سیاسی

فصل جديد مناسبات افغانستان با جهان؛ به روايت رييس جمهور غنی

 

پس از خروج نيروهاي خارجي از افغانستان بنيادي ترين پرسش‌ها اين است، که آيا جهان افغانستان را ترک خواهد کرد؟ آيا افغانستان در انزوا خواهد رفت؟ آيا افغانستان با فقر و تهديد تروريزم تنها خواهد ماند؟

اين پرسش‌ها در ذهن اکثر شهروندان افغانستان وجود دارد و ذهن افغان‌ها در داخل و خارج کشور را درگير کرده است و همه از يک آينده نا روشن نگران اند، اما محمد اشرف غني، رييس جمهوري افغانستان به همه‌ي اين نگراني‌ها در صحبت‌هاي اخير خود در روزنامه‌ي اشپيگل و همچنان در رونمايي طرح صلح در قصرچهار چنار ارگ و لکچر که در دانشگاه کابل ارائه کرد پاسخ داده است که محتوا و فهواي سخنان رييس جمهوري چنين فشرده مي‌شود.

نخست: افغانستان از هيچ يکي از کشورها در 2001 دعوت نکرده بود که به افغانستان حمله نظامي انجام دهند، بلکه خطر تروريزم و افراطيت پاي جهان را به افغانستان کشاند، امريکا پس از هدف قرار گرفتن برج‌هاي دوقلوي منهتن و قرباني دادن بيش از سه هزار شهروند امريکايي توسط القاعده که آن زمان رهبرشان در افغانستان حضور داشت و متحد استراتيژيک طالبان به حساب مي آمد و براي مقابله با القاعده و تروريزم بين‌المللي وارد افغانستان شد. اکنون پس از 20 سال جنگ نيروهاي خارجي افغانستان را ترک مي‌کنند، اما اين خروج نيروها به معني قطع روابط افغانستان با جهان نيست؛ دنيا افغانستان را ترک نمي‌کند، بلکه نوع روابط و مناسبات افغانستان با دنيا تغيير مي‌کند و ميدان جايش را به ديپلماسي مي‌دهند.

خروج نيروهاي خارجي در 2014 کليد خورد و در 2021 اين روند تکميل مي‌شود، سنگيني جنگ و مسووليت دفاع از کشور نه در 2021 بلکه در 2014 به دوش نيروهاي دفاعي-امنيتي افغان قرار گرفت.

امريکا و ناتو مجبور بودند و استند که به طولاني ترين و پرهزينه ترين جنگ تاريخ خود نقطه پايان بگذارند، اين‌که آن‌ها  به اهداف خود در افغانستان رسيدند يا خير يک بحث جداگانه است؛ اما حکومت افغانستان هم اين انتظار را نداشت که امريکا و ناتو تا ابد در افغانستان بماند از اين جهت حکومت به رييس جمهور ترمپ گفته بود که مي‌تواند روند خروج از افغانستان را آغاز کند. در دو صده اخير هيچ‌گاه افغانستان براي تحکيم پايه‌هاي دولت و اعمال حاکميت، نيروهاي خارجي را به اين پيمانه طولاني در کنار خود نداشته، اکنون فصل آن رسيده تا حاکميت ملي افغان‌ها به گونه واقعي تمثيل شود.

دوم: روابط امريکا و افغانستان؛ افغانستان متحد استراتيژيک و همکار امريکا در منطقه بوده و است؛ خروج نيروهاي آنان به معناي قطع روابط سياسي افغانستان و امريکا نيست. احتمال اين‌که در آينده همکاري‌هاي نظامي از طريق پايگاه‌هاي امريکايي در منطقه با افغانستان وجود داشته باشد قابل نفي نيست. پس از روي کار آمدن جوبايدن در امريکا، افغانستان در کانون توجه رييس جمهور بايدن بوده است. هرچند که اين روابط فراز و فرودهاي نيز داشته است، اما تمامي اعضاي ارشد حکومت بايدن به‌شمول مقامات نظامي و ملکي واشنگتن بارها به حمايت دوامدار خود از افغانستان تاکيد وتعهد کرده اند، هيچ نوع کمک آن‌ها به افغانستان در ابعُاد نظامي، حقوق بشري، دولت‌داري و حمايت ازنيروهاي ملي دفاعي و امنيتي به افغانستان نه تنها کاهش نيافته، بلکه بيشتر نيز شده است. در بودجه پيشنهادي نظامي سال پيش رو توسط رييس جمهور بايدن، کمک‌هاي نظامي امريکا به افغانستان افزايش ده درصدي داشته است.

