پس از هفتهها بنبست در مذاکرات بين دولت و طالبان، اعضاي تيم مذاکرهکننده دولت روز سه شنبه از کابل به دوحه بازخواهند گشت.
ناجيه انوري، سخنگوي وزارت دولت در امور صلح گفته بخشي از هيأت مذاکره کننده دولت سه شنبه به قطر ميرود و بقيه اعضاي هيأت نيز به زودي به آنها خواهند پيوست.
در ايام عيد فطر اعلام شد که هر دوطرف به زودي پس از تعطيلات عيد با يکديگر ديدار خواهند کرد، اما هيچ تاريخي براي دور بعدي گفتوگوها مشخص نشده است.
در همين حال محمد نعيم، سخنگوي هيأت مذاکره کننده طالبان نيز به رسانهها گفته است که با هيأت مذاکرهکننده افغانستان در تماس هستند و اميدوار است که به زودترين فرصت ممکن مشکلات موجود در برابر گفتوگوهاي صلح حل شود.
آقاي نعيم گفته که هنوز زمان و موضوع گفتوگوها روشن نيست.
اظهارات سخنگوي طالبان اما هيچ اميدي را برنميانگيزد. او وظيفه دارد که به عنوان زبان گوياي بخش سياسي طالبان، از آن گروه چهره اي طرفدار صلح و آماده مذاکره براي رسيدن به توافق نشان دهد. اين بخشي از نياز طالبان براي کسب مشروعيت سياسي در نزد جامعه بينالمللي است، اما آنچه در عمل رقم ميخورد رويکرد خشونت بار طالبان است که بيشتر از پيش تقويت شده و هرگونه اميد به صلح را نابود کرده است.
اين در حالي است که هيأت مذاکره کننده دولت زماني با قدرت در ميز مذاکرات حضور خواهد يافت که در ميدان جنگ، تقويت شده باشد. به بيان ديگر، تا زماني که طالبان با قدرت واقعي دولت در ميدان جنگ رو به رو نشده و پاسخ کوبنده خشونت آفريني و جنگ افروزي شان را در نبردهاي رويارو دريافت نکرده اند، هرگز حاضر به مذاکره از موضعي برابر براي رسيدن به توافقي سازنده و پايدار و عادلانه با دولت نخواهند شد.
اين اتفاق در ميدان جنگ رخ نداده و پايبندي دولت به مذاکرات صلح نيز از سر ناگزيري و ضعف و استيصال و درماندگي و بيچارهگي است، نه برآمده از قدرت و غلبه نظامي بر طالبان.
در چنين شرايطي مذاکره با طالبان حتا اگر تاريخ و آجنداي دقيق و مشخصي هم براي آن تعيين شود، از موضع ضعف خواهد بود و به نتايج مطلوب و مورد انتظار نخواهد رسيد.
نکته ديگر اين است که از نظر سياسي نيز در درون دولت يک اجماع فراگير سياسي براي حمايت از روند دوحه وجود ندارد. حتا مشخص نيست که چارچوب مذاکرات هيأت دولت با طالبان چيست و خطوط سبز و سرخ آنها براي تعامل يا تقابل با طرف طالبان کدام است. تلاشهاي مذبوحانه شوراي عالي مصالحه براي تهيه طرح توافق نهايي صلح هم ظاهرا به نتيجه اي نرسيد، زيرا اين امر به جاي آنکه منجر به اجماع و وحدت نظر همه جريانها و جناحها شود، نتيجه عکس داد و خود به زمينه اي تازه براي تنش و تقابل تبديل شد، ضمن آنکه خود نشست استانبول هم به دليل گردن کشي طالبان تا آينده اي نامشخص به تعويق افتاده و حتا اگر برگزار هم شود، کارکرد مورد نظر را براي مهار جنگ و تحقق صلح نخواهد داشت.
با اين وصف، در شرايط کنوني هيچ اميدي براي رسيدن به صلح در کوتاه مدت وجود ندارد. اين در حالي است که صلح نياز آني و فوري مردم افغانستان است، زيرا وضعيت جاري، خطر وقوع يک جنگ داخلي در ابعاد گسترده و غير قابل مهار را تقويت کرده و اگر پيش از تحقق آن کابوس هولناک، از سوي دوطرف جنگ، مهار نشود، روند دوحه هيچگاه نخواهد توانست مانع از آن شود. بنابراين، شايد ساده انگارانه به نظر برسد، اما يکي از کورسوهاي اميد اين است که دوطرف در دوحه، وخامت وضعيت را درک کنند، از آتش خشونتها بکاهند و به صلح، امکان تنفس و تحقق دهند، در غير آن، بحران بزرگ، اجتناب ناپذير است و در آن هيچ طرفي برنده نخواهد شد.