افغانستان در چهل سال حیات سیاسی، اجتماعی و اقتصادی اش، فراز و فرود های زیادی را متحمل شده که هر وضعیت نامطلوب این کشور را به قهقرا و پرتگاه نابودی بُرده است. دیوار های محاط و نازک نظام ها نیز با خنجر و مشت بیگانهگان فرو ریخته است. اگر این کشور قبرستان امپراتورها شهره است، شکی نیست که درین امپراتوری شکنی ها، میلیونها انسان افغانستانی جان نثار کرده و کمر نسلها نیز شکسته است.
این کشور تجربه ساخت و ریختِ نظام ها را در اوراق تاریخ بسیار سجل دارد که همواره با گذاشتن دو گام به جلو، چند گام به عقب برگشت خورده است.
بیست سال قبل، نشست تاریخی بُن درب بسته شده افغانستان با حاکمیت سیاه طالبان را شکست و روزنۀ امید به سوی سپیده دم و صلح کلید خورد. جلسه بُن و بنیاد گذاری نظام نوین، مردم را به پله های دموکراتیزه شدن کشور آرزومند ساخت. سوگمندانه که هفت سال پس از بُن، افغانستان وارد مرحله تازه از جنگ و شاهد بازتولد جریان سرکوب شدهای طالبان گردیده و تاکنون این گروه گلیم خشونت پروری را به گونه سراسری هموار کرده و بساط آرامش و خاطره های آسوده چند ساله را برچید.
در ده سال پسین، افغانستان در آتش جنگ و ترور با قوتگیری و افزایش تهدیدات طالبان میسوزد. آینده غروب و غصه دوباره به مردم افغانستان پدیدار شده، زندهگی توأم با یأس و نومیدی، تشویش از برنگشتن احتمالی به خانه پس از کار، وحشت حاکم در همه جا، فرار جوانان و تن دادن مردم به مهاجرت و دشواری های پناهندهگی، افغانستان را یکبارِ دیگر در موقعیت بد اجتماعی و سیاسی قرار داده است.
گهواره صلح افغانستان که مدتی در قطر میجنبید، بیآن که مردم مزایای ازین گفتوگو ها را حس کرده باشند به افزایش خشونتها انجامید. دو سال دغدغه های صلح در قطر، تنها سودی به امریکاییها و طالبان داشت که با امضای توافقنامه توانسته اند، به همدیگر شان دشمن و تهدید نباشند.
و نیز عقد این توافقنامه، طالبان را از یک جریان تروریستی تبدیل به مجموعه اهل دیالوگ، اندیشه و سیاست مطرح کرد. آخر راه و برآیند تلاش های قطر این شد که مردم افغانستان با رهایی پنج هزار زندانی کلان ترین صدمه جانی و ویرانی را متحمل شوند.
حالا امریکایی ها با ارایه سناریوی نو برای صلح افغانستان، این گهواره صلح را از قطر به ترکیه میبَرد و تفاوت از قطر تا ترکیه اینست که؛ در قطر بحث ایجاد اداره موقت و چگونگی نظام به صورت جدی مطرح بود و در نشست عنقریب در ترکیه این طرح به چگونگی ایجاد حکومت انتقالی صلح افغانستان صعود کرده است. امریکاییها که در پروسه صلح قطر پرچمدار اساسی بدون سهم دادن به کشور های مهم منطقهیی و سازمان ملل متحد، وارد معامله گردیده بودند، اینک خواهان اشتراک کشور های منطقه با صلاحیت و دخالت سازمان ملل متحد برای تسهیل این گفتوگوها در ترکیه هستند.
هر زمانیکه مردم خسته از خشونت فرصتی را برای صلح و آرامش در مییابند، از آن با گرمی استقبال کرده و به لایه های پیچیده این نیت های خارجیان نمیپیچد. با آنکه همواره دلهره از بهر هدر نرفتن ارزش های نوین، سقوط نظام سیاسی و عقبگرد به خاکستری شدن اوضاع را دارند، اما فرصت ها را زرین و شیرین میدانند.
به هر لحاظ، درین شکی نیست که فُرصت صلح برای مردم افغانستان و طالبان در قطر سوخت و جناح های درگیر برای قدرتگیری بیشتر، به آرزو و مطالبات مشروع ملت که برقراری صلح و آرامش بوده، توهین روا داشته اند. گریز طالبان از مذاکره، فقدان آجندا برای گفتوگو، دستور گیری از کشور های همسایه جهت تعیین آجندا، تلف کردن زمان و سفر های پیهم رهبری طالبان به کشور ها، نبود صلاحیت کافی تصمیم گیری نزد طالبان اوضاع را مبهم و پیچیده ساخت و به دلگرمی های ایجاد شده مردم آب سردی ریخته شد.
با تغییر سیاست و حکومت در امریکا، تنها تغییر در میزبانی یک کشور برای فراهم سازی گفتوگوهای صلح افغانستان رونما شده و بس. حضور آقای خلیلزاد بازیگر کهنه در حکومت تازه، تداوم دلسردی امریکاییها برای حضور فعال و مسوولانه در کشور همسان با سیاست های ترمپ، تاکید این کشور برای خروج نظامی و هم چنان از نامه نویسی های اخیر چنین استنباط میشود که امریکایی ها صرفاً در پی دریافت کاغذی توافقی از جناح جمهوریت و امارت اند. به پندار من که پس از خروج نظامی و سیاسی، امریکا از حمایت های هنفگت مالی نیز دست کشیده و افغانستان را به حال خودش خواهد گذاشت.
فوریت برگزاری جلسه شبیه بن با حضور رهبران سیاسی افغانستان و گروه طالبان در ترکیه ، تعمیل خواسته این کشور مبنی بر محوریت نشست ترکیه برای نهایی شدن چگونگی ایجاد اداره انتقالی صلح، واضح نبودن موقف امریکا برای حفظ نظام دموکراتیک و انتخابات به عنوان اصل، حقوق زنان و آزادی بیان پسا اداره انتقالی، تاکید این کشور برای خروج نظامی در آینده نزدیک، بزرگنمایی طالبان با تاکید بر اینکه این گروه جغرافیایی بیشتر را در آینده ناامن میسازد، از مباحث و مواردی است که کم مهری امریکایی ها نسبت به افغانستان و رخت بستن این کشور را به تحلیل میدهد.
ازینرو، بازیگران داخلی، رهبران دولت و جریان های مطرح سیاسی و نیز گروه طالبان باید به دور از خودخواهی، تمامیت طلبی ها و ماجراجویی با درک وضعیت حساس و نیات بازیگران خارجی در قبال آینده افغانستان، ازین فرصت پیش آمده مذاکرات ترکیه به نفع مردم سود جویند، مطالبات شخصی و گروهی را قربانی خواسته های اکثریت مردم نموده و برای ختم خونریزی و قطع جنگ و خشونت با نیت نیک آستین برزنند.