ميرود استراتيژيست هاي پاکستاني سناريوي سقوط داکتر نجيب را يکبار ديگر به شکل پيچيده تر در افغانستان بازي نمايند، هدف شان از اين بازي سياسي سقوط حکومت غني، استقرار حکومت طالبان، قوت گرفتن يک قسمت طالبان تحت عنوان داعش و در ختم پيروزي پاکستان، بريتانيا و چين و باخت افغانستان، هند و فدراسيون روسيه در منطقه بوده و اخراج دايمي امريکا را از آسياي ميانه و شرق ميانه به نفع فدراسيون روسيه و چين که با همديگر رقابت خواهند داشت خواهد گذاشت.
به اين ترتيب پلان سياسي را که حکومت هند برتانوي در ماه هاي آخر قرن هژدهم و آغاز قرن نزدهم بازي مي کرد تا بريتانيه را به هدف استراتيژيک آن اول به کوه هاي هندوکش و بعداً به حوزه آمو دريا برساند، تا آمو دريا يا سرحد سياسي بين امپراتوري بريتانيا و امپراتوري زار روسي بگردد، اين سناريو را مقاومت جدي افغان ها در تجاوزي که در سال 1939 و يا در 1978 صورت گرفت ناکام ساختند، اينک بريتانيه همان بازي را براي رسيدن به همان اهداف توسط پاکستان بازي مي نمايد.
استراتيژيست هاي نظامي، سياسي پاکستان رابطه را بين تنظيم هاي جهادي واتحاديه شوروي آن وقت مجاز ساخته آنرا ابتکار استاد رباني شناختند و خود را در اين بازي کنار کشيدند، استاد رباني به مسکو سفر کرد و براي سياستمداران عالي رتبه و متخصص اتحاد شوروي چنين تظاهر کرد که تنظيم هاي افغاني به دوستي امروز پاکستان نيازمند است، اين دوستي را بعد از پيروزي نيز ادامه خواهد داد ولي تنظيم هاي جهادي که براي استقلال افغانستان مبارزه و جهاد کرده اند هرگز براي نظاميان پاکستاني اجازه نمي دهند که بر افغانستان تسلط داشته باشند، براي اين هدف استاد رباني در کابل حکومتي تشکيل خواهد کرد که اسلامي ولي اعتدالي باشد و تند روان در اين حکومت جا نخواهد داشت، اين حکومت در حالي که روابط دوستانه و تجارتي وسيع را با پاکستان ادامه ميدهد روابط خود را با اتحاد شوروي آغاز و تجارت را قسم سابق حين زمان دکتور نجيب ادامه خواهد داد، سعي خواهد کرد جراحاتي را که جنگ در دو جناح از خود به جا گذاشته به گودال تاريخ دفن شود و دوستي در روابط وسيع بين دو کشور همسايه به نفع صلح در کشور هاي مان و منطقه تجديد مي گردد، روابط افغانستان با امريکا مانع روابط افغانستان با اتحاد شوروي شده نمي تواند، هر کشور حق دارد تا منافع علياي خود را در روابط بين المللي حفظ نمايد.
بناءً براي آن که عمر جنگ کوتاه شود اتحاد شوروي کمک هاي اقتصادي نظامي خود را براي رژيم نجيب اول کاهش بدهد بعداً قطع نمايد، اين پيشنهاد را با استدلالي که استاد رباني داشت و استادانه مطرح کرده بود مورد قبول واقع شد و نظام حزب ديموکراتيک خلق با کاهش کمک هاي اتحاد شوروي سقوط کرد. مجاهدين اول به عنوان اين که قدرت را براي پادشاه سابق مي گيرند، تا سروبي رسيدند در سروبي قوماندان مقتدري که به اين عقيده بود کشته شد و مجاهدين به کابل رسيدند، حکومت کابل به رهبري خالق يار و اشتراک رؤساي ولسي جرگه و مشرانوجرگه و يک تعداد از شخصيت هاي شناخته شده دولت را به جناب شادروان حضرب صبغت الله مجددي تسليم نمودند، حضرت مجددي عفو عمومي را اعلام کرد و عساکر حکومت وقت پراکنده و مجاهدين تنظيم ها، قشله ها و گارنيزون ها سلاح شان را تسليم شدند که بعدها پاکستاني ها طيارات و سلاح هاي مؤثر همه را به دست آوردند و راکت هاي سکاد به فروش رسيد که تعدادي از آن را ايران نيز به دست آورد، به اين ترتيب دولت از هم پاشيد، اردوي دوصد ساله افغانستان که در زمان امير شيرعلي خان تهداب گذاشته شده بود از بين رفت، نواز شريف صدراعظم پاکستان در يکي از بيانيه هاي انتخاباتي خود در جواب يک سوال ژورناليست پاکستاني گفت از اين خدمت که اردوي دوصدساله افغانستان را از بين بردم ديگر چه مي توانستم.
