نماينده ويژه رييس جمهوري روسيه در امور افغانستان گفته که طالبان در نشست اخير خود در مسکو تعهد سپردند که از آن کشور عليه هيچ کشور ديگري استفاده صورت نخواهد گرفت.
به گزارش اسپوتنيک، ضميرکابلوف نماينده ويژه رييس جمهوري روسيه در امور افغانستان و مدير بخش دوم آسيايي وزارت امور خارجه روسيه بيان داشت که رييس هيأت طالبان در نشست اخير اين گروه در مسکوکه به تاريخ 8 – 9 جولاي برگزار شد، تضمين کردند که اجازه نخواهند داد، از خاک افغانستان عليه کشور سوم استفاده صورت گيرد.
نماينده ويژه رييس جمهوري روسيه گفت که«اين ضمانت توسط ملا عبدالغني برادر؛ رييس دفتر سياسي طالبان در قطر به ما داده شد. آنها (طالبان)در نشست مسکو به ويژه با دانستن حساسيت موضوعات امنيتي در آسياي ميانه براي روسيه تاکيد کردند که افغانستان خلاف منافع کشور ثالث استفاده نخواهد شد.»
آقاي کابلوف افزوده که«ما از نزديک وضعيت را زير نظر داريمُ اما وقتي “طالبان” مي بينند که هرگونه تلاش براي آسيب رساندن به امنيت متحدان ما در آسياي ميانه آنها را متضرر خواهد کرد، آنها هيچ کاري نخواهند کرد و عملکرد خوبي خواهند داشت.» او گفته که «ما نگرانيم که داعشي ها از هرج و مرج جنگ در شمال افغانستان سو استفاده کنند.»
کابلوف در ادامه گفت که«…طالبان از داعش متنفر هستند و آنها را به اسارت نمي برند بلکه نابود مي کنند. طبق برآوردهاي ما 3 الي 4 هزار نيروي داعش در شمال اين کشور باقي مانده است. اما وقتي شمال توسط نيروهاي دولتي کنترل شد، آنها با داعش مبارزه نکردند و داعش در آنجا احساس خوبي داشت، اما طالبان با آن ها ميجنگند و موفقيت طالبان آن ها را بي رمق کرده و زمينه حمله و خرابکاري عليه آسياي مرکزي را از آن ها سلب مي کند.»
در اظهارات کابلوف چند نکته قابل تأمل است:
اعتماد روسيه بالاي طالبان: از اظهارات کابلوف چنان بر ميآيد که روسيه با طالبان بند و بستهايي ايجاد کرده است. روسيه بالاي طالبان اعتماد دارد که اين گروه در آينده با روسيه روابط خوبي خواهند داشت و اجازه نخواهند داد که از افغانستان عليه روسيه و متحدينش در منطقه استفاده صورت گيرد. در واقع بنا به اظهارات کابلوف طالبان به روسيه تعهد کردهاند که اجازه نميدهند از خاک افغانستان عليه روسيه و متحدينش استفاده صورت گيرد. روشن نيست که روسيه چگونه و برچه اساسي بالاي طالبان اعتماد کرده است.
طالبان گروهي است که در زمان حاکميتش اجازه داد که از خاک افغانستان بالاي امريکا حمله صورت گيرد. طالبان حتا بعد از حملات يازده سپتامبر حاضر به اخراج اسامه بن لادن رهبر القاعده از افغانستان نشد و خطر اسقاط رژيم را بخاطر حفاظت از اسامه در برابر حمله امريکا به جان خريد. به عبارت ديگر، طالبان گروهي است که روابط پيچيده و مستحکمي با بقيه گروههاي تروريستي دارد و زمينهسازي براي حمله از افغانستان به ديگر کشورها توسط گروههاي همکار را در کارنامه خود دارد.
نکته ديگر اين است که حتا اگر طالبان ارادهاي براي جلوگيري از حمله گروههاي تروريستي به اهداف بيرون از افغانستان داشته باشند، توانايي اين گروه در به فعليت درآوردن اين اراده زير سوال است. آيا طالبان توانايي آن را دارند که فعاليت تمامي گروههاي تروريستي در افغانستان را متوقف کنند و اجازه ندهند که آنان در افغانستان فعال بوده و از اينجا به جاي ديگري آسيب برسانند؟ اين پرسش پاسخ قطعي«بله» ندارد. دولت افغانستان با تمام تواناييهايي که در بيست سال اخير از نظر نظامي و کشفي بدست آورد، قادر به مهار فعاليت گروههاي تروريستي نشده است. اينکه انتظار داشته باشيم که طالبان با گرفتن قدرت، چنين توانايي را داشته باشند، يک انتظار دور از واقعيت است. ممکن طالبان به روسيه تعهد بدهند اما نتوانند به تعهد خود عمل کنند. بسياري از گروههاي تروريستي از جمله داعش به سادهگي قابل کنترل نيستند و کشورهاي ديگر آنان را به طرزي حمايت ميکنند که از زير چرخ پيگرد يک دولت در يک جغرافياي مشخص نجات پيدا کنند.
