بيکاري همان معضل است که حتا بزرگترين کشورهاي جهان دچار آن هستند و با اين همه پيشرفتهاي که در سراسر دنيا توسط ممالک مختلف صورت گرفته است، تا هنوز لاينحل است. ابرقدرت دنيا که کشور امريکا است، افراد بيکار به تعداد زياد دارد و اين حرف نيازمند استناد به کدام مرجع و منبع خاص است، کافي است که در ذهن خود مراجعه کرده و تمام آن قصههاي را که اقارب و دوستان ما از کشورهاي خارجي اعم از امريکا و ساير کشورها در مورد چگونگي نان پيدا کردن براي ما گفتهاند، مرور بکنيم و يا در گوگل که امروزه در جيب همهي ما و شما است، رفته و عبارتهاي متفاوت از قبيل «نرخ بيکاري در امريکا» نوشته و نگاهي بر کشورهاي ديگر بيندازيم.
ولي بيکاري در کشور ما با ساير کشورها دلايل متفاوت دارد. به طور مثال اگر شخص اقدام به سرمايه گذاري کرده و کارخانهي ميسازد، در صدد کشتن و اختطاف وي ميشويم و يا به جاي خريداري از اجناس توليد شده در داخل کشور، اجناس خارجي را خريداري ميکنيم. در حال که کشورهاي ديگر مانند ما، از خود کُش بيگانه پرست نيستند تا به تاوان تجار و وطن خود، دست به خريداري کالاهاي بيگانه بزنند، بلکه با خريد اجناس داخلي، تجار وطن خود را حمايت کرده و مايهي تشويق وي ميشوند و به اين وسيله از فرار سرمايههاي خويش به بيرون مرز جلوگيري ميکنند و باعث ميشوند که سرمايههاي سرمايه گذاران شان در داخل کشور در گردش باشد و دست به دست همديگر داده و در شکوفايي کشور خود سهيم ميشوند. در حالي که ما فقط شيفتهي اعلانات بازرگاني هستيم که توسط ممثلين جذاب و جوان معرفي ميشود و ديگر حتا کوچکترين توجه به راست و دروغ آن اعلان توجه نميکنيم و خوش و خوشحال در اولين فرصت دست به خريداري آن نوشابه (يا هر کالاي تجارتي ديگر) زده و حين نوشيدن و مصرف آن خود را در نقش همان ممثل احساس کرده و در فضا پرواز ميکنيم. بي توجه به اين که حتا خريداري همان يک قوطي نوشابه، اعانهي مالي به توليد بيگانه و خاک ريختن در سر زحمات تجار وطني است. لذا شايسته يادآوري اين است، همين که ما از تجارت و تجار وطني خود حمايت بکنيم، او هم به نوبهي خود، به جاي استخدام مشاوران خارجي، از استعدادهاي وطني و هموطنان خود استفاده کرده و آنان را استخدام ميکند و با استخدام هر فرد، بديهي است که يک خانواده صاحب يک لقمه رزق و روزي شده و از تنگ دستي خارج ميشود.
مورد ديگر اين که، ملت ما در طفلي پستي، در جواني مستي و در پيري سستي دارند و همواره طلب شان از دولت است و هميشه آن قدر از دولت متوقع ميباشند که گاهي انسان فکر ميکند انتظار ايشان از دولت اين است که دولت عقب درب منازل ايشان آمده و ورق قرارداد وظيفه را بياورد. به اين معنا که، بدون اين که زحمت بکشند، منتظر ميباشند تا زندهگي ايشان رونق بگيرد و اين امر محال است. چون پرنده نيز اگر حرکت نکند، برکت به خودي خود به سراغ وي نميآيد، لذا اين پرنده است که به دنبال نفقه از آشيانه خارج ميشود. پس انسان که اشرف مخلوقات است و داراي بزرگترين نعمت يعني عقل است و توانايي تسلط بر دنيا را دارد، چرا بايد منجمد باشد. درست است که دولت نيز مسووليتهاي دارد، ولي ما هم بدون مسووليت نيستيم و نبايد که منتظر ديگران به شمول دولت باشيم تا اگر کس دست کمک به سوي ما دراز بکند. اين خود ما استيم که بايد خود را تکان بدهيم ورنه هيچ فرصت به سوي ما نميآيد، بلکه ما بايد به سوي فرصتها برويم. اگر فرصت وجود ندارد، خود ما بايد خالق فرصتها باشيم. در نخست گام براي خود بلند بکنيم و پس از اين که در راه خود موفق شديم، ديگران را نيز از پهلوي خود مستفيد بگردانيم. همين جاست که از سعدي شيرازي در کتاب بوستان شاعر قديم و قوي تحت باب دوم و زير عنوان «احسان» آمده است:
ره نيک مردان آزاده گير
چو ايستادهي دست افتاده گير
خداوند نيز در کلام پاک خود در سوره رعد آيت 11 ميفرمايد «خدا حال هيچ قوم را دگرگون نخواهد کرد تا زمان که خود آن قوم حال شان را تغيير دهند.»
