کابل پس از یک دوره خاموشی و کرختی و هیچ ندانم کاری ها فعالیت های جدید سیاسی را در سطح کشور های منطقه آغاز کرده است. هدف از این تلاش ها تقویت اجماع منطقهیی در پیوند به صلح افغانستان است که تا کنون عقیم مانده اند. این نازایی سیاسی اجماع داخلی و گفتوگو میان افغان ها را نیز به چالش روبهرو کرده است. هرچند کرختی سیاسی یا بن بست سیاسی در کابل دلایل داخلی و خارجی داشت؛ اما نبود اجماع در سطح ملی و منطقهیی در پیوند به صلح افغانستان، تأیید یا رد توافقنامۀ دوحه از سوی کاخ سفید و بی میلی و فرار طالبان از گفتوگو های دوحه از جمله عوامل کلان آن به حساب می رود. شماری ها شکست نسبی بن بست در کابل را وابسته به تصمیم جدید اسلام آباد تعبیر کرده اند.
گرچه هنوز زود است تا باور کرد که بن بست در کابل را اسلام آباد شکسته است و اما شکستن این بن بست بیرابطه با اظهارات اخیر عمران خان نخست وزیر پاکستان هم نمی تواند باشد. خان در این اواخر در دیدار با شخصیت ها و مقام های افغانستان از تغییر استراتیژی پاکستان در پیوند به افغانستان سخن گفته است. معلوم است که هرگاه چنین تغییری در رویکرد سیاسی پاکستان در پیوند به افغانستان بوجود آمده باشد و در ضمن در عقب آن ارادۀ حکومت ملکی و نظامی پاکستان باشد. این چرخش در سیاست اسلام آباد در ظرف چهاردهۀ گذشته و حتا پیش از آن بی سابقه است. اگر سخنان مقام های پاکستانی درست باشد، معنای این تغییر جز دست برداشتن پاکستان از حمایت گروه های تروریستی و به ویژه گروههای مخالف مسلح افغانستان، چیز دیگری نخواهد داشت. این اظهارات مقام های پاکستانی و بازنگری جوبایدن روی توافقنامۀ دوحه اندکی روح تازه به دیپلوماسی کابل دمید و فعالیت های سیاسی در کابل را جنبش و تحرک تازه داد. چنانکه اتمر وزیر خارجه افغانستان عازم مسکو و محمد عمر داوودزی نماینده خاص آقای غنی در امور صلح وارد اسلام آباد شده اند. این دیپلوماسی پس از یک دوره انتظار و رکود تازه از سر گرفته شده است. این سفر پس از تلاش های جدید رییس جمهور غنی صورت می گیرد که وی بخاطر تقویت اجماع ملی گفتوگو هایی را با رهبران سیاسی در داخل کشور آغاز کرده است. چنانکه آقاي غني هفتۀ گذشته با حامد کرزي، رييس جمهور پيشين، يونس قانوني و کريم خليلي، معاونان پيشين رياست جمهوري و محمد محقق، مشاور ارشد رييس جمهور در امور امنيتي و شماری از اعضای مجلس نمایندهگان ديدار هایی داشت. وزیر خارجه افغانستان، به دعوت سرگئی لاوروف، همتای روس خود، برای گسترش روابط دوجانبه به مسکو رفت و با مقامهای روس دیدار کرد. این سفر سه روزه از آن جهت مهم خوانده شده که چند هفته پیش، نمایندهگان ارشد گروه طالبان هم به مسکو سفر کرده و آنگونه که گفته می شود در رابطه به سرنگونی دولت قانونی افغانستان به ریاست جمهوری محمد اشرف غنی با روسها صحبت کرده بودند. وی دراین سفر با مقام های روسی از جمله با وزیر خارجۀ آن دیدار داشت. پروسه صلح، اجماع منطقهیی، مبارزه مشترک با تروریزم، مواد مخدر و جنایات سازمان یافته در منطقه و اتصال منطقهیی از بحث های مهم این سفر بود. از این سفر به عنوان فصل جدید همکاری با روسیه یاد شده است. اتمر که رابطۀ نزدیک با روسیه