طالبان با نشر اعلامیهیی گفته که نیروهای امریکایی جنگجویان این گروه را در ننگرهار و هلمند هدف حمله هوایی قرار دادهاند. در اعلامیه طالبان همچنان به عملیاتی در کندهار اشاره شده که به تازه گی آغاز شده و به حمایت هوایی نیروهای امریکاییها پیش برده میشود.
طالبان امریکاییها را متهم به رفتار خلاف توافقنامه صلح کرده اند. در این اعلامیه با اشاره به حملات هوایی اخیر آمده که “سرپیچیهای مکرر نیروهای امریکایی” از توافقنامه در حالی رخ میدهد که مقامات امریکا چند روز پیش به التزام و تعهد طالبان به این سند اعتراف کرده بودند. اشاره این گروه به سخنان تازه مایک پمپیو، وزیر خارجه امریکا است.
پمپیو دو روز پیش گفت که در نزدیک به یک سال اخیر هیچ سرباز امریکایی در افغانستان کشته نشده است. طالبان این اظهارات را سندی بر پایبندی خود به تعهدات شان با امریکا پنداشته است.
در اعلامیه اخیر طالبان آمده که اگر بمبارانهای نیروهای امریکایی و عملیات قندهار هر چه زودتر متوقف نشود، این گروه هم “به واکنش جدی مجبور میشوند که در آن صورت مسوولیت آن به جهت امریکایی راجع خواهد شد.”
اعلامیه اخیر طالبان که در آن امریکاییها به نقض توافقات صلح با این گروه متهم شده حاوی چند نکته قابل تأمل است.
همزمانی اعلامیه طالبان با اظهارات خوشبینانه پمپیو:
اعلامیه اخیر طالبان دو روز پس از اظهارات خوشبینانه وزیر امور خارجه امریکا در مورد طالبان به نشر رسیده است. اظهارات پمپیو در راستای سفیدنمایی کارنامه طالبان تحلیل شده است. به عبارت دیگر، پمپیو با بیان اینکه در نزدیک به یک سال اخیر، هیچ سرباز امریکایی در افغانستان کشته نشده است، به گونه ضمنی تأیید کرد که طالبان در تعهدات شان در قبال توافقنامه صلح با امریکا عمل کرده است. تأیید این موضوع از سوی وزیر امور خارجه امریکا برای طالبان از نظر سیاسی اعتبار میبخشد و همپیمانان دیگر امریکا از جمله ناتو را به اتخاذ برخوردهای معطوف به مدارا و تساهل با طالبان تشویق میکند.
در واقع امریکاییها از زمانیکه(حدود یک سال پیش) با طالبان توافق صلح امضا کردند هم در امریکا، هم در افغانستان و هم در میان همپیمانان خود با این سوال مواجه بودهاند که آیا طالبان در حدی از اعتبار سیاسی رسیدهاند که بتوان با آنان یک معامله بزرگ سیاسی انجام داده و قول قراری با این گروه بست؟ البته پاسخ سه مرجع یاد شده به این پرسش نخیر بوده است. به همین دلیل امریکاییها تلاش میکنند که نشان دهند، طالبان از نظر سیاسی قابل اعتماد هستند و میتوان با آنان در مورد آینده سیاسی افغانستان قول و قرار بست.
اما در سوی دیگر، امریکاییها همواره وقتی که سخنان خوشبینانه در قبال طالبان بیان داشتهاند، این تلاش را نیز کردهاند که به حمایت از نیروهای امنیتی افغانستان نیز حرفی بزنند تا به اصطلاح توازن ایجاد شود. در اظهارات دو روز پیش وزیر امور خارجه امریکا که در آن به نحوی طالبان یک گروه تعهدپذیر معرفی شده، از نیروهای امنیتی افغانستان هم یاد آوری شده است. در این اظهارات از نیروهای امنیتی افغانستان به عنوان نیروهای شجاع در کنار نیروهای ناتو یاد شده است که بنا به گفته وزیر امور خارجه امریکا در صورت نبودن نیروهای امریکایی در افغانستان، با طالبان و گروههای تروریستی خواهند جنگید.
