سیاسی
رامسفلد و تصمیمهای دشوار افغانستان
نام سیاستمداران امریکایی پس از سال ۲۰۰۱ با افغانستان سخت گره خورده است. از دیک چینی گرفته تا جورج بوش و از اوباما تا هیلاری کلینتون. هر یک از آنها در مسند تصمیمگیری و سیاستگذاری سرنوشت میلیونها انسان در افغانستان را رقم زدهاند. اما نسل جوان افغانستان یک نام را شاید هرگز فراموش نکند؛ دونالد رامسفلد، وزیر دفاع جنجالی پیشین امریکا که چهارشنبه هفته گذشته ۳۰ جون در ۸۸ سالگی در نیومکزیکو درگذشت.
او هنگام حملات یازدهم سپتامبر ۲۰۰۱ شبکه القاعده به برجهای دوقلوی امریکا و آغاز جنگ امریکا در عراق بین سالهای ۲۰۰۱ تا ۲۰۰۶ وزیر دفاع جورج بوش پسر بود.
از رامسفلد به عنوان معمار جنگ امریکا علیه طالبان و تروریزم در افغانستان و رژیم صدام حسین در عراق یاد میشود که فرماندهی لشکرکشی امریکا در جنگ علیه تروریزم و سرنگونی صدام حسین را به عهده داشت. اما برخی هم آقای رامسفلد را به جنایت جنگی متهم میکنند. در این مطلب کوشیده شده است که میراث رامسفلد برای افغانستان بررسی شود.
دونالد رامسفلد با برنامه اصلاح پنتاگون به وزارت دفاع دولت جورج بوش تعیین شد، اما چندی نگذشت که شبکه القاعده در فضایی که طالبان فراهم کرده بود حملاتی را به خاک امریکا انجام داد و تمام محاسبات و برنامههای پنتاگون را به هم زد. جورج بوش رییس جمهور جنگ شد و رامسفلد با تجربه که یک دوره دیگر وزارت دفاع را در دولت جرالد فورد سپری کرده بود هم به عنوان بازوی عملیاتی عمل کرد.
رامسفلد در دوران وزارتش بیش از ۱۱ بار به افغانستان سفر کرد. سالهای اول آمد و شد او به افغانستان، سالهای امید بود. نیروهای امریکایی تازه رژیم عقبگرای طالبان را سرنگون کرده بودند و حامد کرزی، چهره جوان سیاسی که وابستگی حزبی خاصی نداشت، با حمایت امریکا روی کار آمده بود.
واشنگتن میلیاردها دالر برای بازسازی ویرانههای افغانستان، توسعه شهرها، نظامسازی و ایجاد نیروهای مسلح ارتش، پولیس و امنیت ملی کشور هزینه میکرد و هر گام رامسفلد قدرتمند به خاک افغانستان، استقبال گرم میشد.
افغانستان پس از برگزاری لویه جرگهها برای ایجاد دولت موقت و تصویب قانون اساسی، در سال ۲۰۰۴ به سمت برگزاری نخستین انتخابات ریاستجمهوری آزاد در تاریخ این کشور رفت.
براساس آمار رسمی در این انتخابات در مجموع، ۱۲.۶ میلیون نفر ثبتنام کردند و بیش از ۸ میلیون نفر که هفتاد درصد کل ثبتنامکنندهگان بود، در انتخابات شرکت کردند.
آقای رامسفلد که پس از برگزاری انتخابات به افغانستان رفته بود، در کنفرانس خبری مشترک با حامد کرزی این دموکراسی را بزرگترین دستاورد این کشور دانست.
او با اشاره به پیشرفتهای اجتماعی در افغانستان در کابل گفته بود: «همين چند سال پیش بود که القاعده و طالبان بدترين ستمها را بر مردم افغانستان روا میداشتند، امروز اردوگاههای آموزش تروريستها بسته شدهاند، استديومهای فوتبال به جای اعدام برای انجام مسابقات فوتبال به کار میروند… و اين به راستی ارجگذاری به مردم افغانستان است.»
اما تا این وقت جنگ عراق شروع شده بود و جنگ افغانستان یکسره نشده بود.
چندی از نخستین انتخابات دموکراتیک کشور نگذشته بود که گروههای طالبان با پناه گرفتن در پاکستان بسیج و شورش خود علیه این دولت را آغاز کردند. طالبان روز به روز قلمرو بیشتری را به تصرف خود در آوردند.
