در اين شکي نيست که طالبان در اين اواخر به پيشروي هاي گسترده و چشمگيري دست يافته اند. گستره اين پيشرويها به ده ها ولسوالي مي رسد. اکنون بسياري از کارشناسان نظامي معتقد اند که دولت افغانستان قدرت اصلي خود را بر حفظ امنيت شهرها متمرکز کرده است.
با وجود اينکه پيشرويهاي طالبان در بسياري از نقاط کشور، بدون مقاومت و جنگ جدي صورت گرفته و حتا خود طالبان نيز اذعان کردند که آنها بخشي از ولسواليها را در نتيجه واگذاري، عقب نشيني نيروهاي دولتي و مذاکره به دست آورده اند، اما شکي وجود ندارد که اين پيشرويها به توهم پيروزي در ميان طالبان دامن زده است.
آنها در بسياري از ولايتها خود را آماده اشغال مراکز شهري ميکنند. اين در شرايطي است که سخنگويان طالبان پيوسته تاکيد دارند که هيچ برنامهاي براي حمله به کابل وجود ندارد، اما روند رويدادها نشان ميدهد که آن گروه براي ساقط کردن دولت و در اختيار گرفتن کامل قدرت از مسير نظامي تقلا مي کند.
همزمان با پيشرويهاي طالبان در ميدان نظامي ديک آزمون سياسي جديد نيز در حال شکلگيري است و آن نحوه حکومتداري طالبان و شيوه برخورد آنها با مردم به ويژه اقوام و اقليت هاي قومي و مذهبي است.
گزارشهاي غير رسمي فراواني وجود دارد که نشان ميدهد طالبان در برخي از نقاط در پي اشغال مناطق با مردم برخوردهاي سختگيرانه و سرکوبگرانه دوران حاکميت رژيم امارت را اعمال کرده اند.
در منطقه مرزي سپين بولدک کندهار آنها صدها نفر از اعضاي قبيله اچکزي را از خانههاي شان بيرون برده و تيرباران کرده اند. طالبان اگرچه اين رويداد را انکار ميکنند، اما منابع محلي ميگويند که جنگجويان طالبان به دليل کينه ديرينه اي که از جنرال عبدالرازق، فرمانده پوليس پيشين کندهار دارند دست به اين قتل عام بزرگ در ميان قبيله او زده اند.
از ولسوالي مالستان در غزني نيز خبر ميرسد که طالبان دستکم 40 نظامي و غيرنظامي را به صورت فجيعي تيرباران کرده اند. گفته ميشود در ميان آنها کودکان و زنان نيز شامل هستند. بازماندهگان قربانيان ميگويند که طالبان منازل مسکوني را اشغال کرده و دکان هاي مردم را به آتش کشيده اند.
شماري از مردم جوزجان در شمال افغانستان نيز ادعا ميکنند که طالبان حدود 10 هزار خانواده را از خانه هاي شان بيرون رانده و مجبور به کوچ اجباري کرده اند تا از خانههاي شان به عنوان سنگر و از دارايي هاي شان براي تأمين منابع مالي و غذايي خود استفاده کنند. پيش از اين، گزارشهاي مشابهي درباره بدخشيتبارهاي ساکنان کندز نيز منتشر شده بود.
توالي و تکرار اين رويدادها نشان ميدهد که هيچ تغييري در رفتار طالبان نسبت به دوران استقرار رژيم امارت به وجود نيامده است. آنها همچنان دست به کشتار، قتل عام و تصفيه تباري و پاک سازي قومي و برخوردهاي فاشيستي با اقوام و اقليتهاي ديگر ميزنند.
به باور کارشناسان، تکرار اين اشتباهات مرگبار، طومار رژيم امارت را در هم خواهد پيچيد و آينده طالبان براي حاکميت در افغانستان را در معرض خطر جدي قرار خواهد داد، زيرا آنها تا زماني که حمايت توده را به دست نياورده اند و مهياي مشارکت سياسي همه اقوام و اقليتها در ساختار قدرت آينده نشده اند هرگز توان حاکميت بر سراسر کشور را نخواهند داشت. با ارعاب و سرکوب و برخوردهاي فاشيستي نميتوان مردم افغانستان را وادار به تمکين و پذيرش ايدئولوژي نفرت کرد، اين تجربهاي است که طالبان بايد از پنج سال سلطه رژيم امارت اندوخته و از آن عبرت گرفته باشند.
رهبران طالبان اکنون بايد مسوولانه با اين آزمون بزرگ رو به رو شوند و در برابر چشمهاي بيدار رسانهها و سازمانهاي حقوق بشري که جنايت هاي فجيع زيردستان آنها عليه غير نظاميان را ثبت و نشر مي کنند، پاسخ دهند. آنان بايد جواب دهند که ميان آنچه شعار ميدهند و چيزي که در عمل رخ ميدهد، چه نسبتي وجود دارد؟ آيا رهبران طالبان، توان مهار و مديريت جنگجويان سرکش خود را ندارند و يا سرکوب و کشتار و قتل عام و انتقام جويي، بخشي از سياست واقعي آنها در مواجهه با اقوام و اقليتهاي قومي و مذهبي است؟
در صورت ادامه اين رويکرد، طالبان بايد آماده مواجهه قيام ملي و خيزش سراسري مردم افغانستان باشند، زيرا با ظلم و زور و ستم و سرکوب نميتوان بر مردم حکومت کرد.