به عبارت دیگر، امریکاییها همزمان با پیشبرد دیپلماسی با طالبان، استفاده از فشار نظامی را نیز منحیث یک گزینه برای خود محفوظ نگهداشتهاند. اشتراک امریکاییها در عملیاتهای نیروهای امنیتی افغانستان به منظور سرکوب در همین راستا قابل تحلیل است. با این حساب، اظهارات خوشبینانه اخیر وزیر خارجه امریکا در مورد طالبان، در واقع پوشش دیپلماتیک اشتراک امریکاییها در عملیاتهای ضد طالبان نیز پنداشته شده میتواند. البته عکس این موضوع نیز میتواند صادق باشد. یعنی اشتراک امریکاییها در عملیاتهای ضد طالبان پوششی به دیپلماسی این کشور در قبال صلح افغانستان نیز تلقی شده میتواند. این در واقع مصداق همان گفته است که« هم در نعل میزند و در میخ».
عملیات نظامی کندهار و نگرانی طالبان از این عملیات: در اعلامیه طالبان به عملیاتی اشاره شده که توسط نیروهای دولتی در کندهار راه اندازی شده است. در اعلامیه اخیر طالبان، نگرانی آشکار این گروه از پیشرفت این عملیات دیده میشود.
گفتنی است که عملیات اخیر کندهار، در پی سفر محمد اشرف غنی به کندهار، برکناری والی پیشین کندهار و معرفی والی و رییس جدید اداره امنیت ملی این ولایت راهاندازی شده است.
در دست کم یک ماه اخیر، حکومت به امنیت کندهار توجه ویژه مبذول داشته است. عملیات نظامی بخاطر پاکسازی کندهار از وجود طالبان در قالب همین توجه قابل تحلیل است. در سفری که آقای غنی به کندهار داشت، امرالله صالح معاون ریاست جمهوری نیز آقای غنی را همراهی میکرد. در آن سفر، آقای صالح از شکوه و عظمت گذشته کندهار یاد کرد و از اینکه کندهاریان سزاوار زنده گی بهتر و باعظمتتری هستند. معنای حرف آقای صالح این بود که کندهار نباید مهد پرورش طالبان باشد. این اظهارات را میتوان مقدمه یک عملیات نظامی در کندهار دانست.
یک روز پیش حمدالله محب مشاورامنیت ملی ریاست جمهوری نیز به بهانه معرفی والی جدید کندهار، به این ولایت سفر کرد. آقای محب با بخشهای مختلف نظامی و ملکی کندهار دیدار داشت و از حمایت مردم کندهار از نیروهای امنیتی سپاسگذاری کرد. هرچند هدف سفر آقای محب معرفی والی جدید عنوان شده، اما به نظر میرسد که این سفر در چارچوب مدیریت و رهبری بهتر عملیات نظامی گسترده در این ولایت انجام شده است و رهبری حکومت همزمان با اجرای این عملیات تلاش دارد که حمایت مردمی را نیز نسبت به این عملیات جلب کند.
در این اواخر زمزمههایی در مورد اینکه بخشی از مناطق جنوبی افغانستان به طالبان در چارچوب برنامه صلح واگذار شود، در رسانهها دست به دست شد. برکناری والی کندهار و راهاندازی عملیات گسترده نظامی در این ولایت، میتواند به این زمزمهها نیز پیوند داشته باشد.
پیش از این گزارشهایی از افزایش حملات طالبان برکندهار و هلمند به نشر رسیده بود.
به نظر میرسد که برنامه واگذاری بخشی از مناطق افغانستان به طالبان با مرکزیت کندهار، واقعیت داشته باشد و تیم ارگ در تلاش ممانعت از تحقق این برنامه است. حکومت میخواهد، از پایتخت شدن کندهار برای طالبان جلوگیری کند.
