سیاسی

شخصيت هايی که جهت مذاکره به خانه دشمن می روند از مردم افغانستان نماينده گی کرده نمی توانند

 

عبدالحميد مبارز

در این روزها که مذاکرات دوحه به بن بست رسیده و طالبان از این مذاکره که شکست خورده اند در حال گریز اند، یک تعداد از اشخاص به عنوان مجاهد یا برادر و پسر فلان رییس تنظیم یا قوماندان جهاد در عوض آن که با رییس جمهوری افغانستان هم‌صدا شوند و وحدت ملی را مستحکم بسازند و در مقابل دشمن افغانستان مبارزه کنند، برای تضعیف دولت ملی افغانستان، برای ناکامی مبارزه مردم افغانستان در برابر پاکستان در این لحظات تاریخی و سرنوشت ساز به اسلام آباد سفر می نمایند و بدون توجه به قضاوت تاریخ و گذشته های دور و نزدیک مخصوصاً آنچه این جنگ پنجاه ساله را به مردم ما تحمیل کرده و عامل آن نظامیان پاکستان بوده با عمران‌خان ملاقات می کنند هر یک شان بعد از آن که از این مذاکرات بیرون می شوند در برابر کمره های خبرنگاران در حالی که از خوشحالی دهن شان یک جریب باز شده می باشد رضایت خود را ابراز می کنند، مخصوصاً که در همان روز جاسوس‌های استخبارات نظامی پاکستان با انفجاراتی که توسط ماین های چسپکی و یا انتحار و انفجار طالب های فریب خورده به عمل آورده و صدها تن را در کابل به شهادت رسانده یا زخمی ساخته می باشند.

من تعجب می کنم که جلالتمآب رییس جمهوری افغانستان و ادارات امنیتی افغانستان بازهم خمی به ابرو اندازند و از اشخاصی که در این لحظات حساس با دشمن تماس می گیرند پرسان نمی‌کنند و آنها را مورد تعقیب قرار نمی‌دهند، مخصوصاً که با تکرار این وضع بازهم رییس جمهور در تمام جلسات مشورت سیاسی همین اشخاص را دعوت می نماید و در ارگ از ایشان استقبال به عمل می آورد در حالی که می داند که این شخصیت ها را ملت رد کرده چرا که در انتخابات ریاست جمهوری رای هر یک شان بین یک تا چار فیصد بود. بناءً مردم این اشخاص را نماینده خود نمی شناسند، در حالی این هایی که به اسلام آباد در این لحظات تاریخی سفر کرده اند نه سواد سیاسی دارند، نه معلومات تاریخی، این ها از تاریخ هند، استیلای تدریجی استعمار بریتانیا در هند، قیام سربازان هندی در 1857، روی کار شدن رنجیت سنگهـ‌، کمک انگلیس برای این رهبر شیاد سیکهـ که سرزمین های بزرگ افغانستان را اشغال نماید و بین امیر دوست محمدخان و برادر زاده‌اش نفاق بیندازد تا امیر دوست محمد خان از یک سوقیات پیروزمند خود را عقب بکشد از دسایس استعمار برای ناکامی زمان شاه، برای ناکامی نهضت ترقی بخش امیر شیرعلی خان، قیمتی که مردم افغانستان برای مشروطیت و دیموکراسی داده اند، از پیروزی مردم افغانستان در سه جنگ با استعمار انگلیس جان های خود را فدا کرده اند اطلاع ندارند، می‌آیند برای شما مشوره می دهند و مردم که از حقایق خبر ندارند که متن این مشوره ها چه می باشد، زیرا نه شما و نه دفتر شما در این موارد معلوماتی نمی دهند، بناءً ملت در تاریکی می ماند و از مذاکره و زدوبندهای پشت پرده‌ی سیاسی بین این اشخاص و پاکستان، این اشخاص و شما کسی اطلاع ندارد، در حالی که هر روز قربانی می دهند و دیگر حوصله ندارند که بازهم قربانی بدهند و آن اشخاصی که جز غصب زمین های دولت، جز چپاول سلاح های جهاد و فروش ستینگرها به ایران و تسلیم رایگان آن به پاکستان، جز گرفتن پول از این دست و از آن دست، دستاوردی ندارند یک بار دیگر می روند و روی سرنوشت این ملت شجاع تجارت می کنند، من اشخاص وطن دوست را اگر افغان باشد یا پاکستانی یا ایرانی یا از کدام کشور دیگر که به وطن خود شان صادق و از خودگذر باشند احترام می کنم، به شرطی که به وطن ما آسیب نرسانند، قاسم سلیمانی یکی از سربازان قهرمان ایران بود چون از روزی که لباس نظامی دربر کرده بود برای کشورش ایران تحت نظام آخوندی آن صادقانه و سر به کف خدمت می کرد، من به این شخص نه تنها نسبت به خدماتی که برای ایران کرده احترام دارم، ولی به این شخص چون یک وطن دوست محبت هم دارم، مگر این که برای نفوذ ایران به افغانستان هم کار می کرد و نفوذ ایران را توسعه می داد به مقابل وی قرار می گیرم و انتظار داشتم که آنهایی که خود را وطن دوست معرفی می کنند و مجاهد می دانند این را می فهمیدند که قاسم سلیمانی در امور کشور ما مداخله کرده که قابل انتقاد بود در حالی که ما از مرگ هیچ انسان و هیچ مسلمانی خوشحال نمی شویم و آنهم دوست نبود که کابل تا تهران برویم و برای شخصی که در امور داخلی کشور ما به نفع کشورش مداخله کرده نوحه کنیم و فریاد بکشیم البته باید از زنده‌گی او انتباه بگیریم که وطن دوست بود و خود به تاریخ برویم که چنین وطن دوستان داشتیم و داریم، از آن انتباه بگیریم که افغانستان، ایران، ماورالنهر و هندوستان بزرگ روزگاری بود که سرحد سیاسی نداشتند و یک سرزمین بودند که دوره های کوروش، کانیشکا، آشوکا، سلطان محمود و احمدشاه ابدالی آن را اثبات می نمایند. بناءً اگر اختلاف ها حل شود و نیت ها پاک بگردد و از تجاوزها علیه یک دیگر خودداری شود ما همه در این سرزمین بزرگ دوست و برادر شده می توانیم و چون اروپاییان که بعد از اتحاد سیاسی، اقتصادی بعد از جنگ جهانی دوم در صلح زنده‌گی می نماید زنده‌گی کرده آنچه داریم در راه سعادت مردمان خود به مصرف رسانده می‌توانیم.

