سیاسی

عقب نشينی تاکتيکی يا واگذاری عامدانه

 

پس از توقف گفت‌وگوهاي صلح افغانستان در دوحه همزمان با پايان زمستان و آغاز فصل گرما جنگ در ولايت هاي مختلف کشور شدت گرفته و تنور جنگ داغ تر گرديده است. طالبان حملات بهاري خويش را به مواضع نيروهاي دولتي آغاز کرده و با تصرف ولسوالي‌ها در ولايت هاي مختلف قلم‌رو و مناطق تحت کنترل را افزايش داده و مراکز ولايت ها را در محاصره قرار مي‌دهد.

حال سوال اين جاست که با وجود هشدارهاي مکرر در مورد سقوط ولسوالي‌ها و کمک خواستن نيروهاي مستقر در ولسوالي‌ها و مناطق درگير جنگ چرا هيچ کمکي به آن‌ها صورت نمي‌گيرد و دولت با بي‌خيالي تمام نظاره گر سقوط ولسوالي‌ها و پايگاه‌هاي نظامي و شهيد و اسيرشدن نيروهاي امنيتي است؟

در رابطه با سقوط زنجيره‌اي و پي هم ولسوالي‌ها در ولايت ها شمال و غرب افغانستان سه سناريو محتمل است.

سوء مديريت و بيمسووليتي نهادهاي مسوول: بدون شک يکي از عوامل مهم سقوط پي‌هم ولسوالي‌ها و پايگاه‌هاي نظامي سوء مديريت و بي‌کفايتي مسوولان نهادهاي امنيتي است. متأسفانه بي‌کفايتي و سوء مديريت از سطوح پايين گرفته تا بالاترين سطوح امنيتي ادامه دارد. براساس اطلاعات دقيق پست‌ها و مناصب در نهادهاي امنيتي يا بر اساس سفارش و رابطه واگذار مي‌شود و يا اين‌که به فروش رسيده و در برابر پول به افراد سپرده مي‌شود نه بر اساس لياقت و شايسته‌گي و تخصص و تعهد. اين مسأله سبب شده که سوء مديريت در نهادهاي امنيتي به وجود بيايد.

به طور مثال از وزارت دفاع و زارت امور داخله مي‌توان نام برد. وزير دفاع در اثر بيماري اکثراً در کشور و سر وظيفه اش حضور ندارد و وزارت دفاع بدون وزير در نوعي بلا تکليفي به سر مي‌برد و طرح و برنامه مشخص دفاعي براي جنگ و مقابله با دشمن ندارد.

وزير داخله هم يک شخص غير مسلکي است که تجربه نظامي ندارد و بر اساس روابط در اين سمت منصوب گرديده است.

سقوط در اثر معامله و خيانت: يکي ديگر از عوامل سقوط و لسوالي‌ها و مراکز نظامي معامله و خيانت مسئولان است. در برخي موارد ولسوال‌ها يا فرمانده نظامي با طالبان تباني کرده و در اثر اين تباني ولسولي‌ها و پايگاه‌هاي نظامي سقوط کرده است.

در برخي موارد چنان‌که سرپرست وزارت امورداخله اعتراف کرده است برخي از متنفذان محلي براي تسليم شدن و واگذاري ولسوالي‌ها پا در مياني کرده و موجب واگذاري ولسوالي‌ها به طالبان شده است.

گفتني است که خيانت برخي مسوولان و تباني آن‌ها با طالبان به دليل عدم دقت در واگذاري پست‌ها و مسئوليت‌ها به افراد بوده است. اين افراد يا با سفارش افراد صاحب نفوذ در اين پست‌ها منصوب شده و مسووليت گرفته و يا در قبال پرداخت پول آن مقام را براي خودش خريده است و هيچ گونه تعهدي براي اداي مسووليت ندارد و هرگاه منافع آن‌ها اقتضا کند دست به معامله و تباني با دشمن مي‌زنند.

واگذاري عامدانه به دليل سناريوهاي کلان و معاملات پشت پرده: يکي ديگر از احتمالات که زياد هم بعيد نيست و با توجه به شواهد و قرائن موجود درست به نظر مي‌رسد عقب نشيني‌ از ولسوالي‌ها و پايگاه‌هاي نظامي و واگذاري آن‌ها به طالبان، نه عقب نشيني تاکتيکي، بلکه به دليل يک سناريوي از پيش نوشته شده و معاملات پشت پرده و خائنانه در سطح کلان با برخي کشورهاي منطقه و قدرت‌هاي فرامنطقه‌يي است.

قدرت‌هاي فرامنطقه‌يي براي دست يافتن به اهداف توسعه طلبانه خود و کنترل چين و روسيه و نفوذ در اين کشورها و تحت فشار گذاشتن آن‌ها از طريق نفوذ در آسياي ميانه نياز دارند تا طالبان را در شمال افغانستان مسلط نموده و گروه‌هاي تروريستي آسيانه متشکل از اتباع تاجيکستان، اوزبيکستان، روسيه و اويغورها را در شمال افغانستان مستقر سازند و به اين گونه چين و کشورهاي آسياي ميانه و روسيه را نا امن سازند.

بر اساس اين سناريو ولسوالي‌هاي ولايت هاي شمال و غرب کشور به تدريج تحت عنوان عقب نشيني تاکتيکي

در هر صورت دولت و حکومت مرکزي مسوول مستقيم سقوط ولسوالي‌هاست. آقاي غني و حلقات تنگ نظر و کوته بين اطراف او با بازنشسته کردن جنرال‌هاي با تجربه و کار کشته، نشنيده شدن و ناديده گرفتن طرح‌ها و مشاوره افراد دل‌سوز و آشنا به مسايل دفاعي و گماشتن افراد بي‌تجربه و تازه کار در سمت‌هاي حساس امنيتي مسوول وضع موجود است.

به طالبان واگذار شده تا نيروها و سنگرهاي مقاومت را در اين مناطق در اختيار طالبان قرار دهد و با تقسيم قدرت ميان غني و طالبان حکومت تک قومي را در افغانستان حاکم نمايد.

اين سناريو با مشکل با مشکل بزرگي به نام جبهه مقاومت رو به رواست و آن‌ها مانع حضور تروريست‌هاي بين المللي در شمال افغانستان است. از اين رو با نام عقب نشيني تاکتيکي و واگذاري تدريجي ولسوالي‌ها در شمال و غرب کشور به طالبان، مناطق تحت نفوذ جبهه مقاومت را به طالبان واگذار مي‌کند تا مانعي براي اين سناريو وجود نداشته باشد.

واگذاري ولسوالي‌ها در ولايت‌هاي شمال و غرب کشور کاملاًًٌ مشکوک و سوال برانگيز است. اگر کدام توطيه‌اي در کار نباشد طالبان قدرت تصرف ولسوالي‌ها را ندارد. تنها دليل سقوط پي‌هم ولسوالي‌ها بي‌کفايتي و سوء مديريت مقامات امنيتي و مسوولان حکومتي و يا تباني و سناريوي از پيش طراحي شده است.

از اين رو تا دير نشده با تجديد نظر در برخي تصميمات و سياست‌هاي نا کار آمد و اشتباه گذشته و به کار گيري افراد با تجربه و متعهد و واگذاري مقام‌ها و مسووليت‌هاي امنيتي بر اساس شايسته‌گي به اين افرد از وخيم شدن اوضاع کشور پيش گيري به عمل آورد و گرنه در آينده شاهد فجايع جبران ناپذير خواهيم بود.

پيام آفتاب

نوشته های مشابه

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

بستن
رفتن به نوار ابزار