سیاسی
تروريستان! ما متوقف نمی شويم، ما تسليم نمی شويم
تروريستان! ما متوقف نمي شويم، ما تسليم نمي شويم، زندهگي ادامه خواهد يافت، بخواهيد يا نخواهيد در دانشگاه و مکتب را بازنگهميداريم واين شما استيد که شکست خورديد.
اين گفته هاي زهره دانش آموزصنف دهم ليسه سيد الشهدا است که در حادثه عصرروز شنبه 18 ثور از ناحيه دو پا سخت مجروح شده است و حالا در شفاخانه جناح در دشت برچي بستري است.
زهره مي گويد که هراس افگنان مي خواهند مردم را متوقف کنند، مانع کار و زندهگي آنان شوند از مسير رعب ووحشت صاحب سرنوشت مردم شوند، به همين هدف انسان ميکشند، مگر بدانند که مردم تسليم نمي شوند، آنان بر دانشگاه کابل حمله کردند، کشتند و درديدند، بر شفاخانه نوزدان در دشت برچي حمله کردند و حتا بر نوزاد که چند دقيقه از تولدش سپري نشده بود رحم نکردند، او را به گلوله بستند، بر نهاد هاي اکادميک درساحات دشت برچي و بخش هاي از ناحيه ششم حمله کردند، درست است که کشتند مگر در و دروازة اين نهاد مسدود باقي نماند و فعاليت دانش آموزان در صنف هاي درسي متوفف نشد، باز هم مي گويم هر قدر مي توانيد بکشيد، ما بالنده تر مي شويم و شمارا بيشتر مي شناسم ما تسليم نمي شويم.
حرف اين دختر با درايت، پيام واضح دارد که مردم تسليم تروريزم نمي شوند و اين که هراس افگنان بار ها بر نهادهاي اکادميک در کابل و جا هاي ديگر حمله کردند تا تبش زندهگي و روند آموزش را متوقف کنند مگر مردم متوقف نشدند.
حوادث پيهم حمله بر نهاد هاي آموزشي و اکادميک نشان مي دهد، که اکنون هراس افگنان نهاد هاي تعليمي و تحصيلي را اهداف نظامي شان کرده اند
آنچه ديروز در کابل اتفاق افتاد هفته پيش اين ناهنجاري در لوگر صورت گرفت، انفجار کابل تنها ده روز بعد از انفجار پل علم لوگر رخ داده است که در آن نيز حدود سي نفر جان باختند، قربانيان بيشتر دانشآموزاني بودند که براي سپري کردن امتحان کانکور از ولسوالي هاي لوگر به مرکز آمده بودند.
در جريان بيست سال گذشته که افغانستان به مرکز مبارزه با هراس افگني مبدل شده است، پيهم مردم افغانستان اند که به نام ها و عناوين گونه گون کشته مي شوند، و اين زشتي تا اندازة ادامه يافته است که امروز يک کودک و دانش آموز ما در صنف درسي مصونيت ندارد و اين ناهنجاري و زشتي بعد از صلح که طالبان با امريکا کردند و مردم افغانستان آن را بيشتر يک صلح قلابي مي دانند، بيشتر و پيچيده تر شده است تا سرحدي که تلاش مي شود به اين ناهنجاري ها رنگ و بوي قومي و مذهبي دهند، اين که در حمله بر نهاد هاي اکادميک و موسسات صحي و يا هم نهاد هاي فرهنگي بيشتر يک قوم خاص و پيروان يک مذهب خاص نشانه گرفته مي شوند، بازگو کننده اين است که برنامه هاي زشت تر و پليدتر، دارد بر مردم افغانستان روا داشته مي شود، هدف اين است که افغانستان را وارد يک جنگ تباه کن مذهبي و قومي کنند
آگاهان سياسي بيشتر به اين باوراند که امريکا برنامه خروج از افغانستان را با يک صلحي استعماري رقم زده است، صلح که انجام آن مشروعيت بخشيدن به کشتارهاي فجيعي است که ما در روز ها و ماه هاي اخير در کابل و شماري ديگراز شهر هاي افغانستان شاهد آن بوديم، امريکا با گروه که آن را خود سال ها تروريست نام نهاد بالاخره وارد صلح شد و حالا هم با خاموشي نظاره گر فجايع است که بعد از زد و بند هاي تازه سياسي بر مردم افغانستان تحميل شده است.
در حوادث اخير در کنار آن که بيشتر دانش آموزان هدف بوده اند، بيشتر هم بر قتل و کشتار زنان و دختران تمرکز شده است، ما شاهد ترور هاي هدفمندانه فعالان زن و خبرنگاران زن و يا هم زناني بوده ايم که در نهاد هاي امنيتي کار مي کردند، کشتار و هدف گيري منظم زنان چه پيامي دارد جز اين که، آناني که از مسير توافق صلح با امريکا در آينده وارد صحنه سياسي افغانستان مي شوند، به فعاليت هاي مدني سياسي، آموزشي و فرهنگي زنان باور ندارند در حالي که فعالان سياسي در امريکا گفته اند که زنان در افغانستان رو به جلو اند و عقب گرا نخواهند بود.
