سیاسی
مولوی انصاری، منادی استبداد و مدافع خشونت
مولوی مجیبالرحمان انصاری، خطیب مسجد گازرگاه هرات چندی است به دلیل نفرتپراکنی مذهبی، ابراز سخنان بنیادگرایانه، اقدامات خشونتآمیز و فراقانونی و ترویج افراطیت و خشونت به شهرت رسیده است. آقای انصاری در تازهترین مورد در خطبهی نماز جمعهی هفتهی گذشته حمایت از نظام کنونی را «گناه کبیره» خوانده و میگوید کسانی که از این نظام حمایت میکنند، بدتر از یهود و نصارا هستند.
سخنان اخیر مولوی انصاری واکنشهای تندی را برانگیخته است. از مقامهای بلندرتبهی دولت تا سیاستمداران و کاربران رسانههای اجتماعی به این سخنان واکنش نشان دادهاند. حمدالله محب، مشاور امنیت ملی رییسجمهور سخنان آقای انصاری را «بغاوت» علیه نظام عنوان میکند و میگوید که احتمال دخیل بودن استخبارات منطقهیی در سخنان این خطیب مسجد از سوی امنیت ملی بررسی میشود.
همینگونه سید وحید قتالی، والی هرات در یک نشست خبری میگوید که هرات مکانی برای تولید داعش نیست و مردم نمیخواهند زیر پرچمهای ترویج وحشت به سوی ویرانی برگردند. وزارت حج و اوقاف نیز در واکنش به این سخنان آقای انصاری با صدور خبرنامهیی از نهادهای عدلی و قضایی میخواهد که طی اقدامی جلو این حرکتهای غیر مسوولانه و جانبدارانه که در اصل آب ریختن به آسیاب دشمن است، را بگیرند. در این خبرنامه از پیامدهای ناگوار سخنان انصاری هشدار داده شده که منجر به ریختن خون انسانان بیگناه توسط تروریستان میشود.
کاربران شبکههای اجتماعی نیز نسبت به این سخنان واکنش گستردهیی داشتهاند. شمار زیادی از کاربران شبکههای اجتماعی از انصاری پرسیدهاند که چرا در برابر حملههای خونینی که جان انسانان بیگناه را میگیرد و عاملان آن نیز مشخص است، لب به سخن نمیگشاید؟
شمار زیادی از کاربران شبکههای اجتماعی سخنان آقای انصاری را اهانت به عالمان دین، نیروهای امنیتی و مردم افغانستان عنوان کرده و خواستار پیگیری و مجازات این خطیب از سوی نهادهای عدلی و قضایی شدهاند.
مجیبالرحمان انصاری پیش از این نیز سخنان تبعیضآمیز علیه اهل تشیع، آموزش و کار زنان بیان کرده و افزون بر دعوت مردم به جهاد علیه رسانهها، بارهای بر ضد نظام آن هم با غیراسلامی خواندن آن، سخن زده است. صورت سخنان انصاری نشانی از ارایهی پیام دینی دارد و به همین دلیل است که مخاطبان او به گمان این که در معرض پیامهای واقعی دینی قرار گرفتهاند، نعرههای مستانه سر میدهند، اما باطن آن جز نیرومندی پایههای جزمباوری، دیگر ستیزی و خشونتپروری چیز دیگری به دنبال ندارد.
آقای انصاری گمان میکند که درک او از دین جامع و کامل و بیخلل است و دیگران بهرهیی از دین نبردهاند و در حسرت پیروی دیگران از درک دینی خود یک روز علیه تشیع شمشیر از نیام میکشد و روز دیگری فتوای جهاد علیه نظام را صادر میکند و رسانهها را ترویجکنندهی فحشا میخواند. به همین ترتیب، او برای ترویج اندیشههایش گروه امر به معروف و نهی از منکر ایجاد کرده است.
در یک جامعهی دینی و به شدت مذهبی که بیشترین نفوس آن از سواد لازم برخوردار نیستند ابراز این گونه سخنان سر از خشونتهای خونین و نزاعهای درازدامن درخواهد آورد، کما این که تاریخ افغانستان در چند مرحله شاهد این گونه شوراندهها و جهاندههایی بوده است.
مولوی انصاری بدون ارایهی دلیل شرعی و نص روشن نزدیک به یک میلیون انسان این سر زمین را به ارتکاب گناه کبیره متهم کرده است، در حالی که در دین اسلام حدود و ثغور گناه کبیره و صغیره مشخص شده است و هر کسی نمیتواند مطابق به میل خود پای مرزبندیهای گناه کبیره و صغیره را وارد اعمال عمومی مردم بسازد.
در قانون اساسی کشور نیز دین مردم این کشور اسلام عنوان شده و همهی روندهای قانونگذاری بر بنیاد شریعت اسلامی صورت میگیرد و دفاع از نظامی که به تبعیت از قوانین اسلامی عمل میکند، به هیچ عنوانی نمیتواند گناه کبیره شمرده شود. از سوی دیگر، در همهی نهادهای دولتی، شورای ملی، نهادهای عدلی و قضایی و در کل در همهی دستگاه این نظام عالمان زیادی با فهم بلندتر دینی نسبت به آقای انصاری حضور دارند و مردمان دیندار و اندیشمندان مسلمانی هستند. پس چگونه میشود با کار در این نظام این جماعت از سوی یک آدم مرتکب «گناه کبیره» خوانده شوند.
