سیاسی

موج‌های انسان‌کُشی در افغانستان؛  مقصر اصلی کيست؟

 

غرب کابل از چند سال به اين‌سو گواه حمله‌هاي مرگ‌بار و ويرانگري بوده است که بيش‌ترين زيان اين حمله‌ها را مردم ملکي به ويژه دانش‌جويان، دانش‌آموزان و جوانان غيرنظامي متحمل شده‌اند. با توجه به اين رشته‌يي از حمله‌هاي سازماندهي شده، هدف‌مند و مذهبي به نظر مي‌رسد که تروريسم جهاني قربانيان خود را از يک قوم خاصي در افغانستان انتخاب مي‌کند.

دولت افغانستان و گروه طالبان هر يک به نوبه‌ي خود اين حمله‌ها را محکوم کرده‌اند. پرسش اساسي اين است که مقصر اصلي در چنين حمله‌هاي مرگ‌بار و غيرانساني کيست؟ چه کسي بايد پاسخ مادران فرزندان مرده‌ و پدران اندوهگين اين سرزمين را بدهد؟ ما از چه کسي بپرسم و به دامن چه کسي پناه ببريم؟ بر اساس آمارهاي رسمي، حمله‌هاي مرگ‌بار شام شنبه (هژدهم ثور) پنجاه کشته و صد زخمي برجاي گذاشته‌اند.

اين پرسش در قالب امنيت و دولت قابل بررسي است. بزرگ‌ترين وظيفه‌ي دولت‌هاي مدرن که از دل يک روند مردم‌سالار ساخته مي‌شوند، تأمين امنيت و نگهداري از جان و مال مردم است. امنيت در دنيايي که دست‌خوش تحولات امنيت‌زدا و گواه ظهور گروه‌هاي تروريستي بسيار ويرانگر است، يکي از وظايف اصلي دولت‌ها شمرده مي‌شود. بنابر اين در گام نخست بايد از دولت افغانستان پرسيده شود. زيرا مسووليت اين همه خون‌ريزي و کشتار به مسوولان دولت بر مي‌گردد که اصلي‌ترين وظيفه‌يشان همين موضوع تأمين امنيت مردم مي‌باشد. اما دولت‌مردان و مسوولان ارشد نهادهاي امنيتي تا اين دم در راستاي انجام مأموريت‌شان به گونه‌ي قطع ناکام بوده‌اند. دولت افغانستان و تشکيلات امنيتي اين دولت بايد از مردم محافظت کنند و نگذارند که تروريسم اين گونه آزادانه مردم را به خاک و خون بنشاند.

رهبران سياسي و سرکرده‌گان قدرت سياسي – نظامي در افغانستان در بيست سال گذشته به جز تقبيح و شعارنويسي در رسانه‌هاي اجتماعي کار درخوري براي تأمين امنيت مردم، جاهاي عمومي، دانشگاه‌ها و مکان‌هاي آموزشي نکرده‌اند. دولت‌مردان افغانستان بايد بپذيرند که مقصر اصلي وقوع حمله‌هاي تروريستي آنان هستند و در نتيجه‌ي بي‌برنامه‌گي و ضعف آنان است که شهروندان کشور اين گونه به خون و ماتم مي‌نشينند. با اين حال، در گام نخست مسووليت وقوع چنين حمله‌هاي مرگ‌باري که از غيرنظاميان قرباني مي‌گيرد، به دولت افغانستان بر مي‌گردد.

تقبيح، شعارنويسي و نکوهش در شبکه‌هاي اجتماعي هيچ دردي را مداوا نمي‌کند. کساني که بايد امنيت را تأمين کنند به شعارنويسي و نکوهش رو آورده و در اصل فراموش کرده‌اند که وظيفه‌ي آنان تأمين امنيت مردم و شهرونداني است که بالاي آنان حکومت مي‌کنند و از پول ماليات آنان قصرها و بارگاه‌ها ساخته‌اند.

مسووليت بعدي اين جنايات به طالبان بر مي‌گردد که زمينه‌ها را براي ورود و حضور جنگ‌جويان خارجي و تروريسم بين‌المللي در کشور مهيا کرده‌اند و از دل و جان از حضور آنان حمايت مي‌کنند. اين گروه با صدور اعلاميه‌هاي توييتري مبني بر دست نداشتن در چنين حمله‌هاي خون‌بار و ضدانساني نمي‌توانند خود را تبرئه کنند. گرچه اين گروه انجام چنين حمله‌ها را بارها نکوهش کرده‌اند، اما حقيقت اين است که دست اين گروه به صورت مستقيم و غيرمسقيم در خون مردم و حمله‌هاي اين چنيني آلوده است. اين گروه زمينه‌ي حضور داعش، القاعده و گروه‌هاي بدنام و خون‌آشام ديگري را در افغانستان فراهم ساخته و آغوش خود را براي آنان گشوده است. اگر چنين کاري صورت نمي‌گرفت، شهروندان افغانستان شاهد اين همه قتل و خشونت نمي‌بودند.

حالا نخست دولت افغانستان براي ناکامي در تأمين امنيت شهروندان بي‌دفاعي که هر روز بي‌هيچ دليلي کشته مي‌شوند و در گام دوم طالبان به عنوان گروهي که بخشي از خاک افغانستان را در اختيار دارند و زمينه‌ي حضور جنگ‌جويان خارجي، تروريسم جهاني و قتل و کشتار را در کشور فراهم ساخته‌اند در برابر چنين حمله‌ها مقصرند.

بخش بزرگي از جنگ‌جوياني که زير عنوان داعش در افغانستان فعاليت دارند، سابقه‌ي حضور در تشکيلات طالبان را دارند و در موارد زيادي با فرماندهان طالبان همکاري و شناخت دارند.

از اين‌رو، دو طرف جنگ نمي‌توانند از مسووليت خود شانه خالي کنند و با شعارنويسي و نکوهش چنين حمله‌هاي مرگ‌بار به گردن همديگر بيندازند. دولت براي ناتواني‌اش و طالبان براي هم‌آغوشي با گروه‌هاي تروريستي در قبال چنين حمله‌هاي خون‌بار مسووليت دارند.               ابومسلم خراساني

نوشته های مشابه

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

بستن
رفتن به نوار ابزار