سیاسی
کشتار بهسود، خود زنی با طعم جمهوريت
روز جمعه در تیراندازی نیروهای دولتی به معترضان محلی در بهسود دستکم ۹ نفر کشته و ۷ نفر دیگر زخمی شدند.
وزارت داخله ادعا کرده که افراد کشته شده افراد مسلح وابسته به فرمانده علیپور بوده، اما سرور دانش، معاون دوم ریاست جمهوری قربانیان را “غیر نظامیان” خوانده است.
وزارت داخله گفته که “افراد مسلح وابسته به فرمانده علیپور مانع حضور و فعالیت نیروهای امنیتی و پولیس در این منطقه شدند و شماری از این افراد به روی پولیس و مردم شلیک کردند.”
سرور دانش، معاون دوم رییس جمهوری اما گفته که تظاهرات روز گذشته در ولسوالی بهسود میدان وردک به خشونت کشیده شده که در نتیجه “شماری از هموطنان کشته و زخمی شدهاند”.
مهدی راسخ، نماینده میدان وردک در مجلس هم میگوید که آسیب دیدهگان این رویداد غیر نظامیان هستند.
صرف نظر از همه شبهه پراکنیهایی که با حمایت دستگاه های رسمی و پشتوانه دولتی صورت می گیرد، آنچه در بهسود رخ داده یک کشتار تمام عیار با شلیک مستقیم قوای دولتی علیه مردمی بوده که به حمایت از یک فرمانده محلی برخاسته اند.
در افغانستان نباید اینگونه حمایتها امری غریب و نامعمول باشد و اقدامی علیه دولت مرکزی تلقی شود، کشوری که در آن بیش از نیمی از جمعیت کشور، عملاً با تروریستها همدست و همداستان هستند و زیر سیطره مستقیم تروریزم پاکستانی زندهگی میکنند، تروریسمی که علیه نظام حاکم میجنگد، نیروهای امنیتی و مردم را میکشد و به طور کاملاً آشکار، هدف خود را براندازی نظام و درانداختن طرح سیاسی تازه برای استقرار یک رژيم مورد نظر خود اعلام میکند.
دولت اما در برابر چنین نیروهایی «دفاع فعال» اعلام میکند، خواستار آتش بس است، هزاران زندانی خطرناک و تروریست شان را از زندانها آزاد می کند، به تنها مرکز قدرت سیاسی شان در جهان، هیأت مذاکره کننده میفرستد و از تمام تریبونهایش خواستار خویشتن داری و کاهش خشونت و اعلام آتش بس و صلح میشود.
اما برای سرکوب نیروهایی که به حمایت از «جمهوریت» علیه دشمنان آن، سلاح برگرفته اند، در اوج سرمای زمستان به یک منطقه کاملاً امن و با ثبات، به حکم شورای امنیت ملی، کماندوهای ویژه اعزام می کند، علیه مردم ملکی و تظاهرکنندهگان غیر نظامی، فرمان آتش میدهد و نیروهای داوطلب حامی نظام را «مسلح غیر مسوول» می داند و سخنگوی وزارت داخله آن، به طور رسمی با افتخار از کشته، زخمی و اسیر شدن افراد توسط نیروهای دولتی خبر میدهد.
حتا اگر همه تقصیرها را بر گردن علیپور و نیروهای تحت امر او بیاندازیم، هیچکس نمیتواند او را متهم اصلی کشتارهای اخیر بداند. علیپور نه تروریست است، نه به شهرهای کشور، انتحاری فرستاده، نه همه روزه در موترهای دولتی، بمب مقناطیسی کار میگذارد، نه حتا یک نیروی امنیتی یا فرد ملکی یا کارمند دولت را کشته است.
او فرماندهی است که برای حمایت از مردم خود قیام کرده و این حمایت درست در راستای همان مبارزهیی است که نیروهای امنیتی همه روزه به نام آن میجنگند و کشته میشوند.
دولت مرکزی و حکومت محلی میدان وردک اگر زور دارد و میخواهد این زور را در جایی خرج کند، دو کیلومتر آنسوتر از کابل به سراغ ملیشههای تروریست طالبان برود، همانهایی که علیپور را مجبور کردند که از یک راننده معمولی به فرمانده جنگجو تبدیل شود.
از جانب دیگر، دولت این را نیز باید دریابد که علیپور یک فرد نیست. او یک نماد است که از حمایت وسیع یک ملت زخم دیده و زجرکشیده برخوردار است. مردم از علیپور به مثابه یک فرد حمایت نمیکنند، از یک آرمان و هدف و حق حمایت میکنند. آنها نمیتوانند شاهد باشند که شاهان و سلاطین دیگر اقوام در موسم انتخابات، به دروازههای شان برای دریوزگی رای میروند، اما پس از انتخابات در مسلخ جمهوریت به گلوله بسته میشوند. این ناعادلانه، سرکوبگرانه، دیکتاتورمآبانه و یادآور مصایب تاریخی این مردم است که دهها سال زیر شکنجه و سرکوب و کشتار و تصفیه قومی سلاطین فاشیست، زجر میکشیدند، اما زنده ماندند تا از جمهوریتی دفاع کنند که امروز برای کشتارشان لشکرکشی نظامی راه اندازی میکند.
جمهوریت سالاران مستقر در کابل باید درک کنند که این خودزنی است، زیرا درست است که اکنون فصل انتخابات نیست تا اشرف غنی و حامیاناش برای کسب رای اهالی بهسود به آّن منطقه محروم بروند، اما جمهوریت رو به زوال و در حال احتضار است، بنابراین راندن اصلی ترین حامیان جمهوریت از آستانه یک نظام در حال احتضار و فروپاشی، جنون آمیز و جنایتکارانه است و تنها ثمره آن، تسهیل و تسریع فرایند فروپاشی است که از سوی ملیشههای امارت با حمایت «متحد استراتیژيک» کلید خورده است.
علی موسوی/ جمهور