اکنون که قانون اساسی افغانستان و قوانین دیگری در این کشور بر بنیاد شریعت اسلامی استوار و عملکرد حکومت برخاسته از دل این قانون اساسی و بر اساس دستورهای دینی استوار میباشد، کار با این نظام نه تنها هیچ گناهی را در پی ندارد، بلکه از وجایب و مکلفیتهای دینی یک جامعهی اسلامی نیز است.
هر چند مولوی انصاری در پی افزایش انتقادها از سخنان روز جمعه (اول حوت) خود واکنش نشان داده و گفته است که هدفش از افرادیاند که از این «نظام فاسد» حمایت میکنند، نه کسانی که در این نظام کار میکنند. چون به گفتهی او، کسانی که در نظام کار میکنند، نمیتوانند حامی نظام باشند.
آقای انصاری در این نوار تصویری میگوید که آموزگاران، کارمندان ملکی، پزشکان و مأمورانی که در این نظام کار میکنند، کارکردشان مبتنی بر نیتشان است و به هیچ وجه سخنان روز جمعه او متوجه آنان نبوده است. او بار دیگری در این نوار صوتی بی آن که از نیروهای امنیتی نام ببرد، میگوید که حامیان این نظام «گنهکار و ظالم» اند. انصاری همچنان در این پیام ویدیویی برای پیروزی مجاهدان واقعی دعا میکند که شاید هدف او گروه طالبان باشد، زیرا زمانی که حکومت کنونی افغانستان را ظالم و فاسد خطاب کرده است و حامیان آن را که نیروهای امنیتی هستند نیز «ظالم و گنهکار» خوانده، روشن است که در دفاع از گروه طالبان و داعش سخن میزند و آنان را مجاهدان واقعی عنوان میکند.
به نظر میرسد که مولوی انصاری به تربیون نیرومند طالبان جهت جلب حمایت مردم از آنان بدل شده است تا از راه دین و بازی با احساسات مردم بتواند به افزایش نفرت و خشم مردم علیه نظام کنونی کشور بپردازد. از واکنشهای آقای انصاری در برابر نظام، ارزشهای دموکراتیک و حقوق بشری، حقوق زنان و آزای بیان و اقدام او برای ترویج محاکم صحرایی چنین بر میآید که او از یک طرف در نیرومندسازی جبههی طالبان به شدت عمل میکند و از سوی دیگری در ذهنیتسازیهای داعشی و ترویج فرهنگ خشونت و استبداد فعالیتهای ویرانگری را در پیش گرفته است.
این نظامی که با بهای خون هزاران نیروی قهرمان امنیتی به دست آمده و نزدیک به یک میلیون شهروند مسلمان این سرزمین در آن کار میکنند و از آن حمایت میکنند، آقای انصاری با کدام دلیل شرعی این حق را به خود میدهد که به این شمار انسانان اهانت روا دارد.
اگر فرض را بر سخنان آقای انصاری بگذاریم و این نظام را غیراسلامی و ظالم بدانیم، بر اساس شریعت اسلامی زمانی که حکومت غیراسلامی بر کشوری حکمروایی کند، هجرت و جهاد بالای مسلمانان فرض میشود. پس آقای انصاری اگر راست میگوید چرا نمیرود در کنار داعش و طالب علیه این نظام جهاد نمیکند و یا راه مهاجرت را در پیش نمیگیرد. این نمیشود که در داخل نظام مردم را علیه آن بشورانی با نفرتپراکنی و بازی با احساسات مردم زمینهساز خشونتهای خونین در یک سرزمین اسلام باشد.
خاموشی مولوی انصاری در برابر جنگ و خونریزی که از نظر دین اسلام و به اتفاق رای عالمان جهان اسلام مردود و نامشروع است، نشان میدهد که این روحانی به جای ترویج ارزشهای دینی و اسلامی به دنبال تقویت گروههای تروریستی و فربهسازی خشونت است. اگر چنین نیست، چرا این روحانی در برابر عالمی از انفجارها، انتحارها و حملههایی که جان هزاران انسان بیگناه را میگیرد، خاموشی اختیار کرده است؟
مگر در دین اسلام نیامده است که با قتل یک انسان عرش خدا میلرزد؟ خاموشی آقای انصاری در برابر زنان، مردان و کودکانی که در پی حملههای انتحاری و انفجاری تکه و پاره میشوند چه پیامی را میرساند؟ آیا این بیانگر همصدایی و همسویی او با داعش و طالبان نیست؟ وقتی که انصاری از نظام نام میبرد و آن را با مسوولان و کارمندان آن فاسد میخواند، چرا از طالب و داعش نام نمیبرد و عملکرد آنان را محکوم نمیکند؟
بر بنیاد قانون هر گونه اظهارات و تبلیغاتی که سبب تضعیف نظام شود و در دفاع از گروههای تروریستی بیان شود، مورد پیگرد عدلی و قضایی قرار میگیرد. اکنون همهی موارد جرمی سخنان آقای انصاری در قانون اساسی و کود جزای کشور مشخص شده است. آگاهان امور حقوقی به این باورند که بیتوجهی به تطبیق قانون در این زمینه جایگاه قانون را زیر پرسش میبرد و منجر به نیرومندی تروریزم و بنیادگرایی در افغانستان میشود.
عبدالله نورانی