بیماری همه گیر کرونا یکی از خطرناک ترین مصیبتهای بشریت در قرن بیستویک بهشمار میرود و با نگاهی به همهگیریهای گذشته در مییابیم که یک قرن پیش در سال 1918 همهگیری مثل امروز موسوم به آنفلوانزای اسپانیایی(Spanish Flu) جان بیش از 50 میلیون نفر را در سراسر جهان گرفت و تأثیر ژرفی بر جهان گذاشت. مرزهای قدرتهای پادشاهی را تغییر، فقر و بیکاری را افزایش، جنبشهای استقلالطلب در مستعمرات سابق را تقویت و کشورها را مجبور به سیاستگذاری برای مراقبت های بهداشت جهانی نمود و در نهایت منجر به پیشرفت در اپیدیمولوژی ، ویروس شناسی و تولید واکسن شد. یک صد سال پس از آن، روند کشنده و ویرانگر همهگیر کرونا در مناطق مختلف جهان شروع که تا روز ششم ماه جنوری 2021 جان حدود (1,879,576) نفر را در سراسر جهان گرفته است. ویروس کرونا که به نام COVID-19 شناخته میشود مرکب از کلماتی چون CO مخفف corona، VI مخفف virus و D مخفف disease است و 19 سال انتشار آن را که 2019 می باشد بیان می کند.COVID-19 یک بیماری عفونی ناشی از ویروسی به نام “سندرم حاد تنفسی” میباشد که ابتدا در دسامبر 2019 در شهر ووهان مرکز ولایت هوبئی چین انتشار یافت.
عدهیی با توجه به پیمامدهای ژرف سیاسی و اقتصادی آنفلوانزای اسپانیایی از همهگیری کرونا بهعنوان تغییر دهنده بازی سیاسی جهان نام برده اند و تا کنون بحثهای زیادی نیز در خصوص تأثیر آن بر نظم جهانی صورت گرفته است. از زمان ظهور، کرونا از بسیاری جهات بر جهان تأثیر گذاشته است. تأثیر آن بر اقتصاد جهانی بسیار فاجعهبار بوده بهطوری که امکان بازگشت به مسیر درست اقتصادی ماقبل از آن دشوار به نظر میرسد. علاوه برآن، سیاست جهانی نیز با شیوع آن متزلزل شده و نگرانیهای تازهیی را در خصوص آینده نظم جهانی معاصر ایجاد کرده است.
اصطلاح نظم جهانی از مفاهیم اساسی روابط بینالملل میباشد که به توزیع قدرت بین قدرتهای جهانی اشاره دارد و به توصیف وضعیت جهان در طی یک دوره زمانی مشخص میپردازد. به گفته هنری کیسینجر نظم جهانی بر دو موُلفه استوار است: یکی مجموعهیی از قوانین معمولاً پذیرفته شده که حدود عمل مجاز قدرتها را مخشص میکند، و دوم توازن قوا که در صورت نقض قوانین پذیرفته شده محدودیتها را اعمال میکند. هنری کیسینجر در کتاب «جهان بازسازی شده» مینویسد که نظم و ثبات ناشی از میل به دستیابی به صلح یا عدالت نیست، بلکه ناشی از «مشروعیت عمومی پذیرفته شده» است که بر اساس تعادل نیروها شکل میگیرد. اصطلاح نظم نوین جهانی از اواخر جنگ سرد به این طرف مرتباً سر زبانها بوده است. دوران جنگ سرد که از سال 1947 آغاز و تا سال 1991 ادامه داشت دارای عناصر خاصی بود که دنیای غرب و شرق را شکل ویژهیی بخشید. مهمترین موُلفه جنگ سرد، بدون شک، تحولات ایدئولوژیک و همچین مسابقات تسلیحاتی میان ایالات متحده امریکا و اتحاد جماهیر شوروی بود. پس از پایان جنگ سرد و فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در حدود سه دهه قبل، جهان دو قطبی بالافاصله به تک قطبی تغییر و یک نظم جهانی به اصطلاح لیبرال به رهبری امریکا مسلط و گسترش یافت. بنابراین، اصطلاح نظم نوین جهانی به معنای فروپاشی کمونیسم، جهانی شدن و بینالمللی شدن، اقتصاد جهانی باز، دیپلماسی چند جانبه و سیستم جهانی یک قطبی است که توازن قدرت در آن تا حدودی مهم واساسی میباشد.