بنا بر آنچه در فوق گفته شد، توصيه ميشود که انسان بايد دايم در فکر آموختن باشد، مهم نيست که چه را، از کي، چطور و چه وقت ميآموزد. مهم اين است که فقط در فکر آموختن باشد. پس هر لحظهي خود را در جستجوي فراگيري و اندوختن مهارت، تجربه، علم، دانش، هنر و فن باشد. چون معلوم نيست که چه زمان و چگونه محتاج يکي از اين داشتههاي خود خواهد شد و عيان نيست که کدام يکي از اين خزانههايش، دست او را گرفته و از بدبختي و بيچارهگي وي را نجات خواهد داد. انسان نبايد خود را وابستهي يک رشته بکند، بلکه بايد رشتههاي مختلف را دسترسي داشته باشد، هر چند که کم کم از هر کدام آنها باشد. به اين معنا که اگر شخص خياط است، خوب است که خياطي را به سطح بالا ياد داشته باشد، ولي در ساعات بيکاري و در زمان که لباس در دست دوخت ندارد، از همسايهي دکان خود نجاري را بياموزد و به جاي نشستن در مقابل دکان خود و صرف کردن وقت گرانبها در ياوه گويي و متلک گويي به نامحرمان و زنان و دختران راهرو، متوجه يک کسب و کار ديگر باشد. چون به طور مثال اگر روزي تمام مردم به جاي پوشيدن لباسهاي دست دوزي، به پوشيدن لباسهاي آماده رُو بياورند و بازار خياطان رو به رکود نهاد، خياط جهت تأمين معيشت خانواده دست و پاچه نشود، بلکه منحيث يک شاگرد و دستيار موفق و کس که ديگر ذهن او در نجاري باز است، در نزد همسايه خود به راحتي مورد پذيرش قرار بگيرد.
به همين سان اگر شخص دانشگاه رفته و تحصيل علم کرده است ولي به دليل قرنطينه و جلوگيري از شيوع ويروس کرونا و يا به دليل وخامت اوضاع امنيتي و تعطيل دانشگاهها، شغل استادي وي معطل مانده است، بايد رانندهگي بلد باشد و با شهر و بازار، کوچه و پس کوچه، مقدار کرايه، ايستگاهها و قوانين ترافيک آشنا باشد.
و يا بانوي تحصيل کرده ولي تبعهي کشورهاي آلوده به فساد، رشوت خوار، واسطهپذير، شهوت پرست و بيناموس باشد و اين شخص نيز به دليل پاکي نفس و وجدان نتواند شغل به دست آورد، بايد خياطي را ياد داشته باشد تا اعاشه عيال خود را تأمين بکند.
شايد به همين دليل است که خداوند نيز انسان را به آموختاندن فقط يک دهن داده است. چون با ارايه درس با يک دهن ميتوان در آنواحد تعداد کثير از افراد را آموختاند ولي براي آموختن دو چشم، دو گوش، دو دست و دو پا داده است تا به وجه احسن ببيند، بشنود، بفهمد و دوباره تمرين بکند.
به همين دليل گفتهاند «کسب روزي حلال، عبادت است» و درين عبارت مشخص نشده است که کسب روزي حلال از طريق کدام رشته و شغل باشد، بلکه مهم فقط حلال بودن آن است و در هيچ کار حلال شرم نيست. آنان که تحصيل کردهاند و منتظرند که طبق رشته تحصيلي خود شغل بيابند، غافل از اين هستند که زندهگي در گذر است و حيات بشر خيلي کوتاهتر از آن است که انسان ميپندارد. نمونه آنان که کاهل و غافل بودند و در پي آموختن و اندوختن استعدادهاي مختلف نبودند، در جامعه زياد است و از جمله آنان کسان استند که مثلن فقط کارت موبايل ميفروختند، ولي در ظرف چند سال فروش کارتها کمرنگ شد و جاي آن را ماشينهاي خود پرداز شرکتهاي مخابراتي، پرداخت از طريق حساب بانکي وغيره گرفت، و يا کسان که راهنماي معاملات داشتند و خانه، زمين، اپارتمان، دکان و موتر را مورد معامله قرار ميدادند و امروزه اين معاملات نيز توسط صفحات تجارتي و بازارهاي آنلاين مورد داد و ستد قرار ميگيرند و يا کسان که مراکز آموزشي برگزار ميکردند ولي حالا خيلي از درسها در گوگل و يوتيوب وجود دارند، کورسهاي آموزشي رايگان در واتسپ ايجاد شدهاند و کسب تحصيلات عالي تا مقطع دکترا و فوق دکترا از طريق انترنت ممکن شده است. پس، پيشرفت دنيا باعث فرسودهگي و کهنه شدن يک تعداد از امور شده و به جاي آن امور جديد و تازه رونما شده است و درين عرصه برد از آن کس است که همواره در تلاش بهروز update داشتن خود بوده و سعي درين داشته است که ازين دنيا و علوم مختلفه که به فراست ابحار استند، دست خالي برنگردد و تا زنده است دست و دامن خود را پر داشته باشد. اين ديگر شخص است که همه به او نياز دارند و او نيز آماده است که در هر قالب بگنجد، ولي بيکار و بيروزي نماند.
چه خوش گفت پيامبر راستگوي
ز گهواره تا گور دانش بجوي