سوم: افغانستان و اروپا؛  کشورهاي اروپايي عضو ناتو به تعهدات خود در قبال افغانستان مبني برحمايت و همکاري دوامدار از افغانستان تاکيد کرده اند. اروپا در کنار افغانستان در 20 سال گذشته به دستاوردهاي مشترک دست يافته که غير قابل برگشت است، آزادي بيان، حقوق بشر، حقوق زنان و حقوق اقليت‌ها از دستاوردهاي مشترک دولت افغانستان با کشورهاي اروپايي است از اين جهت خروج نيروهاي آنان به معني پايان همکاري کشورهاي اروپايي با افغانستان نيست، در آخرين مورد رييس کميسيون سياست خارجي اتحاديه اروپا از همکاري دوامدار اين اتحاديه با افغانستان سخن گفته است و همچنان اتحاديه اروپا به خوبي از خطر قدرت گيري مجدد تروريزم و موج ديگر مهاجرت آگاهي دارد.

چهارم: افغاستان و منطقه؛ پيش از اين افغانستان جغرافياي خطر بود و همه کشورها با ديد منفي به افغانستان مي‌نگريستند، اما اکنون افغانستان تبديل به  ژئوپولتيک فرصت شده است؛ همه کشورهاي منطقه به‌شمول پاکستان و ايران به افغانستان به ديد يک فرصت مي‌نگرند. ثبات در افغانستان چهره منطقه را تغيير مي‌دهند و رونق اقتصادي به وجود مي آورند، مسير توسعه و پيشرفت براي همه کشورهاي منطقه هموار مي‌گردد، اما در صورت ادامه جنگ کشورهاي آسياي ميانه، پاکستان و ايران هم مي‌داند که سودي نخواهند برد و منطقه درمجموع از توسعه اقتصادي باز خواهد
ماند.

نتيجه گيري: امريکا به کمک و همکاري دوامدار به افغانستان متعهد است وهمچنان کشورهاي اروپايي از خطر مهاجرت و قدرت گيري مجدد تروريزم آگاه اند و نقش نيروهاي افغان در مبارزه با تروريزم و افراطيت انکار ناپذير است، همچنان کشورهاي منطقه نيز مي‌دانند که گسترش تجارت و ترانزيت انرژي و گسترش راه‌هاي مواصلاتي تنها از طريق يک افغانستان با ثبات امکان پذير است.

جهان افغانستان را ترک نمي‌کند، بلکه نوع مناسبات افغانستان با جهان تغيير مي‌کند، ديپلماسي پس از اين به‌جاي اف 16 در مناسبات افغانستان با کشورها جايگزين مي‌شود.

پس از سال‌هاي طولاني جنگ و خون و خطر اکنون افغانستان صاحب يک فرصت تاريخي و کم نظير شده و مي‌تواند پس از اين با استفاده از امکانات مادي و معنوي خود روي پاي خودش بايستند، با وجودي‌که مناسبات افغانستان با جهان دچار يک تحول گرديده است، اما پس از اين سياست داخلي و خارجي افغانستان مربوط به خود افغان‌ها است و دولت استقلال عمل کامل پيدا مي‌کند.

محمد حيدري، متخصص روابط عامه اداره‌ي ارتباطات عامه و استراتيژيک رياست جمهوري

 

نوشته های مشابه

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

بستن
رفتن به نوار ابزار