دارد. این رابطه در تحکیم مناسبات کابل و مسکو می تواند اثرگذار باشد؛ اما این سفر نقش روسیه در قبال افغانستان را پر اهمیت تر ساخته و دیده شود که این سفر آقای اتمر چه قدر بر تصمیم مسکو مبنی بر ایجاد ادارۀ موقت اثر گذار خواهد بود. شماری ها گفته اند، سخنانی را که آقای اتمر با وزارت های خارجه و دفاع روسیه در این سفر مطرح کرده است، بر حال مردم افغانستان اثر گذار نخواهد بود. پیش از او، ضمیر کابلوف به پاکستان سفر کرده و جزئیات این سفر را با پاکستان شریک ساخت. این سفر نشان دهندۀ نزدیکی مسکو و اسلام آباد است که دستآورد های این سفر اتمر را زیر پرسش می برد. سخنان اتمر مبنی بر این که روسیه از امارت طالبان حمایت نمی کند، نظر روسیه در مورد تشکیل ادارۀ ایتلافی در کابل را نفی نمی کند. این سفر در حالی صورت گرفت که هنوز بایدن تصمیم نهایی خود را در مورد توافقنامۀ دوحه اعلان نکرده و اما ناتو اعلام کرد که روند خروج نیروهای امریکایی از افغانستان حالا به تعویق افتاده و آلمان نیز دوره ماموریت نیروهای خود در افغانستان را برای هشت ماه دیگر تمدید کرده است.
اتمر در حالی به هدف تقویت اجماع منطقهیی بخاطر صلح عازم روسیه شده است که روسیه نظر دارد چند وقت بعد نشستی را به اشتراک چین و امریکا و پاکستان در مسکو برگزار کند. در این نشست از کابل کسی خواسته نشده است. این در حالی است که مسکو خواهان اداره موقت است. هم چنان داوودزی نماینده ویژه رییس جمهور وارد پاکستان شده تا در محور تقویت اجماع منطقهیی در رابطه به صلح افغانستان با مقام های پاکستان دیدار نماید.
همزمان به سفر آقای اتمر به روسیه، آقای داوودزی با هیأت همراه اش عازم اسلام آباد شد. وی دلیل سفرش به اسلام آباد را بحث جدید و جدی خواند که تازه میان کابل و اسلام آباد پس از سفر عمران خان به افغانستان آغاز شده است. وی گفت به اسلام آباد می رود تا دریابد که خان چه قدر از کار هایی را که هنگام سفرش به کابل بدست آورده بود، عملی کرده است. به گفتۀ وی ختم جنگ و آتش بس و تشویق طالبان به صلح با مفهوم از مسایل مهم فهرستی است که به خان در کابل سپرده شده بود. او در حالی نسبت به نتایج سفر خود به اسلام آباد به ویژه در رابطه به صلح خوش بین است که هیأت طالبان پس از برگشت از پاکستان به دبی موضع سخت تری را در برابر هیأت دولت افغانستان اتخاذ کرده و از ۴۴ روز بدین سو صرف یک بار دیدار داشتند و بس. نه تنها این، بلکه حفظ آثار باستانی، امتناع ورزی آنان از پناه دادن افراد خارجی، محاکمۀ مجرمان بدون مجازات در واقع عقب نشینی های گام به گام طالبان را به صورت تاکتیکی کلید می زند. در حالیکه توافقنامۀ امریکا با طالبان به جای سند صلح در حال به کاغد پارۀ ناکام بدل شدن است؛ اما باز هم کابل به اسلام آباد چشم دوخته است تا شب دیجورش را به صبح آرزو های دست یافتنی بدل کند. بعید نیست که انتظار کابل شاید با پاسخ یافتن و یا نیافتن پیام آقای غنی به وسیلۀ عمران خان به پایان نرسد و اسلام آباد بتواند با وعده های میان تهی سفیر صلح افغانستان را دست خالی اما راضی به کابل بفرستد. زیرا اسلام آباد سال ها است که سیاستگران کابل را به دنبال «نخود سیاه» می فرستد.
