سیاسی
ميز خالی مذاکرات دوحه، سياحت سياسی طالبان در تهران و مسکو
رسول طالب، يکي از اعضاي هيأت مذاکره کننده گفت که آنها از تاريخ شش جنوري که به دوحه رسيدند تاکنون آماده آغاز گفتوگوهاي جدي بودند، اما «طالبان ميز مذاکره را رها کردند و براي انحراف افکار عامه، بهانههاي غيرموجه و غيرقابل قبول را مطرح ميکنند».
در حالي که هيأت مذاکره کننده دولت در دوحه در انتظار آغاز مذاکرات از سوي طالبان است، هيأت هايي از اين گروه به ايران و روسيه سفر کرده اند.
آقاي طالب در بخشي از سخنانش گفت که يک عضو هيأت طالبان که در ميز مذاکرات غايب است، در مسکو ادعا کرده که هيأت مذاکره کننده افغانستان صلاحيت کافي ندارد، اما اين ادعا «نامناسب و بي جا » است.
او اظهارات اين عضو طالبان را تبليغاتي و تلاشي براي انحراف افکار عامه خواند.
عباس استانکزي، معاون هيأت طالبان دو روز پيش در مسکو گفت که حکومت افغانستان در مذاکرات صلح «صداقت» ندارد و به تيم مذاکره کننده «صلاحيت لازم داده نشده است».
رکود در مذاکرات دوحه در خلأ و بلاتکليفي ناشي از انتقال قدرت و جا به جايي دولت در امريکا، امري قابل پيش بيني بود، زيرا دولت هنوز نميداند که آيا دولت جو بايدن رويکرد پيشين امريکا در قبال صلح با طالبان را پي ميگيرد يا مسير خود را تغيير ميدهد. از سوي ديگر، طالبان هم مطمئن نيستند که آيا دولت بايدن به مفاد اصلي توافقنامه دوحه از جمله خروج نيروهاي خارجي از افغانستان و حمايت از ايجاد يک ساختار سياسي تازه که در آن طالبان، ارکان اصلي قدرت را در اختيار داشته باشند، حمايت خواهد کرد يا خير.
در اين ميان، به نظر ميرسد که طالبان سيگنالهاي نااميدکننده يي از واشنگتن دريافت کرده اند. آنها از اينکه دولت جديد امريکا از عدم تعهد طالبان به مفاد توافقنامه دوحه به ويژه در زمينه قطع ارتباط با القاعده انتقاد مي کند، خشمگين و ناراضي هستند.
در روزهاي اخير، هم وزارت ماليه و هم وزارت دفاع امريکا، بر ادامه ارتباط طالبان با القاعده، مهر تأييد زدند و ادعا کردند که با وجود تعهد طالبان در توافقنامه دوحه، اين ارتباطات، تداوم و توسعه پيدا کرده و در حال تعميق و گسترش است.
افزون بر اين به تازه گي نمايندهگي هاي سياسي امريکا و اروپا در کابل رسماً طالبان را عامل مستقيم ترورهاي هدفمند، تخريب تاسيسات عمومي و افزايش مرگبار خشونت ها عنوان کرده اند، اتفاقي که هرگز در دوره سلطه ترمپ، رخ نميداد.
همه اينها نشانگر تغييرات جدي در روند صلحي است که در دوره رييس جمهور پيشين امريکا پايه گذاري شد. طالبان هم پيام روشن اين تحولات را دريافته اند و با فرستادن دو هيأت سياسي بلندپايه به پايتخت هاي دو قطب قدرت ضد امريکايي در منطقه و جهان، به نحوي به تحرکات تهديدآميز عليه توافق دوحه، پاسخ دادند.
اگرچه هيأت دولت سعي ميکند که اين اقدام طالبان را به عنوان بي تعهدي آن گروه در قبال مذاکرات صلح، به مثابه يک حربه تبليغاتي عليه آن گروه استفاده کند تا در سياستهاي بعدي دولت امريکا و ديگر طرف هاي دخيل در روند صلح، تأثير بگذارد و اين رويکرد به طور پيوسته و گسترده از سوي مقام هاي دولتي در کابل هم پي گرفته ميشود، اما واقعيت اين است که طالبان به صورت کاملاً حسابشده، اقدام به راه اندازي يک تور ديپلماتيک معنادار در زماني مناسب کرده اند.
آنها در مسکو با ابراز يک موضع بحث برانگيز، دولت اشرف غني را «سد راه صلح» خواندند و خواستار استعفاي غني به عنوان مانعي در مسير صلح شدند و در تهران نيز علي شمخاني، دبير شوراي عالي امنيت ملي ايران، پايداري رهبران طالبان در مبارزه با امريکا را ستود و محمدجواد ظريف، وزير امور خارجه نيز در ديدار با ملا برادر، معاون سياسي رهبر طالبان از يک دولت «اسلامي» با مشارکت همه اقوام و احزاب و مذاهب، اعلام حمايت کرد، چيزي که در کليات، مورد تأييد طالبان هم است و موضع آن گروه مبني بر لزوم تعريف و تشکيل يک ساختار سياسي تازه بر بنياد اسلام سياسي با قرائت طالباني و عبور از نظام مستقر را توجيه و تقويت ميکند.
با توجه به اين تحولات، اگر موضع گيريهاي ضد طالباني تازه در واشنگتن و سفارتخانههاي غربي در کابل را ناديده بگيريم، در جدال مستقيم دولت – طالبان، اين ملاهاي سنتي طالبان هستند که از نظر ديپلماتيک، بازي هوشمندانه يي را به پيش ميبرند و تکنوکراتهاي مسلط بر کابل را به کنش پذيري واداشته اند.
با اين حال، فرجام اين بازيها را نتيجه گيري واشنگتن از بازخواني توافق دوحه تعيين خواهد کرد، ضمن آن که ابقاي خليلزاد در مأموريت خود به عنوان نماينده ويژه وزارت خارجه امريکا در امور صلح افغانستان، اميد طالبان را اندکي افزايش داده و به همان ميزان، موجب يأس کابل شده است.
محمدرضا اميني/ جمهور