سیاسی
سرنوشت صلح در دست برنده جنگ
حمدالله محب، مشاور امنیت ملی اشرف غنی گفته است: “از همه اهرمهای فشار برای مجبورسازی طالبان به صلح به صورت جدی باید استفاده شود، از جمله در وضع تحریمهای سازمان ملل علیه طالبان و دیگر تلاشها.”
او در صحبت تیلفونی با وانگ یی، وزیر خارجه چین گفته که تواناییهای منحصر به فرد چین میتواند مفید باشد.
آقای وانگ هم حمایت کامل کشورش را از روند صلح افغانستان اعلام کرده و گفته است که چین خواهان افغانستان مستقل، با اقتدار و یکپارچه است. او همچنان توافق سیاسی را تنها راه حل مناسب برای پایان جنگ افغانستان دانسته است.
این دو مقام، تروریزم را تهدید مشترک خوانده و گفتهاند که هر دو طرف باید با آن مبارزه کنند.
کابل در حالی از افزایش تحریمها سخن میگوید که هبتالله آخندزاده، رهبر طالبان، با انتشار پیامی به مناسبت عید فطر گفته بود که حذف نشدن نام رهبران این گروه از فهرست سیاه سازمان ملل، طولانی شدن روند رهایی زندانیان طالبان و حملات نظامی “در برابر صلح مشکل ایجاد میکند”.
هم موضع رهبر طالبان و هم تاکید حمدالله محب نشان می دهد که دوطرف مصمم به دستیابی به صلح از راه مسالمت آمیز نیستند و یکی برای دستیابی به قدرت و دیگری به منظور حفظ آن دست به هر اهرمی میزند و از هر حربه ای استفاده میکند.
در این میان دولت افغانستان شرایط دشوارتری دارد، دولتی که برای پیشبرد اهداف خود، متکی به اراده و قدرت خویش نیست و در این زمینه نیازمند همکاری و همراهی بسیاری از قدرت های جهانی است.
گفتوگوی محب با وزیر خارجه چین هم تلاشی در همین راستا است. چین به عنوان عضو دایم شورای امنیت سازمان ملل متحد، متحد استراتیژيک پاکستان و از قدرتهای ذی نفوذ بر طالبان میتواند کارهای بزرگی در زمینه صلح افغانستان انجام دهد.
از سوی دیگر، پکن نگران توسعه تروریزم از افغانستان به منطقه مسلمان نشین سین کیانگ است، جایی که مسلمانان اویغور در حال سپری کردن ضد انسانی ترین رژيمهای سرکوب و فاشیزم در عصر مدرن در اردوگاه های بازپروری رژيم پکن هستند تا به این ترتیب، جدایی طلبان جنبش ترکستان شرقی (اسلامی) نتوانند به اهداف خود برای ضربه زدن به امنیت ملی چین و نقض تمامیت ارضی آن کشور دست پیدا کنند.
در گذشته، مستنداتی درباره حضور و فعالیت این جنبش جدایی طلب در مناطق شمال شرقی افغانستان مشاهده شده است، رویدادی که احتمال ارتباط این نیرو با طالبان را تقویت میکند و بی تردید به نگرانیهای پکن دامن میزند.
این مسایل، به کابل کمک میکند تا برای اعمال فشار بر طالبان به پکن نزدیک شود و از نفوذ چین بر پاکستان، طالبان و جایگاه آن کشور در مناسبات بینالمللی به ویژه شورای امنیت سازمان ملل به منظور پیشبرد اهداف و سیاستهای خود در روند صلح استفاده کند.
با این حال، چین یک قدرت محافظه کار و معامله گر است. برای چین هیچ دوستی و دشمنی پایدار و صادقانه ای وجود ندارد. تنها معیار، منافع است. در چنین شرایطی ساده انگارانه است اگر انتظار داشته باشیم که چین، دوستی استراتیژيک با پاکستان و یا امیدهایش برای برقراری یک ارتباط پیچیده با طالبان در بلندمدت را برای منافع کوتاه مدت کابل، نادیده بگیرد، کاری که امریکا به عنوان «بزرگترین شریک راهبردی» کابل با وجود امضای پیمان های استراتیژيک و امنیتی با دولت افغانستان هم انجام نداد و در نهایت با ترک تمامی تعهدات مکتوب و رسمی خود در برابر افغانستان با طالبان وارد معامله شد و پاکستان را ترجیح داد.
بر این اساس، کابل برای اعمال فشار بر طالبان باید به ابزارهای دیگری غیر از توسل به این یا آن قدرت خارجی، متوسل شود. این امر از آنجا اهمیت دارد که روند صلح روز به روز تضعیف میشود و جنگ به مثابه واقعیتی غیرقابل انکار خود را بر سایر معادلات، تحمیل میکند.
این واقعیت، جدی است و به نظر میرسد که سخنان تازه حمدالله محب هم به آن اذعان میکند که سرنوشت صلح افغانستان در میدان جنگ تعیین میشود و این برنده جنگ است که درباره چشم انداز صلح، خط و نشان میکشد و آینده آن را رقم میزند.
اسکات میلر، فرمانده نیروهای خارجی هم به تازهگی بار دیگر اعتراف کرده است که پس از خروج این نیروها، جنگ و خشونت در افغانستان اوج خواهد گرفت. این جنگ و خشونت از هر دو سوی خصومت، برای قدرت است، چیزی که قرار بود از مسیر صلح، تحقق یابد، اما امریکا و ناتو با تصمیم به خروج کامل از افغانستان، معادلات را به نفع جنگ افروزان، تروریست ها و طالبان تغییر دادند.
عبدالمتین فرهمند/جمهور