به هر صورت، جلالتمآب رییس جمهور! ملت از شما می‌خواهد که به مشوره اشخاصی که سواد سیاسی ندارند، اشخاصی که معلومات تاریخی ندارند، اشخاصی که دقت ابراز اختلاف سیاسی را در یک نظام سیاسی دموکرات تشخیص داده نمی توانند، با اشخاصی که جز تأمین منافع شخصی دیگر حرفی ندارند، به آنهایی که در این چهل سال هرچه پول از دولت، از جهاد یا از طرف دیگر نامشروع به دست آوردند جز آن که برای خود و فرزندان شان مصرف نمایند دیگر کاری نکرده اند از مشاورت خودداری نمایید، زیرا شما رییس جمهور کشور ما می باشید و کشور ما که اسلامی است برای شما مقام مهم سیاسی، اداری و خصوصاً دینی می دهد و به همین تناسب مسوولیت شما بزرگ‌تر می گردد، بناءً مسوولیت بزرگ تاریخی به دوش شما قرار می گیرد.

مخصوصاً اگر شما آنهایی را که در این لحظات تاریخ به خانه دشمن می‌روند و در بازگشت از حکومت موقت حرف می زنند که حکومت موقت یعنی لغو قانون اساسی، لغو نظام جمهوری، شامل ساختن طالب که فریب خورده و برای پاکستان کار می کند در حکومت بدون انتخابات می باشند را مردم افغانستان قبول ندارند، زیرا دیموکراسی که ما امروز داریم آن‌را امریکا به ما هدیه نداده، بلکه محصول صدسال مبارزه و قربانی رهبران فداکار وطن در راه مشروطیت و دیموکراسی است که در رأس آن محمد سرور واصف و میرصاحب در مشروطه اول و در مشروطیت دومی شخص اعلیحضرت امان الله خان غازی و در مشروطیت سوم دکتور محمودی، میرغلام محمد غبار، کریم نزیهی جلوه و دیگرن می باشند قبول ندارند.

شما و مردمان امروز ما مخصوصاً روشنفکران و روشنگران ما در برابر مشروط خواهان و دیموکرات ها و آزادی خواهانی که جان‌های شیرین شان را از دست داده مدیون می باشیم، بناءً پاسداری جمهوریت قانون اساسی و دیموکراسی امروز به دوش ملت به رهبری شخص شماست، مگر هر قدرتی که به مقام قرار بگیرد باید آن را از بین بردارید و محکوم و مصدوم بسازید در این راه صرف در همین لحظات تاریخ از شما و دولت حمایت می نمایند، البته حساب و کتاب دولت در حکومت های جناب کرزی و شما برای زمان نورمال باقیست که باید همان وقت محاسبه شود نه امروز.

امروز باید همه اختلافات سیاسی را کنار بگذارند فعلاً کوتاهی ما و نارسایی های دولت را نادیده بگیرند صرف وحدت ملی را مستحکم بسازند و از این تصمیم شما که: «تا من زنده هستم حکومت موقت را دیده نمی توانند» حمایت نمایند باید تاکید کنم هرقدر که خلیل زاد فشار بیاورد تسلیم نشوید و اسیران طالبان را دیگر آزاد نسازید، زیرا همین اسیران بودند که امروز جبهات طالبان را گرم ساخته‌‎اند، پاکستان در پشت این جنگ که اگر از اول بگیریم پنجاه سال و اگر 11 سپتامبر و آمدن امریکایی ها به افغانستان حساب کنیم بیست سال می شود قرار دارند، این را شما می دانید، بایدن رییس جمهوری امریکا که دستگاه قوی جاسوسی سی.آی.ای را دارد با آدرس های هر یک از سران القاعده، طالب، داعش، سپاه صحابه، لشکر جنگوی و دیگران را روی میز خود دارد و جنایات ضدبشری که پاکستان به وسیله این گروه مرتکب شده ثابت است و این را نیز می داند که تا پاکستان سیاست خود را تغییر ندهد و از تجاوز و مداخله در افغانستان خودداری نکند و این را قدرت های بزرگ به شمول ملل متحد تضمین نکند جنگ در افغانستان خاتمه نمی یابد.

البته وظیفه رییس جمهور افغانستان است تا جغرافیای جنگ را به داخل قلمرو تحت تسلط پاکستان توسعه بدهد و از به اصطلاح گزینه های خلیل زاد که بلوچ ها نهضت بزرگ حفظ حقوق پشتون ها و جامعه مدنی بزرگ پاکستان کار بگیرد.

 

نوشته های مشابه

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

بستن
رفتن به نوار ابزار