارت و پادشاهی را به او بسپارند، ولی چون سردار عبدالرحمن که سواد چندانی نداشت مگر یک قوماندان نظامی بسیار زیرک بود و فکر کرد که اگر در کابل بر پادشاهی برسد، در آن وقت دست نشانده بریتانیا معرفی می شود، بناءً پادشاهی خود را در چاریکار اعلام کرد و یک هیأت را به ریاست سردار محمد یوسف خان به کابل فرستاد که در یک جلسه اشتراک کرد، در همان جلسه بود که قوماندان قوای اشغالگر بریتانیا پادشاهی سردار عبدالرحمن را تبریکی گفت، مگر سردار محمد یوسف خان در بیانیه مختصر جوابیه خود گفت که قبلاً مجاهدین افغانستان در چاریکار سردار عبدالرحمن را به پادشاهی انتخاب کرده اند، منت کسی بر او نیست مگر این که شما در این مجلس با مبارکبادی پادشاهی سردار عبدالرحمن خان را ابراز داشتید از شما تشکر می کنیم.

این جریان سال 1880 آغاز پادشاهی امیر عبدالرحمن خان بود، امیر عبدالرحمن خان از سردار محمد ایوب خان فاتح میوند که چون پسر امیر شیر علی خان وارث واقعی تاج و تخت افغانستان بود بسیار هراس داشت و می ترسید که انگلیس بخواهد او را به میدان بکشد امارت و پادشاهی وی سقوط می کند، بناءً هر شخصی را که خودش به امیر شیر علی خان نزدیک تصور می کرد یا آن شخص زندانی، یا تبعید یا از بین برده می شد. به اثر اطلاعاتی که داشت سردار غلام محمد خان پدر طرزی که از سرداران قندهار بود، خود شخصیت با فرهنگ و شاعر توانایی بود که به پیروی بیدل و مطابق به همان دبستان شعر می گفت و سر حلقه بیدلیت ها و روشن‌فکران بود، امیر به وی شک پیدا کرده وی را به هندوستان تبعید کرد، در این وقت محمود طرزی پانزده ساله بود و با تمام اعضای فامیل و پدر در سال 1882 از طریق سپین بولدک به کراچی پاکستان رفته در همان جا  مسکن اختیار کرد طرزی با آن که حسب معمول همان عصر معلم خانگی وی که از قوم کاکر بود و علوم ادبی و اسلامی را به وی آموخته بازهم پیش می برد، در کنار این تعلیمات بادوام زبان های انگلیسی و اردو را نیز فرا گرفت، این که با پدر خود در تمام هندوستان سفر کرد و با طرز زنده‌گی و مشکلات، مخصوصاً اداره استعماری انگلیس خوب آشنا شد تجربه بزرگی از طرز برخورد انگلیس ها با مردمان بومی هند نیز استفاده های استعماری و استثمار اقتصادی آن شناخت، هنوز که دو سال از تبعید شان در کراچی یعنی هند برتانوی تکمیل نگردیده بود سردار غلام محمد پدر محمود طرزی زنده‌گی را در مستعمره بریتانیا و گرفتن معاش از انگلیس تحمل کرده نتوانسته در سال 1894 به دمشق؛ ایالتی از امپراتوری عثمانی رفته مسکن گزین شد. سردار غلام محمد طرزی دوبار با سلطان عبدالحمید ثانی پادشاه امپراتوری عثمانی ملاقات کرد که در ملاقات دوم محمود طرزی نیز حضور داشت.

