سیاسی
غنی کنار نمی رود، صلح چگونه تأمين می شود؟
محمداشرف غنی، رییس جمهوری کشور در آستانه نشست مسکو درباره روند صلح افغانستان گفته که اگر طالبان فردا هم به انتخابات حاضر باشند، دولت او آماده برگزاری انتخابات است.
آقای غنی گفته: “بدون انتخابات، حاضر به انتقال قدرت به جانشین خود نیستم.”
این دومین بار است که پس از مطرح شدن بحثهای ایجاد دولت موقت، رییس جمهور به برگزاری انتخابات زودهنگام اشاره میکند.
با توجه به این که انتخابات ریاست جمهوری سال ۲۰۱۹ میلادی برگزار شد و مراسم تحلیف او نیز با چندین ماه تأخیر برگزار شد، اشرف غنی حدود چهار سال دیگر فرصت دارد تا در قدرت بماند، اما او پیش از این در مراسم گشایش پارلمان نیز گفته بود که آماده مذاکره درباره برگزاری انتخابات و توافق روی تاریخ برگزاری آن است، اما اصل برگزاری انتخابات را غیرقابل معامله خوانده بود.
اشرف غنی همچنین با اشاره به “استعجالیت” امریکا در مورد صلح افغانستان، گفته: “ما در مقایسه با هر کشور منطقه و جهان برای دستیابی به صلح، صد برابر استعجالیت داریم، اما برای تأمین صلح پایدار و عادلانه به عوض احساسات بر اساس واقعیتها به پیش میرویم.”
موضع گیری تازه آقای غنی نشان میدهد که او به سادهگی حاضر به ترک قدرت نیست و این فرای هر دغدغه دیگری ناشی از حب جاه یا جاذبه نیرومند نهفته در ذات قدرت است. این جاذبه به اندازه ای قدرتمند است که شاهان و سلاطین مسلط بر ارگ، حتا فراموش میکنند که پیشینیان شان برای حفظ تاج و تخت، چه هزینههای سنگینی پرداخت کردند و در نهایت به چه سرنوشت غم انگیز و مرگباری دچار شدند.
برای آقای غنی اما مسیر مبارزه، هموارتر است. او با چنگ انداختن به ریسمان پوسیده انتخابات و تظاهر به دموکراسی رسوا شده ای که هیچ اعتبار و پشتوانه ای در میان مردم ندارد، میتواند قدرت های جهانی دست اندرکار روند صلح افغانستان را به چالش جدی فرابخواند، چالش انتخاب میان صلح و دموکراسی.
البته در این میان، کسی نمیتواند این ادعا را مطرح کند که آقای غنی بزرگترین ستمها را در حق همان دموکراسی و انتخاباتی روا داشته که اکنون خود او بزرگترین مبلغ و مدافع آن شده است، زیرا قدرتهایی که امروز در صدد تحمیل طرح صلح خود هستند و برای این منظور میخواهند تاریخ مصرف دموکراسی وارداتی امریکا در افغانستان را پایان یافته اعلام کنند، دیروز از جعل و تزویر و تقلب اشرف غنی و تیم او در انتخابات، حمایت کردند و زمینه ساز سلطه اقتدارگرایانه او بر ارگ ریاست جمهوری شدند.
از سوی دیگر، آقای غنی میداند که طالبان حتا اگر اصل انتخابات را به مثابه تنها میکانیزم مشروع انتقال قدرت به رسمیت بشناسند – در حالی که چنین اطمینانی هم وجود ندارد- در انتخاباتی که با مدیریت دولت کنونی برگزار شود، شرکت نخواهند کرد. بنابراین، او جهان و طالبان را به چالش غیر عملی فراخوانده و چه بسا این تصمیم را حساب شده و هوشمندانه گرفته است تا راه بازگشت طالبان به قدرت را ناهموارتر و دشوارگذارتر کند.
با این حساب، اکنون که ارگ ریاست جمهوری در برابر طرح های مطرح برای تأمین صلح، مقاومت میکند و اشرف غنی نمیخواهد به عنوان بزرگترین قربانی برای صلح، از قدرت دست بکشد، پرسش بعدی این است که صلح چگونه تأمین خواهد شد؟
پاسخ به این پرسش، آسان نیست، زیرا نمیدانیم که میزان قدرت و قاطعیت آقای غنی و اطرافیان او برای پایدار ماندن بر موضع یادشده، چه قدر است. آیا آنها مثل موارد مشابه در گذشته، در نهایت تسلیم فشار و هشدار و تهدید امریکایی ها میشوند و عقب مینشینند، یا نه مانند اسلاف خود، ارگ را سنگر مقاومت برای دفاع از قدرت خود میسازند و برای بقا تا پایان میجنگند؟
هریک از این صورتها، سناریوهای خاص خود را در قبال خواهد داشت. در صورت اول، امریکا و دیگر قدرتهای حامی صلح با طالبان، زمینه های خروج آقای غنی از ارگ را تسهیل میکنند و به این ترتیب، طرح صلح مورد نظر آنها و طالبان به سادهگی به اجرا درمیآید.
در صورت دوم اما وضعیت پیچیده تر خواهد شد. آقای غنی احتمالاً بخشی از قوای مسلح، شماری از رهبران قومی و مهرههای کنونی وفادار به حلقه ارگ را حفظ خواهد کرد، اما با حمایت رهبران سیاسی و جهادی دیگر از صلح، قدرت گیری نظامی قابل توجه طالبان با در نظرداشت هشدار ضمنی امریکا در این باره و نیز قطع کامل حمایتهای مالی و نظامی خارجی از دولت کنونی، معلوم نیست که جبهه مقاومت آقای غنی تا چه زمانی قادر به ادامه بقا و حیات خواهد بود.
چیزی که در حال حاضر وجود دارد این است که حلقه انزوای اشرف غنی، روز به روز تنگتر میشود، زیرا نشستهای مهم صلح در مسکو و ترکیه که با حمایت کم سابقه دو قطب شرقی و غربی قدرت جهان از یک هدف مشترک، برگزار می شوند، فشارهای نیرومندی را بر دولت کابل وارد میکنند تا به واقعیتهای جدید تن دردهد و آخرین مانع در مسیر تحقق طرح صلح را از میان بردارد.
محمدرضا امینی/ جمهور