اعتماد روسيه به توانايي خود در مهار طالبان:
تأمل در بخش ديگري از اظهارات کابلوف با اين استنباط همراه است که او نيز به توانايي و اراده طالبان در امر اجازه ندادن به فعاليتهاي ضد روسي و ضد متحدين روسيه از خاک افغانستان مشکوک و متردد است و به همين دليل به توانايي روسيه درمهار حرکتهاي تعهدشکنانه طالبان اشاره دارد.
کابلوف ميگويد، طالبان ميبينند که ضرر رساندن به ما و متحدين ما آنان را متضرر خواهد کرد و از اين رو آنان کاري عليه ما نخواهند کرد و به کس ديگري هم اجازه نخواهند داد. اين گفتههاي کابلوف واضحاً هشدار آميز و حتا اهانت آميز است به آدرس طالبان. او واضح ميگويد که طالبان زور ما را ميداند و به همين دليل جرأت آسيب رسانيدن به ما و متحدين ما را ندارد. انگار روسيه به هيأت طالبان در مسکو حالي کرده است که آنان به تمام معنا زور روسيه را ديدهاند. در اين قسمت لحن بيان نماينده ويژه رييس جمهوري روسيه طوري است که انگار مخاطبش کسي باشد که تجربه تعهد شکني با روسيه و پيامدهاي آن را داشته باشد.
خلاصه موضع روسيه در قبال طالبان بنا به اظهارات کابلوف اين است که روسيه به هرحال مطمين است که طالبان کاري عليه روسيه و متحدين اين کشور نميکند، نميتواند بکند و اگر کرد، عواقب هولناکي را در انتظار خواهد داشت. رويهمرفته ميتوان گفت که اين اظهارات را ميتوان در چارچوب«کارتسبز روسيه به طالبان» تعبير کرد.
روسيه يکي از کشورهايي است که تحولات سياسي اخير افغانستان را زير نظر دارد و به اين تحولات واکنش نشان ميدهد. اين کشور اخيراً بارها نگراني خود را از بدتر شدن وضعيت امنيتي افغانستان و شمال افغانستان مطرح کرده است و گفته ميشود که تدابير پيشگيرآنهاي را در همکاري با متحدين خود در آسياي ميانه اتخاذ کرده است. روسيه به عنوان کشوري که خود را محق به اظهار نظر در مورد آينده سياسي افغانستان و کيستي حاکمان سياسي آينده اين کشور ميداند، به نحوي توافق خود را به قدرت رسيدن طالبان ابراز ميدارد. اما چون به هرحال روسيه نگران به قدرت رسيدن طالبان و خطر بالقوه لانهگزيني تروريستان بين المللي تحت حاکميت طالبان است، ميگويد که براي چنان سناريويي آمادهگي دارد. ميگويد که ما از طالبان تعهد گرفتيم که به ما آسيب نرسانند و اگر اين تعهد را شکستند باز زور ما را ديده اند که چه ميتوانيم بکنيم!
باورمندي روسيه به ضديت طالبان با داعش:
به نظر ميرسد که يکي از دلايلي که روسيه را متمايل به رضايت از طالبان و نظام طالباني در افغانستان کرده است، بحث ضديت طالبان با داعش است. چنانکه ملاحظه ميشود، کابلوف معتقد است که طالبان با داعش آشتيناپذير است. او ميگويد که طالبان داعش را حتا اسير نميگيرد بلکه نابود ميکند. در واقع روسيه معتقد است که طالبان واکسين ضد داعش است. به همين جهت روسيه به طالبان اميد بسته که داعش را نابود کند. روسيه داعش را نيروي نيابتي امريکا ميداند و فکر ميکند که هر نيروي ديگري که ضد داعش عمل کند، دوست روسيه است و روسيه بايد از آن حمايت کند. در اين زمينه نيز شک و ترديدهايي وجود دارد.
طالبان و داعش از نظر خاستگاه فکري تفاوت چنداني ندارند. شباهتهاي اين دو گروه دستکم به اندازه تفاوتهاي شان است. هر دو مدعي ايجاد حکومت اسلامي اند. هر دو از منابع مشکوک استخباراتي تمويل و تجهيز ميشوند. هر دو دين را حربه تبليغاتي و وسيله سربازگيري خود ساختهاند.
اگر در اين مورد به اظهارات مقامهاي حکومت افغانستان گوش داده شود، آنان بارها داعش و طالبان را يکي دانسته و گفتهاند که هر آن ممکن است که داعش طالب شود و طالب داعش شود. اصطلاح طالبان داعشي برساخته امرالله صالح معاون رياست جمهوري افغانستان است که اشاره به لاينفک بودن داعش و طالب دارد. با توجه به اين امر، زياد روشن نيست که روسيه بر چه اساسي به ضديت طالبان و داعش باور کرده است.