البته تسخیر کامل کندهار میتواند با رویای«احیای امارت اسلامی» همخوانی داشته باشد. طالبان از کندهار برخاستند و با مرکزیت قرار دادن این ولایت، به سایر ولایتها لشکر کشی کردند. طالبان چون از نظر قومی بیشتر مربوط به قوم درانی هستند، این امر دلیل دیگری به توجه آنان به کندهار است. به بیان دیگر، کندهار برای طالبان ارزش نمادین دارد و تسلط برآن میتواند در شرایطی که این گروه خود را در آستانه پیروزی در برابر امریکا میبیند، به یک رویای شیرین مبدل شود.
با توجه به نکات فوق، نگرانی طالبان از عملیات نظامی کندهار که با خواست توقف سریع آن همراه است، قابل فهم شده باشد. دیده شود که امریکاییها در این زمینه چه موضعی خواهند گرفت. این احتمال وجود دارد که در صورت جدی شدن طالبان در خواست توقف عملیات نظامی کندهار، امریکاییها بالای حکومت افغانستان فشار بیاورند که این عملیات را متوقف کند. البته حکومت افغانستان نیز بیمیل نیست که در راستای آغاز دور دوم مذاکرات که هدف اصلی آن«بحث در مورد تقسیم قدرت» عنوان شده، دست به اقداماتی بزند که روند صلح را با تعطیل مواجه بسازد.
اما میماند پرسش اصلی در مورد هشدار طالبان. طالبان هشدار داده اند که اگر امریکاییها از شرکت در عملیاتهای ضد طالبان به همکاری نیروهای امنیتی افغانستان اجتناب نکنند و به گفته طالبان از تعهدات خود در قبال این گروه«سرپیچی» کنند، این گروه به اقدامات جدی متوسل خواهد شد. آنچه در این هشداریه مبهم است این است که طالبان علیه چه کسانی به اقدامات جدی متوسل خواهند شد؛ علیه امریکاییها یا علیه نیروهای امنیتی افغانستان؟ با توجه به اینکه حضور نیروهای امریکایی در افغانستان بسیار کم شده است، به نظر میرسد که تهدید طالبان بیشتر متوجه دولت افغانستان است. امریکاییها حضور خود را در افغانستان بسیار محدود کردهاند. طالبان حتا اگر بخواهند، قادر نیستند که به اهداف امریکایی دسترسی پیدا کنند. امریکاییها در حال حاضر در مراکز نظامی به شدت محافظت خود موقعیت دارند و عملیاتهای خود را از طریق هوا بر مواضع طالبان انجام میدهند. برای طالبان بسیار دشوار است که بتوانند اهداف امریکایی را نشانهگیری کنند.
با توجه به این نکته، میتوان گفت که امریکاییها اکنون در موقعیتی هستند که از نظر نظامی از دسترس طالبان دور، اما از نظر دیپلوماتیک و نفوذ سیاسی به رهبری این گروه بسیار نزدیک هستند. در چینن شرایطی طالبان امکان مانور نظامی علیه امریکا را ندارند.
مذاکرات صلح با امریکا، به همان پیمانه که به وجهه امریکا آسیب رسانده، به وجهه طالبان نیز آسیب رسانیده است. اکنون برای طالبان مقابله با امریکایی که حضور معوق و معلق در افغانستان دارند، بسیار دشوار است. شاید طالبان به تازهگی متوجه شوند که در دام بزرگی گیر دادهاند. حالا این گروه نه میز مذکره را ترک کرده میتواند و نه قادر به اجرای عملیاتهای گسترده علیه نیروهای دولتی است. اکنون دولت افغانستان انگیزه دشمنی بیشتری با طالبان پیدا کرده است. امریکاییها حالا در موقعیتی هستند که میتوانند طالبان و نیروهای دولتی را به خوبی با هم بجنگانند و خود از یک نقطه دور و بلند به تماشا بنشینند!! این در واقع ماهیت اصلی سیاست امریکا است که گروههایی مثل طالبان به آسانی قادر به درک آن نیست.