اکنون پس از گذشت سه دهه جهان از استاندارد نظم توافق شده قبلی فاصله گرفته و مجموعه از تصمیمات قدرتهای بزرگ موجب نقض آن محدودیتها گردیده است. شواهد متعددی وجود دارد که این ادعا را تقویت میکند به عنوان مثال روسیه شبه جزیره کریمه را به طور غیرقانونی ضمیمه خاک خود نمود که اولین اقدام در اروپا از زمان جنگ جهانی دوم و نقض آشکار اصل قبول شده در برابر فتح سرزمین بهشمار می رود. همینطور چین طی دهه گذشته برای پیشبرد ادعاهای ارضی خود و به دست آوردن کنترل خطوط حیاتی دریایی، درگیر پروژه احیای زمین در دریای چین جنوبی میباشد که مناقض قوانین بین المللی می باشد. چین همچنین فعالیت های خارج از چارچوب نظم اقتصادی بینالمللی را ترجیح داده و تا حد زیادی استانداردهای بانک جهانی و حتا بانک سرمایه گذاری زیرساخت های آسیایی را در پروژه ابتکار یک کمربند و یک جاده نادیده گرفته، انتخاب دونالد ترمپ و اتخاذ سیاستهای خروج از معاهدات جمعی، Brexit و ظهور دولت های استبدادی در اروپای شرقی بهویژه در لهستان و مجارستان از دیگر موارد مهم نقض نظم نوین جهانی بهشمار میرود. در کنار این عوامل، به نظر میرسد همهگیر کرونا بر هرج و مرج تأثیرگذار بر نظم لیبرال افزوده باشد. در حال حاظر نظم جهانی در مرحله گذار قرار گرفته است. هنری کیسینجر، معمار نظم پس از جنگ سرد معتقد است که “بیماری همه گیر کرونا برای همیشه نظم جهان را تغییر خواهد داد”. پیشبینی دقیق در مورد اینکه پس از کرونا چه نوع نظمی جهانی ظهور خواهد نمود، دشوار به نظر میرسد. با این وجود ، یک چیز واضح است که وقتی همه گیری کرونا پایان یابد، ما به دنیایی که در سال 2019 زندهگی کردیم بر نخواهیم گشت. به گفتهی استیفن والت، جهان پس از کرونا، کمتر باز، مرفه وآزاد ولی بیشتر رقابتی خواهد بود. بنابراین، انتظار میرود که ترتیب و شکل نظم جهانی پس از کرونا با آنچه در گذشته داشتیم بسیار متفاوت باشد.
دنیای تک قطبی دیگر مناسب نظم جدید بین المللی نخواهد بود، بلکه جنگ سرد جدید بین چین و ایالات متحده و یا در سطح کلانتر یک سیستم دو قطبی بین قطب دموکراتیک ترانس اتلانتیک، متشکل از ایالات متحده و اتحادیه اروپا و نیز قطب اقتدارگرا اورسیا، متشکل از چین و روسیه و با مشارکت یکتعداد کشورهای اوراسیا بوجود خواهد آمد. شیوع همهگیری کرونا مشکلاتی جدی را فرا روی برتری ایالات متحده امریکا بهعنوان بانی نظم جهانی جدید قرارداد. در ابتدا امریکا و دیگر شرکای غربی اش برای مهار کرونا توجه جدی ننمودند و مشخصاً وقتی ایتالیا برای مهار کرونا از ناتو طالب کمک گردید، امریکا بنابر پالیسی “نخست امریکا” سکوت اختیار و هیچ کمکی به آن کشور، کشورهای همپیمان و نیز سایر کشورهای آسیبپذیر ننمود، این در حالی است که یکی از ویژهگیهای رهبری جهان همانا ارائه پاسخ فوری به کشورهای مواجه به بحران میباشد که امریکا در پاسخ به آن ناکام ماند. در مقابل روسیه و چین دو کشوری بودند که در بحرانیترین وضع با فرستادن تیمهای صحی و بستههای ادویه به کمک ایتالیا در جنگ با کرونا شتافتند.