در اين شکي نيست که طالبان بيشترين خطر را از ناحيه داعش احساس ميکنند و اين خطر به شباهت هاي دو گروه با هم ربط دارد. طالبان ميدانند که داعش ظرفيت آن را دارد که هم مشروعيت ديني و هم منابع تمويل خارجي را از انحصار طالبان بيرون کند. اما نبايد فراموش کرد که اين مشابهتها اگر از نقطه نظر اثرات تخريبي فعاليت اين دو گروه در يک جغرافياي بشري مورد ارزيابي قرار گيرد، هر دو گروه خطرناک هستند. اگر از ديد منافع افغانستان نگريسته شود، هر دو گروه باعث شده که افغانستان ميدان رقابت کشورهاي قدرتمند جهان شود. هر دو گروه افراطيت ديني را تشويق و ترويج ميکنند و زمينه زندهگي مدني را در جامعه از بين ميبرند.
متهم شدن حکومت افغانستان به همکاري با داعش:
در اظهارات نماينده ويژه رييس جمهوري روسيه در باره طالبان، ميتوان به وضاحت اتهامي را ديد به حکومت افغانستان وارد شده مبني بر اين که حکومت افغانستان از داعش حمايت ميکند. کابلوف ميگويد که داعش در مناطق تحت کنترل نيروهاي دولتي احساس راحتي ميکند. اين اتهامي است که به دولت کابل وارد ميشود. در گذشته نيز روسيه چنين اتهامهايي را به مقامهاي بلندپايه حکومت افغانستان وارد کرده است. از منظر اين نوع اتهام وارد کردن نيز ميتوان گفت که روسيه به ادامه کار حکومت فعلي افغانستان به رهبري آقاي غني کارت سرخ بلند کرده است. روسيه معتقد است که حکومت افغانستان به کمک داعش طالبان را نابود ميکند و در فرداي آن داعش به قلمرو نفوذ روسيه گسيل خواهد شد که البته بنا به اعتقاد روسها دست امريکا نيز در اين کار دخيل خواهد بود.
نگاه بدبينانه به مقاومت مردمي عليه طالبان:
کابلوف گفته که«ما نگرانيم که داعشي ها از هرج و مرج جنگ در شمال افغانستان سوء استفاده کنند.» در اينجا مخاطب آقاي کابلوف نيروهاي مقاومت مردمي در برابر طالبان در مناطق شمال و شمال شرقي افغانستان است. روسيه ميخواهد بگويد که نبايد در شمال افغانستان به هيچ عنواني هرج و مرج حکم فرما شود. در حال حاضر، آنچه موجب هرج و مرج در شمال پنداشته ميشود، همين حرکت هاي مردمي در ضديت با طالبان است.
در مناطق شمال و شمال شرقي بسياري از ولسواليها به سرعت سقوط کرد و طالبان برآن مسلط شدند. همزمان با سرعت سقوط ولسواليها، نيروهاي مقاومت مردمي عليه طالبان به پا خواستند و در برخي از مناطق اين حرکتها مانع پيشروي طالبان شد. قابل پيشبيني است که اگر مقاومت مردمي در برابر طالبان انسجام بيشتر پيدا کند، جنگ در اين مناطق ادامه پيدا ميکند. روسيه از اين جنگ تعبير هرج و مرج را دارد و ميگويد که از اين وضعيت ممکن داعش استفاده کند. در واقع روسيه ميگويد که نبايد نيروهاي مقاومت مردمي عليه طالبان شکل گيرد. روسيه ميخواهد که طالبان يکدست شمال را در کنترل بياورند تا مبارزه با داعش در اين مناطق وضاحت لازم را پيدا کند و براي روسيه روشن شود که آيا در تحت حاکميت طالبان داعش مجال حضور خواهد داشت يا خير. هرگاه نيروهاي مقاومت در برابر طالبان بجنگند، فضاي جنگي حاکم مي شود و روسيه نميداند که در چنين وضعيتي دوست و دشمن کيست و پايگاه هاي داعش نيز تثبيت ناشده باقي خواهد ماند.
گفتني است که روسيه در گذشته حامي جبهه مقاومت ضد طالبان بود. در حال حاضر نيز احمد مسعود فرزند احمدشاه مسعود، رهبري نيروهاي مقاومت ضد طالبان را به عهده گرفته و انتظار ميرود که هسته هاي کوچک مقاومت رفته رفته تحت فرماندهي او بسيج شده و جنگ دامنه داري عليه طالبان در شمال و شمال شرق شکل گيرد. بيترديد که دوام اين جنگ روسيه را در موقعيت دشواري قرار خواهد داد. در اين صورت، روسيه بين يک دوست قديمي(جبهه مقاومت) و دوست جديد(طالبان) گير ميماند. اگر طالبان را حمايت کند، جهبه سياسي-نظامي سنتي خود را از دست ميدهد اگر جبهه را حمايت کند، حمايت طالبان را از دست خواهد داد. اين در حالي است که جنگ مردم شمال و حوزه مقاومت با طالبان تا حدودي يک جنگ اجتناب ناپذير و طبيعي است. طالبان کدام تغيير راهبردي واضحي در مورد نيروهاي شمال که در گذشته با اين گروه در جنگ بود، اعلام نکرده است. تصور اين است که طالبان به دشمني گذشته با بقاياي جبهه ادامه دهد و اين دشمني باعث بازآفريني جبهه و سنگربندي جديد شود.