سیاسی
نقش تاجيکان در دوره امير شهيد
تاجيک ها که متفاوت از ساير گروه هاي اجتماعي در کشور ما هستند و نميشود آنها را يک قوم با مشخصات مختص قومي ناميد، بلکه يک هويت فرهنگي است که ميشود گفت مردم از ساير تبارهاي ديگر نيز در گذر زمان خودشان را تاجيک شمرده و در همين صف هويتي ايستاد شدند.
حبيب الله کلکاني از شاهان معاصر افغانستان است که از همين دودمان و هويت ميباشد و او توانست پس از يک دوران طولاني محروميت تاجيک ها از قدرت، با حمايت اقشار مختلف به ويژه روحانيون مسلمان زمام امور را در دست بگيرد.
امير حبيب الله کلکاني (خادم دين رسول الله) مرد روستازاده بود، و اکثر خصلت هاي روستانشينان افغانستان را در وجود خود جمع داشت، و در ايام جواني انساني قانع و پر کار و به شغل باغباني و سپاهيگري علاقهمند بود. و مردي بود وفادار، صادق، جوانمرد، راستگو، کاکه و هيچگاهي به آزار و اذيت مردم نمي پرداخت، و از زنان و کودکان و اسراي دشمنان و مخالفين خود که عليه اوجنگيده بودند به خوبي پاسداري و حفاظت مي نمود.دشمنان دانا وبا همت خود را دوست داشت،هيچگاهي نسبت به آن ها از خشونت و زور کار نمي گرفت بلکه از آنها هميشه حفاظت نگهداري و رسيده گي مي نمود، و به وطن و مردمان اين وطن به دور از عصبيت هاي قومي و محلي سخت علاقه داشت و به آن عشق مي ورزيد، و بيانيه يي در جشن استقلال سال 1308 خورشيدي با اين جمله ساده اما خيلي ها پر معني که (( استقلال نه از من است و نه از امان الله بلکه از شما مردم است.)) اعلان کرد. و افزون بر آن در همان جشن آزادي، او پيام تبريکي به امان الله خان در روم مخابره نمود و بر ايشان جشن آزادي مردم عزيز افغانستان را مبارک باد گفت، به دليل اين که آزادي کشور در زمان رهبري آن شاه گرفته شده بود، و به شادماني آن نيز افزود.
حبيب الله خان افراد جوانمرد و با وفا را مي پسنديد و از مردم خاين و حق نا شناس نفرت داشت.
چنانچه افراد غند شاهي را که در دفاع از امان الله خان با او مردانه جنگيده بودند تحسين و تمجيد کرد، و حکم رهايي آن ها را داد. اما شخصي را به نام قاري دوست محمد که به او از سازشي براي قتل اش گزارش داده بود با سازش کاران ديگر يکجا محکوم به اعدام ساخت و چنين استدلال کرد که (( او که با رفقايش خيانت کرد با من چه خواهد کرد؟))
امير حبيب الله خان در کلکان، سر زمين دشمن ستيز کوهدامن کابل در سال 1890 ميلادي متولد گرديده و در ايام جواني به کار هاي جسماني اشتغال داشت، و گاهي هم به شغل باغباني مصروف بوده، در سال 1919م به قطعه اي عسکري در کابل پيوست،سه سال خدمت عسکري نمود و چون به اثر شورش مردم منگل در سال 1924م ميلادي همدردي نشان داد، وظيفه را ترک کرد.
اميرحبيب الله خان در جنگ سال 1928 ننگرهار نيز همدردي با شاه امان الله خان نشان داد و امان الله خان براي وي و طرفداران آن مقداري زياد سلاح و مهمات فراهم کرد، و وي بعد از مدتي از شاه امان الله روي گردان شد، و در دسمبر همان سال با عدهيي از طرفداران خود بر عليه شاه امان الله به مبارزه پرداخت، و بعد از 9 روز زدوخورد وادار به عقب نشيني شد،و به طرف پغمان فرار نمود، و به همين منوال در 7 جنوري 1929 ميلادي دو باره به کابل حمله ور شد، و سر انجام بعد از برخورد با نيرو هاي شاه امان الله خان کابل را تصرف کرد، و در 18 جنوري 1929 ميلادي خود را امير افغانستان تحت نام (امير حبيب الله خادم دين رسول الله) اعلان کرد.
در حکومت او تاجيک هاي افغانستان در کنار ساير اقوام شامل رهبري در سطوح مختلف حکومت بودند و وضعيت اجتماعي کشور دوباره رو به طرف آرامش و همديگر پذيري سياسي روان شده بود.
از اين که شاه کشور شخص معتقد به ارزش هاي اسلامي و باورمند به تاريخ با عظمت مسلمان ها در جهان داشت، او هميشه خيال واپس گيري مناطق مسلمان نشين در هند را از انگليس ها و مناطق مسلمان نشين (بخارا) را از روس ها به زبان ميآورد و هرگز اين خواست دروني اش را پنهان نميکرد، حتا به سفير روسيه در کابل گفته بود که حالا بخارا بي صاحب نيست و ما به فکر آزاد سازي بخارا هستيم.
تاجيک ها که از نظر هويتي و مذهبي با اکثر مردمان افغانستان رابطه خيلي خوب داشتند و ميتوانستند يک حکومت مدافع براي آزادي خواهان در مرزهاي شمال و جنوب افغانستان باشند به اتفاق انگليس ها (هند برتانوي) و روس ها از اريکه قدرت دور ساخته شدند، آنهم با جبر و ظلم زياد که پس از به قتل رساندن حبيب الله کلکاني جنگ هاي خونين در مناطق شان صورت گرفت و انسان هاي زياد را به قتل رساندند و يا آواره کردند.
در اين دوره حساس و تاريخي، نزديکان دوستان و همکاران حبيب الله کلکاني از اقوام ديگر بيشتر پشتون ها بودند که حتا هنگام به دار آويختن او نيز چند تن از همکاران نزديک او که از مردان مناطق مختلف پشتون نشين بودند نيز همرايش يکجا به دار آويخته شدند.
مشکلات بعدي نيز بالاي خانواده هاي تاجيک و پشتون که طرف داران حکومت حبيب الله کلکاني بودند يکسان پيش آمد.
احمد فهيم کوهدامني
دانشجوي مقطع ماستري دانشگاه ملي تاجيکستان