حال استراتيژيست هاي نظامي، سياسي پاکستان مي خواهند که طالبان بدون مداخله پاکستان خود شان روابط را با هند آغاز نمايند، چه هند فعلاً يگانه کشوري است که براي افغانستان وعده کمک حتا پر ساختن خلايي که از خروج نظاميان امريکايي به ميان مي آيد را داده آغاز نمايد، در پرتو اين روابط طالبان کوشش نمايند ثابت سازند که دوستي شان با پاکستان که براي شان مجبوري بود مانع ايجاد روابط و دوستي شان با هند که روابط تاريخي با افغانستان دارد شده نمي تواند، طالبان ا ين تقاضاي پاکستاني ها را که رابطه سياسي افغانستان با هند کم رنگ ساخته شود هرگز قبول نمي نمايند و ثابت مي سازند که روابط با دو کشور از هم جدا بوده با يک ديگر هيچگونه تأثير گذاشته نمي تواند.
وقتي اين مفکوره به سياست مداران هند تأثير گذاشت آن وقت از طريق هندي ها با فدراسيون روسيه عين تماس را بگيرند و ظاهراً ثابت بسازند که امريکا مانع تأسيس روابط بين افغانستان و فدراسيون روسيه شده نمي تواند. بناءً اگر روابط روسيه با کابل تنظيم شود جنگ فوراً خاتمه پيدا مي کند رژيم کابل با عفو عمومي که اعلام مي کند طرفداران اتحاد شوروي و حزب ديموکراتيک خلق نيز نجات پيدا مي کنند. اگر اين سناريو به همين شکل قبول شود، پاکستان خود را مخفي در کناري مي کشد و به صورت محرمانه اداره طالبان را به دست ميداشته باشد. از طرف ديگر گروهي را به عنوان داعش نيز تحت پرورش و تعليم و تربيه نظامي ميداشته باشد. اين طريق روابط سه يا چهار سال دوام مي کند، بعد چهار سال ثقل مبارزه به شمال افغانستان مخصوصاً به سرحدات کشورهاي آسياي ميانه انتقال مي کند و جنگ هاي چريکي به داخل کشورهاي آسياي ميانه انتقال داده مي شود و مصارف نظامي، اقتصادي روسيه را افزايش مي دهد در حالي که امريکا مصارف جنگ را توسط عربستان سعودي، امارات متحده عربي و قطر مي پردازد و هيچ امريکايي در اين جنگ مستقيماً داخل نمي شود. بناءً امريکا تلفاتي نمي داشته باشد مگر فدراسيون روسيه براي آن که جنگ را از سرحدات خود دور بسازد در صورتي که کشورهاي آسياي ميانه ضعف نشان بدهند مجبور مي شود هر يک شان را عملاً کمک کند، به اين ترتيب همان سناريوي را که امريکا، انگليس و پاکستان و چين ترتيب کرده اند باعث سقوط حکومت افغانستان شده در آخر تسلط کامل نظاميان پاکستاني در تمام افغانستان برقرار شده مي باشد و هدايت جنگ هاي چريکي و پلان هاي نظامي را طوري که امروز نظاميان پاکستاني در داخل افغانستان به دست دارند به دست مي داشته باشند و هدف دارند که افغانستان را ناکام ساخته و به سقوط رساند از کشورهاي آسياي ميانه خود را به سرحدات مستقيم فدراسيون روسيه برسانند، البته استراتيژيست هاي پاکستاني اين قسمت سناريو را صرف براي مصروف نگهداشتن روسيه عملي مي سازند. در اصل مي خواهند که جنگ هاي چريکي را توسط مسلمانان داخل هند که جذب شده مي باشند در داخل هند به راه بيندازند و آزادي خواهان جنوب هند را تحريک و تقويت نمايند به اين طريق به همان شکلي که در افغانستان موفق شدند هند را سقوط بدهند و يکبار ديگر حکومت اسلامي را توسط مسلمانان هند احيا کنند اين هدف استراتيژيک نظاميان پاکستاني است که هرگز تغيير نمي دهند البته مانع اول در مقابل شان افغانستان است که بازي را امروز به اساس تحليل نقاط ضعف و قوت حکومت غني ترتيب کرده اند و پيروزي خود را در يک جنگ استخباراتي تشخيص و آن را آغاز و ادامه داده اند.
اگر در تطبيقات اين پلان موفق شوند ديگر راه براي پلان دوم عليه هند و پلان سوم عليه کشورهاي آسياي ميانه و پلان چهارم عليه فدراسيون روسيه باز مي گردد که مي تواند يکي بعد ديگر تطبيق شود.
بنابر اين براي آن که اين استراتيژي نظامي، سياسي، استخباراتي پاکستاني ها ناکام شوند بايد هند و فدراسيون روسيه در سنگر اول شکست را قبول نکنند و براي افغانستان کمک هاي اقتصادي و نظامي را فراوان تهيه نمايند. حکومت افغانستان لازم دارد اول عناصري که وسيله مداخله پاکستان و ايران براي افغانستان مي باشند را تصفيه و از راستاي تعقيب عدلي از صحنه سياست خارج نمايد، با اين تصفيه صفوف دولت تحت قيادت غني قوي مي گردد.
