پس از ماهها توقف مذاکرات بينالافغاني، روزسهشنبه، (11 جوزا) وزارت دولت در امور صلح از سفر هيأت مذاکراتي جمهوري اسلامي افغانستان به دوحه مرکز قطر خبر داد و بدون اين که تاريخ مشخص را ارايه کند، گفت که قرار است مذاکرات بين هيأت مذاکراتي افغانستان و نمايندهگان طالبان در دوحه از سر گرفته شود. هرچند مذاکرات صلح بين دولت افغانستان و گروه طالبان در ماه سپتامبر سال گذشته در قطر آغاز شد، تاکنون نتيجهي ملموسي نداشته است. و برعکس با آغاز اين مذاکرات خشونتها و جنگ در سراسر افغانستان گسترش يافته که همه روزه از مردم کشور قرباني ميگيرد، اما همه به اين نتيجه رسيده اند که جنگ افغانستان راهحل نظامي ندارد و تنها مذاکرات و مفاهمه ميتواند به بحران 42 سالهي افغانستان پايان دهد.
طالبان اما پس از امضاي توافقنامهي صلح با ايالات متحده امريکا، همواره به دنبال بهانه بوده و تا کنون برسر ميز مذاکره صادقانه حاضر نشده اند که در باره پايان جنگ و يک راه حل سياسي گفتوگو کنند.
اين درحاليست که با وجود مشکلاتي که در جنگ جاري دامنگير شهروندان افغانستان شده و زندهگي را براي هر شهروند اين کشور تلخ ساخته است، اما هيچ کس خواهان برگشت نظام طالباني به افغانستان نيست، زيرا همه تجربه تلخ زمان رژيم طالبان در سالهاي 1375 تا 1380 را از خاطر نبرده اند و ديگر کسي نميخواهد اين گروه با ديدگاه و باورهاي متحجرانه شان بر مردم حکومت کنند.
نه تنها مردم افغانستان خواهان برگشت دوباره طالبان به قدرت نيستند، بلکه جهانيان نيز نميخواهند طالبان با همان باور و روش شان دوباره به قدرت برگردند، اما طالبان با آنکه هيچ تغيير در افکار شان نسبت به 20 پيش نيامده است، ولي در تلاش اند که از راه جنگ دوباره حکومت را سقوط داده و امارت اسلامي شان را احيا نمايند، تلاشي که به باور آگاهان سياسي در افغانستان و کارشناسان بينالمللي عملي شدن آن ناممکن است.
در دو دههي گذشته با وجودي که جنگ کماکان در گوشه و کنار افغانستان ادامه داشت و طالبان، به خشونت، کشتار و ويراني افغانستان ادامه ميدادند، اما دستآوردهاي قابل ملاحظهيي در بخشهاي گوناگون به دست آمده که نميتوان از آن چشم پوشي کرد.
افغانستان امروز از هر نگاه با کشوري که 20 سال پيش بود تفاوت زياد کرده است که اين دستآوردها نتيجهي تلاشهاي دولت افغانستان به حمايت مالي جامعه جهاني صورت گرفته است. جدا از اين که امروزه مردم افغانستان صاحب مکتب، شفاخانه، سرک استند و يک نظام قانوني دارند، در دو دههي گذشته افکار مردم نيز تغيير کرده و امروزه به هزاران جوان دختر و پسر تحصيلات عالي دارند و صاحب دانش مدرن و تخصصي استند، اما در دوران رژيم طالبان زن حق درس و تحصيل و بيرون شدن از خانه را نداشتند و چيزي به نام حکومت نيز وجود نداشت، آنچه بود رب و وحشتي بود که طالبان بالاي مردم انجام ميدانند و باورهاي شان را تحميل مينمودند، اما حالا وضعيت کاملاً متفاوت است و مردم افغانستان در برابر گروه طالبان ايستاد خواهند شد و مانع قدرت گرفتن اين گروه با افکار پوسيده شان ميگردند.
اين در حاليست که نيروهاي ملي امنيتي و دفاعي افغانستان سالهاست که به تنهايي و مستقلانه در برابر گروه طالبان در دفاع از وطن و بهخاطر آرامش مردم شجاعانه مبارزه ميکنند که همه به تواناييها و صداقت اين نيروها باور دارند که نميگذارند طالبان به اهداف شوم خود و گرفتن قدرت دوباره نايل شوند.
با وجود همه اميدواريهاي که براي حفظ و تداوم نظام وجود دارد، استند حلقات و افرادي که با استفاده از فرصتها در رسانهها و محافل سياسي ظاهر شده و براي طالبان تبليغ ميکنند، هرچند حرف اظهار اين افراد و حلقات در ميان مردم به خصوص در ميان طيف تحصيل کرده و روشنفکر جامعه خريدار ندارد، اما اين گونه اظهار نظر کردنها سبب برهم زدن نظم در جامعه و ذهن مردم ميشود واز جانبي ديگر نيز يک نوع جنگ رواني را ميتواند به بار بياورد که سبب ضعيف ساختن روحيه نظاميان کشور در ميدانهاي نبرد شده و همچنان مانع آناني ميشوند که تلاش دارند برنامههاي شوم طالبان و حاميان خارجي را خنثا سازند.
ترديدي نيست که حکومت افغانستان ضعفهاي بسيار دارد، فساد اداري، قانون شکني، رشوه ستاني و تعصب و تبعيض در ادارات حکومتي وجود دارد، اما با وجود همه اين چالشهاي که سبب نارضايتي مردم نسبت به حکومت شده است، شهروندان افغانستان هيچگاه و تحت هيچ شرايطي رژيم طالباني را به نظام کنوني ترجيح نميدهند، زيرا زير چتر همين نظام ضعيف و ناکاره ميتوانند، آزادانه حرف بزنند و انتقاد کنند، شغلي را که دوست دارند انتخاب کنند و دختران شان را به مکتب و دانشگاه بفرستند و به آينده فرزندان خود اميدوار باشند، اما برعکس در زير سلطهي طالبان مردم حتا اجازه بيرون شدن از خانه را نداشتند و اگر طالبان دوباره به قدرت برسند، افکارشان همان افکار 20 سال پيش است و هيچ زن و دختري حق تحصيل و کار کردن در بيرون از خانه را نخواهد داشت. بنا بر اين ميتوان تاکيد کرد که ضعف و ناکارهگي و قانون شکني نظام جمهوريت قابل اصلاح است. اگر دولت مردان ما تلاش کنند به حمايت مردم ميتوانند نقاط ضعف حکومت را به قوت مبدل سازند و در برابر طالبان تاريک انديش نيز در جنگ با طالبان پيروز ميدان بدر آيند، با اينهمه آنچه بسيار واضح است اين که جنگ در هر حالتش پديده بد و منفور است و يک روز بايد پايان يابد، پس هرچه زودتر جنگ ختم شود بهتر خواهد بود. پس بهتر است که طالبان هم با درک واقعيت که مردم افغانستان و حتا جهانيان خواهان برگشت مطلق آنان به قدرت نيستند تن داده و بيايند در ميز مذاکره خواستهاي خود را مطرح نمايند و از اين بيشتر ابزار دست استخبارات پاکستان و کشورهاي منطقه نشوند.