سیاسی
در پشت پردهي سياست اين روزهاي افغانستان چه ميگذرد؟
در پستوي سياست افغانستان و به دور از انظار عمومي، يک بازي در جريان است. طرفهاي تأثيرگذار در سرنوشت افغانستان و شماري از مهرههاي سياسي براي پايانبخشيدن به جنگ افغانستان روي فرمولي تمرکز دارند که بر مبناي آن امکان بازبيني نظام و ساختار کنوني را تسهيل ميکند. طرفداران اين تغيير به اين عقيدهاند که طالبان 20 سال پيش در نتيجهي فورمول مشابه ناديده گرفته شدند و اين امر مدت طولاني باعث بيثباتي و جنگ در افغانستان شد. بنابرين، زمان آن رسيده تا اين نارسايي رفع شود.
اين نسخه بدون مشورت با طالبان تهيه شده، اما با توجه به اين نکته در رأس آن ايالات متحده قرار دارد گزينهي قوي و محتملي است. ايالات متحده در پيوند به جنگ افغانستان دو راه را تعقيب ميکند. پايان منازعهي 20 ساله به شکلي که شهرت و هژموني ايالات متحده را مخدوش نکند و ديگر تلاش براي بقا و حفظ منافع اين کشور در افغانستان. امريکا در صورتي که غيرمسوولانه و به صورت شتابزده براي کاهش هزينههاي مالي از قضيهي افغانستان کنار بکشد، اعتبار اين کشور در سطح بينالمللي و متحدانش آسيب ميبيند. استراتيژيستها و سياستمداران سلطهطلب امريکا که روياي حفظ اقتدار امريکا در سطح جهان را دارند، به معاملهيي تن نخواهند داد که اين رويا را آسيب بزند.
امريکاي دوران دونالد ترمپ درگير منافع آني و سياست غيرحرفهيي بود که اين امر براي مدتي اين غول جهان را از مسير منافع استراتژيک دور کرد. در دروان جو بايدن اشتباهات ترمپ با چشمانداز استراتيژيک رفع خواهد شد، برخلاف گذشته زمام امور از حيطه هيجان آني خارج خواهد شد و چه بسا اين فرايند از مدتي آغاز شده است. دستورات ترمپ مدتي است که در دستگاه قدرت امريکا تأثير آنچناني ندارد، ورنه بر اساس فرمايش او بايد نيروهاي امريکايي تا کريسمس گذشته در افغانستان به صفر ميرسيد.
در ارتباط به افغانستان ترجيح دستگاه جديد اين است که اقدامات انجامشده توسط ادارهي ترمپ باطل نخواهد شد، بلکه اشتباهات آن اصلاح و رفع ميشود. عمال دستگاه جديد از جمله مشاور امنيت ملي جو بايدن تاکيد کردهاند که اين سياست پيگري ميشود و بهطبع به گونهيي مديريت خواهد شد که هژموني امريکا آسيب نبيند.
نکتهي ديگر چگونگي حضور امريکا در افغانستان است که منافع درازمدت اين کشور را در منطقهي جنوب آسيا متأثر ميسازد. ترمپ دلبستهگي زياد به اين نکته نداشت او فقط زير فشار و تاکيد نهادهاي استخباراتي امريکا نيروهايش را از افغانستان خارج نکرد، گزينهي خروج بدون مذاکرهي ايدهآل ترمپ بود. اکنون سخن از صيانت هژموني و حفظ منافع درازمدتي که امکان آن در بازنگري ساختار نظام کنوني ديده ميشود، در ميان است.
مقدمهي اين تغيير اقناع دولت کنوني براي پذيرش ادارهي موقت يا سرپرست است. اين تلاش مجزا از گفتوگوهاي صلح دوحه در حال انجام است و مذاکرهکنندهگان دوحه پايتخت قطر در آن مشارکتي ندارند. زلمي خليلزاد در سفر آخرش در کابل، تلاش کرده است که اين نکته را به محمداشرف غني تفهيم کند، زمان رفتنش فرا رسيده است. غني چون از ماجرا مطلع بوده از پذيرش خليلزاد سرباز زده، اما پيام واضح را دريافت کرده است. طرفداران حکومت در کابل تبليغ ميکنند که چارهيي ديگر جز حکومت موقت نيست و غني بايست براي رفتن باروبنديلاش را ببندد.
استدلال محمداشرف غني اين است که قدرت بايد از مسير قانوني با برگزاري انتخابات منتقل شود و حفظ قدرت تا پايان دوره کاري بر اساس پيشبيني قانون اساسي را مسووليت خود ميداند. بنابرين غني تمام گزينهها را بررسي ميکند تا قدرت را در کف داشته باشد. او اخيراً در مصاحبه با سيانان گفت که انتقال اقتدار از مسير قانوني به جانشيناش هدف اساسي اوست. روياي غني اين است که طالبان حکومت او را به رسميت بشناسند و زير چتر حکومت فعلي دست از جنگ بردارند.
به باور آقاي غني و حلقه قدرت در افغانستان راه غير از اين، برگشت به گذشته است و چنين امري هرگز اتفاق نخواهد افتاد. به نظر حلقهي قدرت هرمعاملهيي که منجر به برکناري آنان از قدرت شود، اگر به صلح هم منجر شود، «آرامش مشابه به قبرستان» خواهد بود. شماري از کشورهاي منطقه از جمله ايران، روسيه و چين در مخالف به آنچه که پروژه امريکايي ميخوانند از موضع غني دفاع ميکنند و هند نيز به دليل مخالفت با پاکستان و روابط تنگ اين کشور با طالبان، مخالف سياست امريکا در افغانستان است.
افغانستان از لحاظ تاريخي با گسست ديگر مواجه است. بدون ترديد اين اتفاق براي افغانستان پيامد بدي خواهد داشت و احتمالاً اميال طالبان در تشکيل ساختار جديد نيز دخيل خواهد بود. براي جلوگيري از اين اتفاق پايههاي استدلال محافظت از قانون سست است. زيرا محمداشرف غني که علمدار اين پرچم است از راه نامشروع و با انتخابات تقلبي به قدرت رسيده و پيوسته قانون را نقض کرده است. او و حواريونش به خوبي ميدانند که در برابر امريکا نميتوانند از استدلال خود دفاع کنند. امريکاييها ميدانند که ماشين چاپ کارتهاي رايدهي در وزيراکبرخان و صندوقهاي پرشده از گوسفند، غني را به قدرت رساند.
محمداشرف غني با تمام توان در برابر تشکيل حکومت موقت مقاومت خواهد کرد و در يک سال گذشته از اين مقاومت نتايج اثربخشي به دست آورده، اما در اين اواخر امور صلح از حيطهي او خارج و اين امر غني و حواريون را به شدت نگران ساخته است. شکوه محمداشرف غني در رسانهها و تأکيد موافقان حکومت موقت يا سرپرست بر موضع نشان ميدهد که اين طرح به پختهگي و تحقق نزديک است. اما پرسش اين است که طالبان تا چه ميزان به چنين طرحي توافق خواهند کرد؟
سلام وطندار