آقای رامسفلد سفرهایی هم به پاکستان داشت و با جنرال پرویز مشرف، رییسجمهور این کشور دیدار و گفتوگو کرد تا در ازای دادن هواپیماهای جنگی و کمک مالی دیدگاه پاکستان نسبت به طالبان را تغییر دهد و به حمایت اسلامآباد از طالبان پایان دهد، اما این تلاشها ناکام ماند.
ناکامی دیگری هم اینجا بود که رامسفلد به عنوان معمار جنگ عراق، توجه و منابع را از کابل به بغداد معطوف کرد. بسیاری از متخصصان، دیپلماتها و جنرالهای کارکشته امریکایی مانند زلمی خلیلزاد و دیوید پتریوس نیز از کابل به بغداد رفتند.
دونالد رامسفلد در اوج جنگ عراق در سفری در سال ۲۰۰۶ در کابل متوجه قدرت گرفتن طالبان شد. او گفت: «شورشيان همچنان مصمم هستند، اما شکست خواهند خورد. آنها موفق نخواهند شد. سعی کردند مردم افغانستان را از رای دادن، از تدوين قانون اساسی، از انتخاب پارلمان و ریيسجمهوری باز دارند، اما در هيچ مورد راه به جائی نبردند. با اين حال مصمماند راه را بر هر موفقيتی در آنجا ببندند.»
راهبرد امریکا که در سالهای مدیریت دفاعی رامسفلد حدود ۲۰ هزار نیرو در افغانستان داشت، جواب نمیداد. ارتش ملی نوپای افغانستان در حملات فرسایشی طالبان با شکست و ریزشهایی روبهرو شده بود. دیگر افغانستان به اولویت دوم برای امریکا تبدیل شده بود و مسأله اصلی حل بحران عراق بود. واشنگتن کابل را به ناتوانی و کابل واشنگتن را به بیتوجهی متهم میکردند.
طالبان از این خلاء استفاده کرد و به صحنه بازگشت. اوضاع افغانستان و عراق روزبهروز بدتر میشد.
در بحبوحه هرجومرجی که در پی جنگ با تروریزم و حمله امریکا به عراق به وجود آمد، دونالد رامسفلد در سال ۲۰۰۶ مجبور به استعفا از مقامش شد، اما او تا آخر همواره از عملکردش دفاع میکرد.
آقای رامسفلد جنگ افغانستان را در بدترین حالت به رابرت گیتس که در سال ۲۰۰۶ جایگزنش شد، تحویل داد، جنگ ناتمامی که با وجود خروج کامل نیروهای امریکایی تا چند هفته دیگر، همچنان ادامه دارد.
بنا به آمار وزارت دفاع امریکا این کشور بیش از ۲۴۰۰ سرباز امریکایی در افغانستان کشته داده است و ۲۰ هزار نفرشان زخمی شدهاند. تخمین زده میشود که قریب ۴ هزار نفر از نیروهای پیمانکار امنیتی امریکایی نیز در افغانستان کشته شدهاند. این البته رقمی بسیار کمتر از کشتهشدهگان افغانستان است: بیش از ۶۶ هزار سرباز افغانستانی جان خود را در این جنگ طولانی از دست دادهاند و بیش از ۲ میلیون و ۷۰۰ هزار نفر مجبور به فرار از کشور شدهاند که بیشترشان به ایران رفتهاند. پیش از حضور امریکا نیز افغانستان چندین دهه است درگیر جنگ پیدرپی بوده است.
این کشور همچنین ۸۸ میلیارد دالر در بخش امنیتی، ۳۶ میلیارد دالر در بخش غیرنظامی از جمله ۷۸۷ میلیون دالر برای کمک به دختران و زنان و حدود چهار میلیارد دالر دیگر کمکهای مردمی به افغانستان انجام داده است که مجموع میزان کمک این کشور به کابل به ۱۲۸ میلیارد دالر میرسد.
البته این مبلغ افزون بر هزینه جنگ و حضور ۲۰ ساله امریکا در افغانستان است که به چند صد میلیارد دالر دیگر میرسد. براساس گزارش سال ۲۰۲۰ وزارت دفاع امریکا، جنگ و فعالیتهای مربوط به نبرد امریکا در افغانستان ۸۱۵.۷ میلیارد دالر هزینه برده است. این مبلغ شامل تمام فعالیتهای جنگی از جمله تأمین آب و غذا، سلاح و مهمات، تانک و حملات هوایی و ماشینهای زرهی است.
وحیده پیکان/ اندپندنت فارسی