طرزی با ازدواج با اسما رسمیه دختر خطیب مسجد امویه دمشق به فرهنگ عربی داخل گردیده در زبان عربی نیز حاکم گردید و با زنده‌گی با سید جمال الدین افغان برای هفت ماه در استانبول با نهضت های جدید و اداره موجود ترکیه عثمانی آشنا و مناظره با سید جمال الدین افغانی وی را روز به روز پخته تر ساخت، تا آن‌که بعد از فوت پدر در سال 1903میلادی با کسب اجازه از امیر حبیب الله خان که تازه پادشاه شده بود به کابل آمد و بعد از عرض تسلیت نسبت وفات امیر عبدالرحمن خان با امیر چون از یک تبار بودند، امیر حبیب الله از سرداران کابل، محمود طرزی از سرداران قندهار، و مخصوصاً چون طرزی شخصیت دیگر به استقلال فکری خود ثابت ساخته بود که در جنجالی که بین امیر عبدالرحمن خان و پدرش وجود داشت کناره گرفته مداخلتی نکرده بود از طرف امیر حبیب‌الله خان با خوشی پذیرفته شد و امیر که در زبان دری هم به سویه ادبای کشور بود و مخصوصاً به مطالعه داستان ها و ناول های غربی زیاد علاقه داشت و طرزی قبلاً ناول هایی را از زبان فرانسوی ترجمه کرده بود که باعث گردید تا امیر، طرزی را به حیث رییس دارالانشای دربار مقرر کرد و طرزی با امیر نزدیک شد با نشر مجدد سراج الاخبار دولت افغانستان وسیله نشر افکار دولت و روشنفکران گردید، طرزی فرصت یافت تا روابط افغانستان و ترکیه را که قبلاً از زمان امپراتوری عثمانی وجود داشت و با روی کار شدن مصطفی کمال به عنوان اتاترک یعنی پدر ترکیه جدید بازهم محمود طرزی چون پل ارتباطی بین ترکیه و افغانستان شد، از یک طرف باعث توسعه خدمات متخصصین ترکی در رشته های نظامی و حقوقی و قانون سازی و توسعه زنان و امور فرهنگی گردیده در رژیم امانی خدماتی مهم و باعث استحکام دوستی امان الله خان و اتاترک گردید، از آن زمان تا امروز این روابط برادرانه بین ترکیه و افغانستان دوام کرده و محمد اشرف غنی رییس جمهوری افغانستان به نقش اردوغان زیاد اهمیت می دهد و از طرف دیگر از موقعی که پاکستان تولد شده و تهداب پاکستان روی پایه های ایدیولوژی اسلامی گذاشته شد و پاکستان نزد خود چنین فکر می کند که اردوی پاکستان نه تنها مسوول حفاظت از سرحدات جغرافیایی کشوری به نام پاکستان است بلکه وجیبه دارد تا از سرحدات ایدیولوژیک نیز دفاع نماید، این اشتراک متن و اهداف سبب شده تا موسسات ترکیه در ساختمان و اقتصاد پاکستان سهم عمده بگیرند و دولتین ترکیه و پاکستان مثل دولتی های افغانستان و ترکیه با دوام بوده، مخصوصاً که ترکیه بین افغانستان و پاکستان کدام تفکیک قایل نگردیده با هردو کشور روابط برادرانه را حفظ کرده که اعتبار و اعتماد ترکیه چون خیرخواه دو کشور ثابت شده، این طرز فکر ثابت می سازد که اردوغان از محبوبیت کافی نزد رهبران و مردمان دو کشور برخوردار است که در پیروزی جلسه استانبول مؤثر واقع شده می تواند.

نگارنده فکر می کند اگر اردوغان قبل از آن که جلسه استانبول چون جلسه بین‌المللی تشکیل شود قبلاً جلسه رهبران افغانستان و پاکستان را ترتیب کند و خود به طرفین پیشنهاد و تاکید کند تا به روی طرحی که بین ذوالفقار علی بوتو  و سردار محمد داوود در اولین سفر بوتو به کابل و این که در ملاقات اول خود بوتو به سردار محمد داوود پدر خطاب کرده علاوه نموده بود آنچه خودت فیصله می کنی روی این کاغذ بنویس من قبول دارم و آن را عملی می‌سازم مگر از شما یک خواهش دارم که پسر خود را در نزد مردمان اش خجالت نسازی. در پایان این ملاقات که در فضای چنین یک دوستی بی مانند صورت گرفته بود به توافقی رسیده بودند که برای تطبیق آن به فرصت برای زمینه سازی و تأیید افکار عمومی ضرورت داشتند، در این میان بود که کودتای جنرال ضیاءالحق صورت گرفت و بوتو به قتل رسید، مگر ضیاء الحق و سردار محمد داوود بازهم روی آن طرح توافق داشتند که با یک جابه جایی خطر فرضی دیورند و حل برخی مسایل دیگر اختلافی در بین پاکستان و افغانستان باقی نمی ماند چنانچه اظهارات سردار محمد داوود حین مسافرت به دعوت ضیاءالحق در پاکستان این واقعیت را به اثبات می رساند، ولی  از کوتاهی قسمت سردار محمد داوود توسط کودتا چیان خلقی پرچمی یعنی حزب دموکراتیک خلق با تمام اعضای خانواده اش به شهادت رسیدند و جنرال ضیاءالحق با سفیر امریکا، آتشه نظامی امریکا و چند جنرال مهم پاکستانی در حادثه سقوط طیاره نظامی پاکستان از بین رفتند، بعداً جنگ داخلی که در افغانستان روی کسب قدرت جریان پیدا کرد افغانستان را ضعیف ساخت و زمامداران پاکستان خود را در قدرت دیدند دیگر از آن طرح حرفی نزدند، امروزهم سفیر پاکستان که در آن وقت در کابل بود در این ملاقات و توافق ای که بین بوتو- داوود صورت گرفته بود حضور داشت در پاکستان در رأس یک موسسه استراتیژیک سیاسی قرار دارد وقتی متن این طرح که حتماً نزد پاکستانی ها می باشد، بناءً اردوغان می تواند روی این طرح کار کند و سران دو کشور را دعوت نماید بر پایه همان طرح اختلاف های سیاسی پاکستان و افغانستان را حل نمایند.