دوم اين که چون جنگ استخباراتي است بايد استخبارات افغانستان با تقرر شخصيت هاي با تجربه استخباراتي تقويت گردد و از همان گزينه ها که خليل زاد گفته بود طور مقابله بالمثل کار گرفته قرار معلوم شخصيت هاي با تجربه استخباراتي ما از اردوي پاکستان شناخت علمي دارند و نقاط قدرت و ضعف آن را قبلاً تشخيص کرده اند، چنانچه بسياري از پلان هاي نظاميان واستخبارات پاکستان را که حمله به شفاخانه سردار محمد داوود خان شهيد و قول اردوي مزار بود قبلاً کشف کرده بودند و براي ادارات مذکور کتباً خبر داده بودند. يک گروپ سندي ها که رهبرشان در پاکستان زنداني مي باشد سنديش را تقاضا دارند به اين ترتيب اين طوري که ملت شجاع، وطن دوست و با صبر افغانستان پنجاه سال جنگ و مداخله نظامي پاکستان و جفاي دوستان خارجي خود را تحمل کرده اند پاکستاني ها پنج ماه تحمل کرده نتوانسته يا براي مذاکره و مفاهمه حاضر مي شوند و از اين بلند پروازي ها مي گذرند يا آن که از هم مي پاشند، تاکيد مي کنم انتظار پاليسي جو بايدن ماندن سود ندارد، زيرا در اين پاليسي تغييري نمي آيد ولي چند ماه ديگر به نفع تقويت پاکستان و ضعف افغانستان از دست مي رود، بناءً يکبار ديگر با کمال احترام پيشنهاد مي کنم که وطن ما در حالت اضطرار قرار دارد بايد حرف اول تقويت صفوف حکومت اردو، پوليس و استخبارات باشد بايد با يک پلان استخباراتي قوي اين بازي پاکستان را خنثي سازيم و پاکستان از اين شکست ديگر قد راست کرده نمي تواند.
هر قدر حکومت انتظار بکشد به نقص سلامت افغانستان تمام مي شود از اين لحظه بايد با هند و روسيه با صراحت بحث شود و اقدامات ما علمي و عملي باشد، تعلل و انتظار کشورما را در راه نابودي قرار مي دهد. اقدامات سريع و به وقت سبب نجات ما مي گردد مخالفين را که از صف خارج کنيد صفوف سياسي تقويت مي گردد آن وقت به مردم مراجعه شود تا با جلب جوانان رزمنده صفوف اردو بيشتر تقويت شود، اگر از هر جنرال هاي متقاعد مشاوريني در عوض مشاورين خارجي استخدام شود و والي ها از قدرت قاطع استفاده کرده بتوانند به زودي امنيت تأمين مي گردد چه امريکايي ها هيچ کاري را که پاکستان نخواهد انجام نداده و نمي دهد، چنانچه تا امروز يک کار بنيادي در کشورما در حالي که ادعا دارند 106 ميليارد دالر کمک شده صورت نگرفته، پول ها شفاهي آمده ولي همه بدست خود امريکايي ها مانده ورنه ما امروز از خود توليد انرژي مي داشتيم و محتاج برق کشورهاي آسياي ميانه نمي بوديم و در اين هجده سال آنقدر توليد مي داشتيم که بازارهاي ما به توليد ايران وپاکستان نيازي نمي داشت و سرعت عمل باعث نجات ماست، مخصوصاً هند بايد بداند که پاکستاني ها استراتيژي شان را که از بين بردن دولت مستقل هند بوده و حکومت دلخواه خود را به دهلي به قدرت برسانند، هر نوع تماس طالبان با هند يک تاکتيک و فريب استخبارات نظامي پاکستان مي باشد.
اگر هند در اين مرحله با خروج قواي امريکايي که صورت گرفته و 2500 تن باقيمانده کدام تأثير ندارد تمام بار جنگ به دوش قواي افغانستان مي باشد فريب بخورد درحمايت قاطع از افغانستان غفلت نمايد در و اقع پلان سقوط خود را صحه گذاشته است.
پيروزي افغانستان در اين جنگ استخباراتي در واقع پيروزي عليه پاکستان، پيروزي آسياي ميانه در حفظ موجوديت و استقلال شان در مقابله با تروريزم پاکستاني که مورد حمايت بريتانيا و چين مي باشد خواهد بود.
البته نظر به اساس معلومات گذشته و سياست حکومت ترمپ صورت گرفته ولي اگر جو بايدن، خليل زاد را برکنار و يکي از شخصيت هاي سياسي واقع بين را به جاي او بگمارد که به پاکستان فشار بياورد تا سياست شان را نسبت به افغانستان تغيير بدهد و اختلافات سياسي که بين دو کشور وجود دارد عادلانه حل شود يعني پاکستان برنده بماند هم افغانستان برنده شود رييس جمهور امريکا به جنگ طولاني افغانستان طوري خاتمه داده مي باشد که افغانستان و پاکستان چون دوستان امريکا باقي مانند.