با برداشت همين تعهد است که زنان و دختران در افغانستان بدون هراس از تهديدهاي که عليه آنان وجود دارد متعهد به پيشرفت اند، همچنان تلاش مي کنند بيشتر بياموزند و تن به محدوديت ها ندهند.
هراس افگنان بايد بدانند اگراين تعهد امريکا و متحدانش کاذب هم باشد، زنان و دختران افغان اکنون خود اين درايت را دارند که از موقف و داشته هاي شان دفاع کنند
حرف مهم در اين جا، حمله برارزش هاي معنوي در افغانستان است، کشتار دانش آموزان و ادامه کشتار مردم افغانستان است، با آن که اين برنامه در همسويي و هماهنگي حلقه ها و استخبارات خارجي انجام مي شود مگر هيچکسي ادعاي مسووليت نمي کند، اين خود يک پيروزي است که بالاخره هراس افگنان و متحدان شان در کشور هاي ديگر از محاسبه وواکنش مردم افغانستان هراس دارند.
چنانچه ذبيح الله مجاهد سخنگوي گروه طالبان در واکنش به انفجار روزگذشته در کابل، ضمن رد اين ادعا که طالبان مسبب آن نوشته است « ما انفجارات امروز در منطقه دشت برچي کابل را محکوم مي نمائيم که عليه مردم ملکي انجام شد و متأسفانه تلفات زياد وارد کرد. اين اعمال شوم، کار حلقات منحوسي مي باشد که تحت پرورش و حمايت استخباراتي اداره کابل بنام داعش فعاليت دارند»
اما طارق آرين سخنگوي وزارت امور داخله حرفي ديگري دارد او مي گويد؛طالبان براي اعلاميهدادن دو آدرس دارند
اول: هرگاه بالاي اهداف نظامي حملة تروريستي انجام ميدهند مسووليت ميگيرند و سخنگويان جعلي شان مينويسند.
دوم: هرگاه اهداف ملکي را هدف قرار ميدهند، از سايت اعماق و تحت نام داعش مسووليت اعلام ميکنند.
آرين مي گويد؛ اين که حملة ديروز بالاي شاگردان مکتب، حمله بالاي محصلين در لوگر و حمله بالاي پوهنتون کابل نظر به مشابهت و تاکتيک، کار طالب است هيچ انکار وجود ندارد.
در زمان حمله بالاي پوهنتون کابل هم طالبان اعلام کردند که کار اين گروه نيست. وقتي طراح حمله به نام «عادل» و چند تن ديگر دستگير شدند، بلبلواري اعتراف کردند که عضويت گروه طالبان را دارند. عادلنام ميگفت براي شان گفته شده بود که اين حمله را به هدف فشار بالاي افکار عامه انجام دهند.
آرين در ادامه گفته است؛ حال طالب همان طالب است، همان که اجمل نقشبندي را سربريد، دهها خبرنگار و فعال مدني را کشتند، همان که در درة صوف قتل عام کرد. انجنير و داکتر را تيرباران کرد. بناءً آدرس طالب آدرس تروريزم است و اين گروه مادر تروريزم است
بايد گفت که نهاد هاي امنيتي طالبان را عامل چنين فجايع ميدانند و طالبان داعش را در حالي که از ديد يک روز نامه نگار افغان «اين دو نيروي جهنمي طالب و داعش البته وجوه اشتراک ديگري نيز دارند؛ از جمله اين که هر دو نيرو، مورد حمايت پيدا و پنهان امريکا قرار دارند و از سوي قدرت هاي استعماري و رژيم هاي مزدور و سرسپرده منطقه و فرامنطقه، حمايت و تقويت مي شوند.»
وقايع اخير نشان دهندة آن است که حلقه هاي استخباراتي در منطقه و فرا تر از آن برنامه هاي کلان راهبردي در منطقه دارند که بايد از مسير و دهليز افغانستان عملي شود، در اين برنامه تقابل قومي و مذهبي در افغانستان يک هدف اساسي است و مردم اين کشور محکوم به جنگ فرسايشي دوامدار اند در حالي راه بيرون رفت از وضعيت دشوار کنوني تکيه کردن به خرد سياسي و اتحاد همهگاني است، ما بايد در گام نخست به فکر ملت سازي به مفهوم واقعي آن باشيم در غير آن يک ملت از هم گسيخته و نا باور به اتحاد و وحدت به سادهگي نابودشده مي تواند.
زيوري