سیاسی
کدام يک خطرناکتر است؛ طالبان يا جنگسالاران؟
رييس ستاد ارتش بريتانيا از تصميم امريکا براي خروج از افغانستان ابراز نااميدي کرده و گفته است که «اين تصميمي نبود که انتظارش را داشتيم».
جنرال سِر نيک کارتر در مصاحبه با بيبيسي گفته که خروج تمامي نيروهاي خارجي از افغانستان پس از دو دهه، ممکن است به بازگشت «جنگسالاران» بيانجامد، اما به عقيده او وضعيت «آنقدر بد» نيست که برخي «بدبينها» پيشبيني ميکنند.
جنرال کارتر ميگويد «اين تصميمي نبود که ما انتظارش را داشتيم اما مطمئنا به آن احترام ميگزاريم. اين (تصميم بايدن) به روشني تاييد تحول در استراتژي امريکاست.»
او افزوده که در 20 سال گذشته، هيچ حمله تروريستي از افغانستان هدايت نشده، که بزرگترين تقدير از نيروهاي امنيتي ما و کشورهاي عضو ناتو است.
او مدعي «تغيير طالبان» شد و گفته که طالبان «ديگر آن سازماني نيست که زماني بود». طالبان در اين 20 سال متحول شده، در اين مدتي که ما در آنجا حضور داشتيم، فکر ميکنم طالبان درک کرده که نياز به «مشروعيت سياسي» دارند.
موضع گيري بلندپايه ترين مقام ارتش بريتانيا درباره تصميم بايدن براي خروج از افغانستان، نشان ميدهد که رييس جمهوري امريکا در اين باره نه تنها هيچ توجهي به وضعيت بحراني افغانستان نکرده، بلکه حتا نگرانيهاي بزرگ متحدان راهبردي و شرکاي استراتژيک خود را هم ناديده گرفته است.
اين اظهارات به معناي آن است که بايدن هم مثل ترمپ، بدون مشورت با شرکاي سنتي امريکا و همراهان ايالات متحده در مأموريت نظامي ناتو در افغانستان، به طور يکجانبه، تصميم به خروج گرفته است و اينکه رهبران ناتو هم پس از اعلام تصميم بايدن، اعلام کردند که همزمان با نيروهاي امريکايي، افغانستان را ترک ميکنند هم اين برداشت را تاييد ميکند، زيرا اگر با آنها مشورت ميشد، بايد به صورت همزمان، اعلام موضع ميکردند.
اين در حالي است که پيش از اين، بايدن با سرزنش ترمپ به دليل يکجانبه گرايي و آسيب زدن به شراکت استراتژيک امريکا با قدرتهاي اروپايي، اعلام کرده بود که هر تصميمي درباره آينده مأموريت نظامي غرب در افغانستان در مشورت و هماهنگي با ديگر متحدان امريکا اتخاذ خواهد شد.
درباره بخش ديگر اظهارات جنرال کارتر که در آن، او به وضوح، خطر بازگشت به اصطلاح «جنگ سالاران» را بزرگتر از خطر بازگشت طالبان ارزيابي و حتا سعي کرده است با تطهير و تأکيد بر تغيير طالبان، خطر آني و مستقيم آن گروه براي امروز و آينده افغانستان را ناديده بگيرد، بايد گفت که اين نشان ميدهد که لندن و واشنگتن، تلويحا از پروژه بازگشت طالبان به قدرت، حمايت ميکنند و چه بسا امکان دارد که به منظور جلوگيري از قدرت گيري دوباره مجاهدين يا به تعبير خودشان «جنگ سالاران» طالبان را تقويت کنند.
او براي تاييد ادعاي خود درباره «تغيير طالبان» گفته است که طالبان احتمالا درک کرده اند که نياز به «مشروعيت سياسي» دارند. اين جنرال انگليسي به طرز رياکارانه اي از اين واقعيت، طقره رفته که اين مشروعيت سياسي را مذاکرات خليلزاد و امضاي پيمان صلح دوحه به طالبان، اعطا کرده و آن گروه اکنون بدون آنکه در قبال و 20 و اندي سال جنايت و ترور و نسل کشي و خونريزي و خشونت و ويرانگري و وحشت و دهشت، پاسخگو باشد، حتا بي اعتنا به تحريمهاي بين المللي، به کشورهاي مختلف جهان، هيات سياسي ميفرستد و در عين حال، به همان رفتارهاي پيشين خود در آفرينش مرگ و وحشت و ترور و خشونت و تباهي ادامه ميدهد.
هرچند رييس ستاد ارتش بريتانيا معتقد است که وضعيت آنقدر که بدبينها ميگويند، بد نيست، اما آمار و ارقام و گزارشهاي پيوسته سازمآنهاي ملي و بين المللي نشان ميدهد که درست پس از امضاي توافقنامه دوحه ميان امريکا و طالبان، وضعيت به مراتب بدتر شده، خشونت و ترور به نحو گسترده اي افزايش يافته، کشتار غير نظاميان، چندبرابر شده و بدتر از همه اينکه طالبان حتا مسووليت جنايتهاي خود را نيز بر عهده نميگيرند، اما اين براي غرب اهميتي ندارد، زيرا مهم آن است که به باور جنرال کارتر در 20 سال گذشته، هيچ حمله اي عليه غرب از افغانستان، هدايت نشده و اين کافي است!
اين در حالي است که با توجه به جنايتهاي تروريستي جاري در افغانستان، آيا به تعبير جنرال انگليسي «جنگ سالاران» خطرناک اند يا تروريستهاي طالبان؟ بازگشت کداميک، امنيت امروز و آينده افغانستان را تهديد ميکند؟ طالبان همين اکنون هم هستند و در نتيجه اين حضور و در حالي که ايتلاف به رهبري امريکا عملا صحنه را ترک کرده، مرتب مرتکب شنيع ترين انواع جنايت ميشوند.
آن گروه در عين حال همچنان خود را امارت اسلامي مي خواند و براي برپايي دوباره آن رژيم، مبارزه ميکند. بنابراين، تغيير ادعايي فرمانده انگليسي کدام است و چرا مشهود نيست؟
از سوي ديگر، «جنگ سالاراني» که او با قرار دادن آن در برابر طالبان و ترجيح طالبان بر آنها سعي کرده بازگشت آنان را جدي ترين خطر پس از خروج غير مسوولانه قواي خارجي وانمود کند، در طول 20 سال گذشته، حاميان جدي جمهوريت، دموکراسي، قانون اساسي، نيروهاي مسلح ملي و همکار مأموريت نظامي ناتو بوده اند. اين همکاري و حضور به اندازه اي موثر بوده که بدون آن، هرگز نظام مورد حمايت در کابل مستقر نميشد.
به اين ترتيب، مجاهدين هرگز خطري براي آينده امنيت و ثبات افغانستان محسوب نميشوند، اما از ديد انگليس و امريکا و پاکستان و ديگر حاميان طالبان، به دليل آنکه اجازه نخواهند داد پروژه احياي امارت دوباره به سرانجام برسد، تهديدآميز و خطرناک اند و بايد با سياهنمايي، اين خطر را بزرگ جلوه داد.
محمدرضا اميني/جمهور