من معتقد ام که اردوغان این توانایی را دارد و بسیار امکان موفقیت قبول این طرح در بین دو کشور موجود می باشد. بناءً جلساتی قبل از جلسه استانبول تحت رهبری شخص اردوغان می تواند وسیله شود که توافق دو کشور افغانستان و پاکستان در کنفرانس استانبول تصویب شود چه طرح حکومت موقت و مشارکتی را مردم افغانستان و رهبران امروزی افغانستان طرحی می دانند که افغانستان را به چنان سقوطی رهبری می‌کند که حکومت نجیب رهبری شد و سقوط کرد و مداخلات پاکستان و ایران در افغانستان به قسمی تا امروز ادامه یافت که باعث دوام جنگ و جلوگیری از تأمین صلح شده است. در این کسی شک ندارد که تا آن که اختلاف های سیاسی افغانستان و پاکستان حل نگردد طرح جدید خلیل زاد مخصوصاً که در بین کاندیداهای آینده شخص گمنامی را که یک فردهم آن را نمی شناسد کاندیدا کرده بی اعتبار ساخته، دیگران غیر از حامدکرزی کسی یا گروپی را واجد چنان شرایط نمی دانند مگر این روشن است که دور اول حکومت کرزی زمانی بود که افغانستان دولت را تازه از صفر تهداب گذاری می کرد و همان بود قانون اساسی به وجود آمد لویه جرگه ها دایر گردیده و تصمیمات مهم گرفته شد، ولی دوستان خارجی ما با مداخله ای که به نفع پاکستان داشتند انتخابات 2009-2014، 93 را به یک شکل بدنام ساختند و نگذاشتند که دموکراسی نهادینه گردد و ما به این مشکل بمانیم حال اگر اردوغان طبق فورمولی که از داوودخان و ذوالفقار علی بوتو به میراث مانده حل نتواند دیگر راه صلح آمیز نمی داشته باشد، زیرا حکومت موقت برای شامل ساختن طالبان در موسسات دولت از طریق غیر دموکراتیک یعنی بدون انتخابات صورت بگیرد می خواهند تا به تدریج حکومت و دولتی را که روی پایه های حقوقی سه  قوه تشکیل شده و سه سال است که خود از نظام جمهوری و ارزش‌های که در بیست سال اخیر به دست آمده دفاع مستقلانه می نماید می خواهند دولت را به نفع یک گروه به نام طالب که امریکا آن را بعد از واقعه 11 سپتامبر 2001 تروریست و دهشت افگن شناخت و پاکستان را اخطار داد که اگر در این مبارزه در کنار امریکا قرار نگیرد به دور حجر می بردش پاکستان چون امریکا را جدی دید فوراً در ظاهر سیاست خود را تغییر داد و مگر حمایت مخفی خود را از طالبان و دیگر تروریست ها حفظ کرد ولی امروز که طالبان با امریکا متحد شده طالبان دیگر نه تروریست اند و نه دهشت افگن و چون یک حکومت قانونی و اعتدالی سایه استقبال گردیده نام های شان از لیست سیاه ملل متحد کشیده می شود و علاوتاً خلیل زاد علاقه دارد تا از کوتاه ترین راه طالبان را به قدرت برساند، آنهایی که به سبب مخالفتی که با غنی دارند طبل حکومت موقت را می نوازند در واقعیت با سقوط حکومت قانونی و دولت واقعی کشور را قربان دشمنی شخصی خود می سازند با سقوط حکومت غنی طالبان اولین اقدامی که خواهند کرد اردو را تحت قیادت خواهند آورد و این تسلط پاکستان به امور افغانستان مگر تحت پوشش ظاهری طالبان می باشد، دیگر این که در آینده هر گروهی که بخواهد به قدرت برسد دیگر کوتاه‌ترین راه که تعیینات می باشد آنهم به وسیله قتل و قتال افراد غیر نظامی و بیگناه اقدام می کنند اگر طالبان را به قدرت برسانند در واقعیت پایه های مدنیت و انسانیت را لرزان می سازند و جهان را در برابر راه جدید قرار خواهند داد که این عمل کسانی که آن را طرح و کسانی که از آن حمایت می کنند نخواهند بخشید.

به هر صورت بهترین طرح همان طرح توافق شده داوود و بوتو است که اردوغان می تواند برپایه آن توافق اختلافات پاکستان و افغانستان را حل نماید تا مشکل طالب خود به خود حل شود و کنفرانس استانبول موفق و صلح در افغانستان تأمین و دوستی و برادری بین افغانستان و پاکستان برقرار بگردد، دیگر راهی وجود ندارد از آنهایی که در بین جامعه رای ندارند، زیرا در چند انتخابات معلوم شد که مردم از این ها حمایت نمی کند بازهم خود را کاندیدا می کنند می خواهم مساعدت کنند تا اردوغان به همین طریق توفیق حاصل نماید و امور افغانستان مطابق به قانون اساسی راه قانونی خود را تعقیب کند، به گرفتن قدرت از طریق زور و خارجی بازهم خود را بدنام نسازند. البته چون شرایط تغییر کرده مذاکرات جدید ضروری است مگر همین پایه ی توافق داوودخان و بوتو می تواند برای حل کمک بزرگی نماید.

نوشته های مشابه

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

بستن
رفتن به نوار ابزار