تلاش های سیاسی به دنبال اعلام مقام های پاکستان مبنی بر تغییر استراتیژی آنان در قبال افغانستان و اعتراف آنان بر اینکه سیاست های پاکستان طی چهل سال گذشته در مورد افغانستان اشتباه بوده و دیگر این اشتباه تکرار نخواهد شد، شدت بیشتری پیدا کرده است. هرچند هنوز زود است که به حرف های پاکستانی ها باور کرد و اما هرچه باشد، منطقه آبستن تحولات جدید است پاکستانی ها که هنر انعطاف پذیری های محیلانه و زیرکانه را دارا اند و هم این کشور ناگزیر است که باید با این قافلهء تغییر خود را هم سفر سازد و در غیر آن از کاروان عقب مانده و نه تنها از جامعه جهانی تجرید می شود؛ بلکه مشکلات اقتصادی اش بنابر تعزیرات صندق ” ام آی اف” مبنی برحمایت این کشور از سازمان های تروریستی افزایش می یابد. گمانه زنی هایی هم وجود دارد که اعلام جدید مقام های پاکستانی مبنی بر تغییر استراتیژی آن در افغانستان ترفند است تا امریکا نیرو هایش را از افغانستان بیرون کند. اسلام آباد پس از اظهار مقام های امریکایی مبنی بر این که پاکستان بداند که نیرو های امریکایی به این زودی از افغانستان بیرون نمی شوند، بیشتر حساس شده اند. از این رو وارد بازی تازه شده اند. ترس آن می رود که دعوت اسلام آباد از شخصیت ها و رهبران گروه های سیاسی افغانستان هم در این راستا باشد.
هنوز زود است تا به حرف های مقام های پاکستانی باور کرد؛ زیرا آنان طی چهار دهه و به ویژه در دو دهۀ اخیر هر از گاهی به مقام های دولتی و غیر دولتی وعدۀ همکاری با صلح و پایان جنگ در افغانستان داده اند و اما در عمل آن طور نبوده و عکس آن را انجام داده اند. سفر بی نتیجۀ ۲۲ بار آقای کرزی و وعده های نوشته شده در یخ حکومت ملکی و نظامی پاکستان به حکومت کنونی نمونه های آشکار بازی های سیاسی فریب آلود پاکستان است که بار عظیمی از ناباوری ها را نسبت به زمامداران اسلام آباد در کابل برانگیخته است. حرف بر سر تغییر استراتیژی پاکستان به هدف فریب افکار سازمان های مالی جهان است و به ویژه این که تلاش های اخیر این کشور هم برای بیرون شدن از لیست کشور های حامی گروه های تروریستی به دلیل به اجرا گذاشته نشدن ۳ مورد از ۲۷ مورد برنامه ابلاغی توسط گروه ویژۀ اقدام مالی به نتیجه نرسید و برقرار ماندن این کشور در لیست خاکستری را تا ماه جنوری تمدید کرد و آن را میان کشورهای تحت نظارت بیشتر قرار داد. تغییر در استراتیژی پاکستان را بسته شدن لانه های تروریستی و به محاکمه کشاندن رهبران آنان کلید می زند. کاری که پاکستان هرگز به آن عمل نخواهد کرد. دلیلش واضح است که پاکستان به گروه های تروریستی بحیث عمق استراتیژیک خود در افغانستان و رقابت با هند می داند. زمانی به تغییر استراتیژی پاکستان در مورد افغانستان می توان خوش بین بود که افغانستان بحیث عمق استراتیژی پاکستان در رقابت با هند از افکار نظامیان این کشور پاک شود. این کشور به تروریست پروری پایان داده و لانه های تروریستی در خاک خود را برای همیش ببندد. در حقیقت تغییر نگاه عمق استراتیژی پاکستان، دگرگونی در استراتیژی این کشور را رقم می زند.